• ۱۴۰۳ شنبه ۸ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 3930 -
  • ۱۳۹۶ دوشنبه ۲۴ مهر

اين حجم روزافزون نارضايتي

سيد علي ميرفتاح

نمي‌دانم نارضايتي را با چه متري اندازه‌گيري مي‌كنند اما هرجور حساب كنيد بيشترين سهم نارضايتي به «ما» مي‌رسد. با هر كس از هر طيف و دسته‌اي حرف مي‌زنيم ناراحت است و غر مي‌زند. پولدار ناراضي است، بي‌پول هم ناراضي است. كسي كه خانه ويلايي در فرشته دارد و حساب بانكي‌اش سر به فلك مي‌زند از زمين و زمان طلبكار است، كسي هم كه بنده خدا در بيغوله‌اي در جنوب شهر زندگي مي‌كند از روزگار و خلق روزگار دلچركين است. با هر كس مي‌نشينيم، تاكيد مي‌كنم با هر كس، هر كس با هر گرايشي، ناكام يا كامروا، پولدار يا بي‌پول، عامي يا روشنفكر، ملحد يا مومن، همه از دم گره در ابرو انداخته‌اند و با جهان و خلق جهان دعوا دارند غافل از اينكه ديو خوش‌طبع به از حور گره‌پيشاني... از آنجايي كه اين قضيه روي مخم رفته، نه فقط از آشنايانم مي‌پرسم «از اوضاع مملكت چه خبر؟» بلكه توي تاكسي و مترو و در محضر غريبه‌ها هم بحث سر مي‌اندازم «كار و كاسبي خوب است؟ اوضاع روبه‌راه است؟...» باور كنيد در هفته‌اي كه گذشت به تعداد انگشتانم هم آشنا و غريبه پيدا نكردم كه بگويد «خدا را شكر؛ الحمدلله؛ چرا ناراضي باشيم؟» خيلي فكر كردم، حتي با رفقاي فرهيخته‌ام طرح موضوع كردم و از آنها خواستم راهنمايي‌ام كنند كه چرا مردم جز بدي‌ها و ناكامي‌ها و كمبودها را نمي‌بينند.
اشتباه نشود. بنده «مدافع وضع موجود» نشده‌ام و ماموريت هم از جايي نگرفته‌ام تا به مخاطبانم اميد تزريق كنم و اوضاع زمانه را گل و بلبل نشان دهم. نه. اينجا هم مثل هر جاي دنيا كمبودها و نارسايي‌هايي دارد و مثل همه جاي دنيا عيب و ايراد زياد داريم و از چند جهت در معرض تلخ‌كامي و ناكامي هستيم. اما بيني و بين‌الله وضع‌مان چنان كه وانمود مي‌كنيم خيلي هم بد نيست. اينجا هم مثل همه‌جا كلي كار مي‌شود و اتفاقات خوب و قابل توجه مي‌افتد. باور كنيد هر جاي دنيا بود افتتاح يك خط مترو مثلا همين مترو گيشا منجر به جشن محله‌اي مي‌شد. هر جاي دنيا بود مردم از اتفاقات اقتصادي منطقه‌شان ذوق مي‌كردند. همين كه كار و كاسبي‌هاي جديد راه افتاده و تعدادي از مردم سر كار رفته‌اند مايه دلگرمي است. نيست؟ امروز رفيقي فيلمي در موبايلش نشانم داد و پرسيد اينجا كجاست؟ خيابان‌هاي تميز، پله‌هاي برقي، پل‌هاي شكيل، ماشين‌هاي خوب... مطلقا فكر نمي‌كردم تهران باشد. اما تهران بود. ميدان رسالت. رسالتي كه در ذهن من نقش بسته بود هيچ شباهتي به اين فيلم نداشت. خيلي از جاهاي تهران ديگر شباهتي به تصوير ثبت شده در ذهن ما ندارند. يافت‌آباد ثبت شده در ذهن ما كجا؟ يافت‌آباد امروز كجا؟ هشت، ده روز پيش به مناسبتي به يافت‌آباد رفتم. هيچ كم از يك شهر مدرن نداشت. زيبا، تميز، باشكوه، مدرن...
باز هم مي‌توانم نمونه بياورم. از سطح زندگي‌مان. از وضع و حال طبقه متوسط، از اتومبيل‌هاي شهر. سي سال پيش من يك رنو پنج داشتم كه دايم جوش مي‌آورد و واشر سرسيلندر مي‌سوزاند. هر روز كه مي‌رفتم سر كار دست و بالم سياه بود... بيشتر از اينكه من سوار او شوم، او سوار من بود. آن رنو پنج اسقاطي كجا، ماشين‌هاي امروز كجا؟ با اين حال غر مي‌زنم و مدام سنگ گذشته را در سر امروز مي‌كوبم... اين همه غر از كجا مي‌آيد. منبع اين نارضايتي‌ها كجاست؟ اين سياهنمايي‌ها از كجا و چه مركزي به جامعه تزريق مي‌شوند؟... خيلي فكر كردم و ضمن تاييد فرمايش جامعه‌شناسان و روان‌شناسان، به اين نتيجه رسيدم كه رسانه‌ها بيشترين سهم را در ترويج نارضايتي دارند... باز تاكيد مي‌كنم كه من حافظ منافع وضع موجود نيستم. بخواهم مشكلات را فهرست كنم، هيچ‌كس به گردم نمي‌رسد. مي‌توانم فضا را چنان تيره و تار نشان دهم كه شعر بهار درست دربيايد «همه سياهي، همه تباهي، مگر شب ما سحر ندارد.» مي‌توانم دزدي‌ها و اختلاس‌ها و ندانم‌كاري‌ها را چنان بُلد كنم كه جز دريغ و افسوس از زبان روزنامه‌خوان بيرون نيايد... اما باور كنيد آسمان همه جا همين رنگ است و وضع‌ و حال دنيا برخلاف تبليغات رسانه‌اي، چندان بهتر از ما نيست. همه جا همين است، با اين تفاوت كه حجم نارضايتي و غر و بي‌حوصلگي، هزاران بار كمتر از اينجاست... البته دليل دارد كه ما بيش از ديگران ناراضي هستيم؛ اين دلايل را هم بايد سر فرصت بررسي كنيم. اما عجالتا پيشنهاد مي‌كنم كه رسانه‌ها فتيله غر و نارضايتي را پايين بكشند و قدري از اتفاقات خوب را هم ببينند. از سرريز روزنامه‌ها و تلويزيون‌ و ماهواره و تلگرام است كه مردم اين همه بدخلق شده‌اند.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون