چرايي و چگونگي ارتباط خانه و مدرسه و نقشهايي كه به فراموشي سپرده شده است
همكارى والدين با مسوولان مدرسه، در دوره ابتدايى از اهميت و جايگاه خاصى برخوردار است. مىتوان گفت بعد اصلى همكارى اين دو را همكارى در مسائل آموزشى و پرورشى تشكيل مىدهد از آنجا كه دوره ابتدايى اساس و ريشه تعليم و تربيت زيادى دارد. نخستين نكته اينكه والدين بايد نسبت به پايه تحصيلى و عناوين دروس فرزند خودشان اطلاع كافى داشته باشند و با مطالعه مقدمه و مطالب آغازين كتابهاى درسي، آگاهى نسبى به دست آورند. گاهى در بحثهاى مقدماتى كتابهاى درسى نكاتى درج ميشود كه مطالعه آنها براى والدين ضرورى است.
شناخت نقاط ضعف درسى دانشآموز و همفكرى براى رفع آن، ضرورت ديگر ارتباط خانه و مدرسه است. پس از گذشت چند هفته از سال تحصيلى مىتوان در وضع درسى دانشآموز تامل كرد و نقاط قوت و ضعف او را شناخت.
مطلب ديگر، توجه والدين و معلمان به ويژگىهاى روانى كودكان و ارتباط آن با پيشرفت تحصيلى آنان است. به عنوان مثال كودكان نياز به جلبتوجه و ابراز خود دارند. آنها علاقهمند هستند كه حاصل كار خودشان را عرضه كنند و بدينوسيله اين نياز در آنان تامين و ارضا شود. اين نياز در دوران مدرسه، از طريق ارايه حاصل كارهاى خود در امور درسى جلوهگر مىشود. مثلا ممكن است كودكى نقاشى بكشد و آن را نزد پدر يا مادر خود بياورد و ارايه دهد. در مقابل اين عمل، والدين بايد به آن توجه كنند و كودك را مورد تشويق قرار دهند.
احتياج به هدف، نياز ديگر كودك است. اگر كودك بداند كه درس را براى چه هدفى مىخواند و آثار و نتايج هريك از مواد درسى به او تفهيم شود، علاقهاش به درس خواندان افزايش پيدا مىكند.
همكارى خانه و مدرسه در امور رفتارى دانشآموزان
ترس از مدرسه يكى از رفتارهاى كودك در دوره دبستان، مخصوصا در پايه اول ابتدايى است. علل مختلفى ممكن است اين رفتار را به وجود آورند. گاهى ممكن است دور شدن از خانواده، به ويژه مادر باعث ترس شود، چون در دوره ابتدايي، رابطه عاطفى كودك با خانواده بسيار قوى است و او مايل نيست از پدر و مادر جدا شود.
ترس از مدرسه و غيبت از مدرسه، هممعنا نيستند. ترس از مدرسه با نوعى دلزدگى و تنفر از مدرسه همراه است، ولى غيبت از مدرسه همراه با چنين حالت عاطفى نيست، بلكه به علل مختلف ممكن است كودك در طول سال تحصيلى چند دفعه در كلاس درس خود حضور پيدا نكند و اين امر باعث عقبماندگى تحصيلى او شود. گاهى ممكن است بيمارى كودك موجب غيبت شود. هرچند بيمار شدن دليل موجهى براى غيبت است، ولى بعضى از مادران به دليل يك سرماخوردگى يا سرفه يا خسخس كردن خفيف، مانع از رفتن فرزندشان به مدرسه مىشوند، در حالي كه او را همراه با خود به بيرون مىبرند! در چنين خانوادههايى گاهى با يك سردرد جزئى كودك از رفتن او به مدرسه ممانعت مىشود و گاهى نيز تشويق مىشود كه وى علائم يك بيمارى را بزرگتر از آنچه هست، نشان دهد. علت ديگر غيبت از مدرسه، ممكن است كار كردن باشد.
بعضى خانوادهها از اين بابت شكايت دارند كه چرا فرزندشان در منزل، به پرسشها به خوبى پاسخ مىدهد، ولى در مدرسه نمره كمى از معلم مىگيرد. به عبارت ديگر كودك توانايىهايى دارد و درس را نيز بهخوبى خوانده است، ولى در اثر عواملى قادر به ابراز توانايىهاى خود نيست. گاهى شلوغى كلاس و زياد بودن عده دانشآموزان مانع از اين مىشود كه معلم بتواند با آنها ارتباط كلامى و عاطفى برقرار كند و با شنيدن پاسخهاى يك دانشآموز و ارايه توصيههاى لازم، از توانايىهاى او آگاهى پيدا كند و در نتيجه درباره وى به نحو مطلوب داورى كند. گاهى هم شلوغى مانع نيست، بلكه معلم روابط انسانى مناسبى با كودك برقرار نمىكند و در نتيجه فضاى مناسب براى ابراز وجود و ارايه پاسخهاى لازم براى دانشآموز به وجود نمىآيد. به عبارت ديگر در اثر فقدان روابط عاطفى سالم، توانايى كودك پنهان مىماند و ممكن است او را به عنوان شاگرد تنبل معرفى كند. ممكن است تحقير دانشآموز توسط همكلاسان موجب اختلال عاطفى در او شود و نتواند در يادگيرى مطالب موفقيت به دست آورد يا آموختههاى خود را به خوبى عرضه كند. گاهى دانشآموزانى كه با لهجه متفاوت از دانشآموزان ديگر صحبت مىكنند يا لباس ويژهاى مىپوشند، در ميان دانشآموزان ديگر احساس غربت مىكنند و از جهت عاطفى امنيت خود را از دست مىدهند. هرجا كه نيازهاى عاطفى كودك تامين شود، براى مطالعه و يادگيرى ترغيب مىشود و هرجا اختلالات عاطفى پيدا شود، علاقه به درس و يادگيرى در او تضعيف مىشود.
همكارى براى رفع نيازمندىهاى مدرسه
تجربه نشان داده است كه نظام آموزش و پرورش بدون كمكهاى مردمى و مشاركت والدين نمىتواند نيازهاى مدرسه را تامين كند. از آنجا كه والدين در حرف و مشاغل گوناگون اشتغال دارند و هريك از آنها ممكن است در يك زمينه خاص توانايى داشته باشد، بهتر است براى همكارى با مدرسه اعلام آمادگى كنند و با تامين بخشى از نيازهاى مدرسه، قسمتى از دين خودشان را در مقابل نهاد تعليم و تربيت كشور ادا كنند.
انجمن اوليا و مربيان مدرسه در شناسايي، ترغيب و سازماندهى توانايىهاى والدين نقش موثرى مىتواند ايفا كند و مدير نيز در اين زمينه تاثير زيادى مىتواند داشته باشد. فلسفه وجودى انجمن در مدارس، همانديشى و همكارى براى دستيابى به هدفهاى تربيتى است. فعاليتهاى ديگر، قاعدتا بايد در خدمت اين فعاليت اصلى قرار گيرند و موجبات تحقق هدفهاى اصلى مدرسه را فراهم سازند.