• ۱۴۰۳ يکشنبه ۱۶ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 3914 -
  • ۱۳۹۶ دوشنبه ۳ مهر

تراژدي‌ جدال ديروز و امروز در توني اردمان

كامل حسيني

نمادها و ايماژهاي توني اردمان در بيان كدام واقعيت ظهور مي‌يابند؟ نگاه راز‌آلود خانم كنراد در سكانس پاياني فيلم به كدام حقيقت خيره ماند؟ به تراژدي‌هاي دنياي ديروز يا امروز؟ توني اردمان به كارگرداني مارن آده يكي از موفق‌ترين فيلم‌هاي سال گذشته و رقيب فروشنده اصغر فرهادي در مراسم اسكار ۲۰۱۷ بود. توني اردمان ماجراي فراز و نشيب اختلاف‌هاي پيدا و پنهان يك دختر- مشاور شركت نفت- با پدرش است كه با زباني كمدي و با ريتمي نسبتا كند روايت مي‌شود.
در سكانس‌هاي فيلم با كمترين فوران هيجان‌ها روبه‌رو مي‌شويم و بيشتر كنش و واكنش‌ها آرام و متناسب با ساختار كمدي فيلم پيش مي‌روند. شايد بتوان گفت نخستين ايماژ كشمكش‌آميز ميان دختر و پدر در اوايل سفر به بخارست- كه دختر در مقام مشاور فني نفتي و پدرش با پوششي ساده است- ديده مي‌شود. هنوز روايت چندان پيش نرفته كه از رقابت احتمالي و تنفر از اين رقابت جهان سرمايه‌داري امريكا با غول چين سخن به ميان مي‌آيد. البته در روايت توني اردمان سمبل‌ها و ايماژها آنقدر هنرمندانه و ابهام‌آميز به كار برده شده‌اند كه در بطن خود علاوه بر تصوير كردن ناسازگاري ميان يك پدر و دختر، تضاد و كشمكش ميان بازيگران سيستم سرمايه‌داري و دنياي سنتي و همچنين دنياي در حال سرمايه‌داري (چين) شدن آن هم ديده مي‌شود. در گفت‌وگوهايي كه در سالن كنفرانس رخ مي‌دهد طنز و سيماي طرفين هم به نوعي به سخره گرفتن دنياي سنتي اشاره دارد هنگامي كه در مقابل سيستم سرمايه‌داري اندكي مجلل بروز مي‌يابد. دغدغه يكي سرمايه و تجملات بازار و ديگري هم دغدغه فرهنگ. روايت فيلم با ريتمي نسبتا كند پيش مي‌رود و تا به تشديد اختلاف پدر و دختر مي‌رسد. پدر و دختري كه اوايل فيلم تا حدودي در آرامش نسبي به سر مي‌برند اكنون متناسب با ميزان تكانه‌هاي متعلق به رخدادهاي روايت، اختلاف‌ها را آزاد مي‌كنند. مانند آنجا كه دختر موقع بيداري از خواب براي نخستين‌بار تن صدايش را بالا مي‌برد. البته در ادامه گويي نوعي تعديل و پسروي از هر دو طرف كشمكش شكل مي‌گيرد كه سكانس پاياني و نگاه چند پهلوي خانم كنراد در طبيعتي بسيار زيبا و نوعي بازگشت و نگاه دوباره به طبيعت دوستي به مشام مخاطب مي‌رسد... نگاه خانم كنراد به گونه‌اي هنرمندانه به نمايش در مي‌آيد تا حالتي از سازش و وقفه در نگاهي غرورآميز هر فرزندي كه در زمانه جهان نفت و سرمايه به دنيا مي‌آيد به نمايش بگذارد براي نسل‌هاي آينده. هر جا كه باشي سر انجام نگاهت بايد معطوف به احترام به سنت و طبيعتي باشد كه روزگاري فرزندان مدرنيته را به دنيا آوردند. نگاهي كه معطوف به يك حقيقت نهفته اما ارزنده باشد و آن هم اين است كه احترامي هم در سنت و طبيعت بايد ديده شود و بايد نگاه‌مان را از آنها دريغ نورزيم. البته اگر فلاش بكي بزنيم در واقع با تضاد و سپس نوعي بيداري روبه‌رو مي‌شويم آنجايي كه شعري به صورت آهنگ و همراه با صداي موسيقي از زبان خانم كنراد سروده مي‌شود و نوعي درد دل براي نسلي نوخاسته به همراه خود دارد تا پدران به آن توجهي مبذول دارند و موازي با خواسته‌هاي خود به خواسته فرزندان هم نيم‌نگاهي دوباره افكنده شود. نگاهي موازي سنت با مدرنيته يا دنياي ديروز و امروز. به اين ترتيب نوعي آشتي و آتش‌بس ميان پدر و فرزند شكل مي‌گيرد كه اوج آن دقيقا زماني احساس مي‌شود كه خانم كنراد به منطقه روستايي و ساده زيست طبيعت برگشته و در ميانه تعطيلاتي كه خود آغاز فصلي و سكانسي نو جهت شروع پرده‌اي تازه است كه قرار است در ذهن مخاطبان شكل بگيرد. در اين سكانس با توجه به نگاه ابهام آميز خانم كنراد و ادامه فعاليت‌هايش در شركت نفت و چالش‌هاي جديد احتمال شكستن آتش بس بعيد نيست. 
پاياني كه ظاهرا به گونه‌اي هوشمندانه به مخاطب سپرده شده كه در انتظاري ابدي، چشم به راه پاسخي براي حل ماجراي پدر و فرزندي به سر مي‌برد. مشكلي كه جهان سرمايه‌داري و دنياي معاصر در زندگي انسان آفريده‌اند. 

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون