لزوم انجام پژوهش گسترده درباره استرسهاي شغلي در ايران
ناصر قاسمزاد
روانشناس
بروز استرس و افسردگي در ميان شاغلان، يكي از نشانههاي نارضايتي شغلي است. در بروز نارضايتي شغلي عوامل متعددي موثر است. يكي از اين دلايل به نبود تناسب ميان ميزان دستمزد و وظايف و پيچيدگي شغلي كاركنان مربوط است. پرداخت دستمزد مكفي به كاركنان در افزايش رضايت شغلي و در نتيجه كاهش استرس نقش غيرقابل انكاري دارد اما تنها عامل بروز نارضايتي نيست. در بسياري از كشورهاي توسعه يافته هنگام مصاحبه شغلي، فرد متقاضي مورد ارزيابي اوليه قرار ميگيرد تا ويژگيهاي روانشناختي، مهارتها و سطح تخصص او به خوبي شناسايي شود. در ايران اما به دليل بالا بودن نرخ بيكاري در بسياري اوقات اين ارزيابيها يا انجام نميشود و يا جدي گرفته نميشوند. در واقع بسياري از شاغلان ما چون تنها هدفشان رسيدن به شغل بوده، از همان ابتدا كارشان را با نارضايتي شغلي شروع ميكنند. براي مثال بسياري از افراد تحصيلكرده با هدف اينكه وارد يك ساختار دولتي شوند حاضرند در سمتهاي شغلي كاملا نامرتبط مشغول به كار شوند به اين اميد كه بعدا در سيستم جاي خودشان را پيدا كنند. چنين فردي چون جايگاه خودش را بالاتر از شغل فعلياش ميداند؛ از همان ابتدا انگيزه لازم را براي كار ندارد و دايما حضورش در محيط كار با استرس و به قول معروف با «خود خوري» همراه است. يكي ديگر از عوامل موثر بر نارضايتي و استرسهاي شغلي، رفتار نامناسب و غيرحرفهاي كارفرما و مديران بالادستي در سازمانهاست. حضور مديراني كه بر مبناي شايستهسالاري انتخاب نشدهاند در سمتهاي ارشد يك سازمان، موجب بروز تنش در بدنه ساختار سازماني ميشود. مديران لايق ميتوانند با بهره گرفتن از ابزارهايي مانند تشويق و تنبيه و مهارتهاي كار گروهي بر كاهش استرس در محيطهاي شغلي و افزايش انگيزههاي كاركنان اثر بگذارند. اما متاسفانه مديران ناشايسته از چنين مهارتهايي بي بهرهاند. علاوه بر اينها، برگزاري دورههاي با كيفيت بازآموزي براي كاركنان سازمان ميتواند بر افزايش كيفيت عملكرد و افزايش دلبستگيهاي شغليشان بيفزايد.
درباره استرسهاي شغلي و افسردگي در ايران برخي وزارتخانهها و شركتهاي صنعتي پژوهشهايي در سالهاي گذشته انجام دادهاند اما هيچگاه نتايج اين پژوهشها هيچوقت به طور گسترده در كشور مورد توجه قرار نگرفته است. معتقدم بايد در اين زمينه كار جديتري صورت گيرد. سازمان مديريت و برنامهريزي كشور با تشكيل كارگروه تخصصي و دعوت از كارشناسان مدلي را طراحي كند كه بتوان بر اساس آن يك پژوهش گسترده و قابل تعميم در كشور انجام داد. هم در بخش خصوصي و هم در بخش دولتي مديران بايد به اين باور برسند كه سلامت روان كاركنانشان بسيار بااهميت است. اگر محيطهاي شغلي پرتنش و پراسترس باشد نيروي كار هم افسرده ميشود چون در محل كار اقناع نميشود. در چنين محيطهايي افراد احساس رشد و كمال نميكنند و در نتيجه بهرهوري هم آسيب جدي ميبيند. البته بايد يادآوري كنم كه اين پژوهشها و تغييرات بايد از راس هرم سازمانها شروع شود.