نگذاريم تجزيهطلبي
تثبيت شود
محمد كاظمي
نماينده مجلس
به نظر ميرسد حزب دموكرات كردستان عراق و طرفداران تجزيه اقليم با علم به راه پيچيده، پرهزينه و نشدني جدايي (حداقل در شرايط فعلي) اقدام به برگزاري همهپرسي استقلال كردهاند تا علاوه بر قهرمانسازي و تقويت موقعيت سياسي خود در استان كردستان عراق سدشكني كرده باشند و با ضربهگيري از خطرهاي احتمالي پرچم تجزيه را برافراشته و كمكم مقاصد بعدي و عملي در اين زمينه را پيگيري كنند. اگر اين حزب از مرحله كنوني عبور كند و ناچار به ابطال نتايج همه پرسي نشود در مرحله بعدي گامهاي عملي بيشتري برخواهد داشت و تا تعيين شرايط خود براي همسايگان پيش خواهد رفت. بر همين مبناست كه نبايد اجازه داده شود موضوع مشمول مرور زمان شود واصل تجزيه عراق تثبيت شود.
هرچند پيرامون اين حادثه حساسيت نسبي در كشورمان ايجاد شد ولي به نظر ميرسد هنوز تا درك و لمس واقعيتها و عوارض منفي آن فاصله داريم، چه اينكه برخي برپيامدهاي حتمي آن خط تشكيك كشيدند و چنين وانمود كردند كه در صورت تحقق استقلال كردستان عراق موج جداييطلبي ايجاد نخواهد شد و استقلال اقليم چون ميوهاي رسيده است كه بايد چيده شود و اكراد عراق تنها يك دولت جداگانه كم دارند كه آن هم در حال تاسيس است! جالب اينكه مدافعان ديگري پيدا شدند و محروميت مناطق كردنشين را بستري براي جداييطلبان دانستند و حق تعيين سرنوشت را سزاوارشان خواندند ولي هرگز به اين سوال ساده پاسخ ندادند كه ميان محروميت و تجزيهطلبي كه خود صدها هزينه براي محرومان كرد دارد چه ارتباطي وجود دارد؟ اما از اين مقدمات اوليه كه بگذريم بهتر است اندكي وارد جزييات شويم و روشنسازيم كه راه پرپيچ و خم و بعضا مسدود تجزيه طلبي چگونه راهي است و چه تاليهاي بحرانساز و فاسدي دارد؟ همه ميدانيم كه حتي در جهان كنوني با وجود رشد آگاهيهاي عمومي مرزهاي جغرافيايي براي همه كشورها از حساسيت ويژهاي برخوردار است و حتي در اروپا كه به يك اتحاديه تبديل شده است كشورها براي يك وجب از خاك خود اندك مسامحهاي به خرج نميدهند و شنيده نشده است كه كشوري از متراژ اندكي از مساحت خود چشم پوشي كند. هنوز كه هنوز است كشورهاي زيادي اختلافات مرزي دارند و گاهي دهها سال است كه اين اختلافات فراز و نشيب به خود ديده است و گاهي تا وقوع جنگهاي خونين هم پيش رفته است.
جالب اينكه بسيار پيش آمده است حتي زماني كه دو كشور به هر دليل بنا را بر سازش و حل اختلافات مرزي ميگذارند هنگام عمل و در مذاكرات با بن بست روبهرو ميشوند و گاهي مصالحه سياسي بين دو دولت انجام ميشود ولي مردم آن را نميپذيرند و در بعد اجتماعي تعيين يا تغيير خطوط مرزي با شكست كامل روبهرو ميشود! از آن بالاتر تعيين مرزها از چنان حساسيت و اهميتي برخوردار است كه در داخل خود كشورها مرز استانها و مناطق با احتياط و طي مراحل پيچيده سياسي و اجتماعي و اداري مشخص ميشود و بعضا دولت مركزي از پس آن بر نميآيد. همين حالا در كشورمان به خاطر حساسيت بسيار بالا اختلافاتي برسر تقسيمات كشوري وجود دارد كه معمولا سالها زمان ميبرد تا تعيين تكليف شود و گاهي يك اعلام نسنجيده در تقسيمبنديهاي شهري و استاني عوارض و تشنجات شديداجتماعي به همراه داشته است. در چنين محيطي و در زمانه پرآشوب كنوني اگر يك استان در يك كشور به صورت يكجانبه پرچم استقلال برافرازد و ساز جدايي بزند مسلما حتي اگر از نظر سياسي با آن مخالفتي صورت نگيرد كه نزديك به محال است هنگام تعيين مرزها و حقابهها و تاثير و تاثرات اقليمي و عبور و مرورهاي زميني و هوايي و دريايي و تعيين تكليف خطوط انتقال نيرو و گاز صدها گره ناگشودني پيش ميآيد و دولتها به ميزان اقتداري كه دارند درصدد كسب بيشترين امتيازات بر ميآيند و... در خاورميانهاي كه هزاران اختلاف ميان كشورها وجود دارد و مرزهاي كنوني فقط تثبيت نسبي يافتهاند اگر باب جدايي و استقلال باز شود و قوميتها تحريك شوند و دستهاي اختلاف افكن بهكار افتند و جهل و ناداني و افراطگرايي درهم آميزد، جهنمي از درگيريها و تشنجها و تنازعها همهچيز را به كام خود فرو ميبرد و خدا ميداند چه زماني از اين درياي خون فشان نجات خواهيم يافت. مسلما با اندكي احساس مسووليت و موقعشناسي هيچ انسان عاقل و متعهد و آگاهي شرايط خطير كنوني منطقه را مناسب براي طرح موضوعات جدايي نميبيند، چه رسد به اينكه عملا وارد پروسه عملي آن شود و امنيت شكننده و نيم بند خاورميانه را با ماجراجويي و مسالهسازي و قدرتطلبي جدا مورد تهديد قرار دهد.