قند مكرر، نقش مكرر
ديبا داودى
همهچيز بد است. رمان خارجى منتشر كردن، كتاب مذهبى فروختن، كتابهاي كمكدرسى توليد كردن... همه و همه بد است. از نظر عدهاي كه منتقد هميشگى امور هستند، هيچ چيز خوبى پيدا نميشود و همواره ميتوان هر جناح و صنف و تفكرى را زير سوال برد. اما نكتهاي كه در ميانه نقدهاى منصفانه رعايت نميشود، توليد حرفهاي است و نگاه بلندمدت در ارتباط با توسعه بازار فروش حتى براى كتابهاي مناسبتى.
براى مثال يكى از شاخههاى نشر كه هميشه زير رگبار منتقدين و كمتوجهى منتقدين است، شاخه انتشارات مذهبى است كه گفته مى شود كتابهاي تكرارى توليد ميكند اما توامان به خاطر جمعيت متقاضي از بازار مناسب بهره ميبرد.
احكام ثانويه مسبب برترى فقه شيعه جعفرى به انواع فرقههاي اسلامى شده است و همين نكته عاملى است براى توجه بيشتر به كتب اين حوزه.
در نظر داشتن رويكرد و نگاه جديد و البته فرمهاي نو براي ارايه متون مذهبى بيترديد ميتواند مخاطبان تازهاي از طبقات مختلف جامعه به خود جذب كند. طبيعتا نميتوان محرم تا محرم، رمضان تا رمضان همان كتابهاي كلاسيك را تجديد چاپ كرد و انتظار داشت طيف مخاطبان روز به روز گستردهتر شود. شايد اگر با حمايت از قلمهاي بديع در پى توليد كتابهاي مذهبى با محتواى متفاوت و سر و شكلى تازه باشيم به وجوه ديگر كتابهاي مذهبى هم كمك كنيم. قطعا تعريف يك واقعه مذهبى، وجه تاريخى و ادبى و... نيز داراست كه با توجه مناسب ميتواند چرخه اقتصادى نشر را هم متحول كند. اگرچه مصداقهايي از اين قبيل كتابها در كارنامه نشر مذهبى كم نيست. براى مثال «كتاب آه» با رويكرد ادبى به متن مذهبى- تاريخى توانست توجه مخاطبهايي متفاوت از اقشار مختلف را به خود جلب كند و طى چند سال، بارها تجديد چاپ شود. نمونه اين كتابها كم نيست اما با سرمايهگذارى طولانىمدت ميشود از محتوايى تكرارى، حرفى تازه براى گفتن و مخاطبى تازه براى خواندن خلق كرد.