انتقاد افشين پيرهاشمي از امضاكنندگان نامه 500 هنرمند به رييسجمهوري
داستان ونگوگ در ايران تكرار ميشود!
«نبود حمايت جدي، سختي زندگي از راه نقاشي و عدم اميدواري به آينده » مهمترين سرفصلهايي است كه نقاشان و هنرمندان جوان اين روزها به عنوان نگراني خود بيان ميكنند. فضاي امروز هنر ايران نتيجه هر چه باشد، از پروژه تجاري شدن و تجاري كردن هنر گرفته تا كم كاري مسوولان و سياستگذاران هنر و حركت هنرمندان به سمت هنر بازاري؛ قطعا ضرورتي را در خود نهفته دارد: حمايت از جوانان مستعدي كه كسي حاضر به سرمايهگذاري روي آنها نيست و ديده نميشوند. افشين پيرهاشمي كه سالهاست انزوايي خودخواسته پيشه كرده، يكي از جوانان ديروز است كه زنان هراسناك و معترضاش، گاه با ماسكهايي بر چهره اعتراضشان را نشان ميدهند. پيرهاشمي هنرمندي است كه پيچيدگيهاي زندگي روزمره مدرن ايران را از طريق پرترههاي واقعگرايانه كه اغلب در حواشي خود به تركيبات اكسپرسيونيستي و به تابلوهايي دراماتيك بدل ميشوند، مورد آزمايش قرار ميدهد. اين نقاش در توصيف وضعيت فعلي معيشت و كار هنرمندان جوان معتقد است فضا به حذف هنرمندان مستعد و جوان و به حاشيهرفتن و گاه مهاجرتشان انجاميده. او در اين باره ميگويد: «هنرمند جوان 30 سالهاي كه تا دو سال قبل هم ميتوانست تابلو بفروشد وقتي به من نامه مينويسد كه حتي پول ندارد رنگ بخرد دلم آتش ميگيرد. من نميتوانم به همه كمك كنم. زماني ميتوانستم و كمك ميكردم اما همانطور كه هنرمندان زياد شدند، درخواستهاي كمك هم زياد شد و وضعيت زندگي من هم تغيير كرد. »پيرهاشمي با انتقاد از نامه اخير 500 هنرمند به رييسجمهوري كه در اعتراض به توهينهاي علي معلم دامغاني، رييس فرهنگستان هنر تهيه شده است، ميگويد: «اخيرا از 500 هنرمند امضا جمع ميكنند تا به ادبيات يك نفر اعتراض كنند به جاي اينكه 500 امضا جمع كنند تا به گرفتاري آرتيستها رسيدگي شود. همان زمان كه اين نامه منتشر شد، من داشتم پيغام نقاش جواني را ميخواندم كه گفته بود وضعيتم به جايي رسيده كه بايد گوشم را مثل ون گوگ ببرم! نميدانم 500 نفر از كجا آمده، ولي من حداقل 50 نفرشان را ميشناسم؛ همانها نامه ميزدند و 10 ميليارد ميخواستند و به هنرمندان وام ميدادند. باور كنيد انجام ميشد. در هر كشوري با امضاي 100 يا 200 هنرمند، ميتوانند وضعيت هنر را عوض كنند. همين نامه را با اين تيتر كه پول نداريم اگر به آقاي روحاني مينوشتند، ميتوانستند پول زيادي بگيرند و مثل بانك، به هنرمندان وام بدهند. حالا كساني كه بقيه را تشويق كردند، يكسري افراد هستند كه احتياج ندارند و به خاطر سود شخصي خودشان اين كار را كردهاند. حركتي به اين بزرگي كه در واكنش به ادبيات يك نفر صورت گرفت كاش براي اصلاح وضعيت افتضاح جامعه هنر انجام ميشد. »
او ادامه ميدهد: «ميخواهم به آرتيستها بگويم اگر اينها پنج ميليارد هم ميگرفتند كه اصلا رقم زيادي نيست كه آقاي روحاني به جامعه هنري بدهد، ميتوانستند از طريق انجمني كه حتما انجمن نقاشان نيست به هنرمندان جوان وام دهند كه اقلا لوازم نقاشي بخرند و هر زمان كه كاري فروختند وامشان را برگردانند. »اين نقاش با انتقاد از عدهاي كه معتقدند هنرمند شدن در ايران كار سادهاي است، ميگويد: «الان هنر و نقاشي يك كار لوكس شده چراكه لوازمش بسيار گران است! چه كسي گفته الان هركسي ميتواند هنرمند شود؟ من هنرمندان جوان و درجه يكي را ميبينم كه وضعيت معيشتي افتضاحي دارند و بايد بانكي تشكيل شود كه به اينها وام بدهد. من به تنهايي نميتوانم براي همه كاري انجام دهم. اگر هنرمندان و نخبگان هنري ما حتي الان هم امضا جمع كنند، ميتوانند بودجه بزرگي بگيرند و به هنرمندان وام بدهند. وام دادن يك كار كاملا قانوني است و به راحتي ميتوان انجام داد. مثلا يك نفر دو ميليون تومان وام ميگيرد و شروع به كشيدن نقاشي ميكند و ماهي 10، 20 هزار تومان برميگرداند اگر تابلو فروخت بيشتر برميگرداند و بيشتر وام ميگيرد.» پيرهاشمي با انتقاد از انجمن نقاشان ميافزايد: «انجمن نقاشان عملا كاري نميكند جز حق عضويت گرفتن. برايم جالب است سال گذشته در يكي از همايشهايشان، ابتداي همايش حساب و كتاب ميكردند كه پولهايشان را چه كردهاند. انجمني است براي عضويت جواناني كه پدران پولدار دارند. در موقعيتي كه هنرمندان نميتوانند لوازم نقاشي بخرند. يكي از مشكلات هنرهاي تجسمي انجمن نقاشان ايران است كه به جاي اينكه آنها با رسانهها درباره مشكلات جامعه هنري صحبت كنند من بايد صحبت كنم. من با اين كار يك صدم آنها اميدواري ايجاد ميكنم شايد هم جمع شدند و كاري كردند.» پيرهاشمي در پايان ميگويد: «به عنوان كسي كه در اين سالها كار خريداري كردهام، به عنوان كسي كه آرتيستهاي جوانتر تصور ميكنند حامي هنر هستم كه البته مدتي هم بودم، ميخواهم به اينها بگويم دوباره 500 امضا جمع كنيد؛ من اگر گفتم 100 ميليارد ميگيرم با 500 امضا ميتوانم بگيرم. اگر ميتوانند دوباره امضا جمع كنند و براي وام دادن به هنرمندان پول جمع كنند لااقل در فضاهاي شخصي و گالريها و حراجهايي كه دارند تا حدي كمك كنند.»