• ۱۴۰۳ يکشنبه ۹ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 3939 -
  • ۱۳۹۶ پنج شنبه ۴ آبان

آيا ترامپ ديوانه است؟

اين همان چيزي بود كه مقام معظم رهبري از آن به عنوان دست‌چدني با روكش مخملي تعبير كردند. اما چنانچه گفته شد هدف همه اين اقدامات حفظ برتري امريكا بود. احتمالا امريكايي‌ها متقاعد شده‌اند كه روش اوباما كافي نبود. براي همين امريكا صريح‌تر به دنبال جنگ سرد جديد است تا بتواند دوام بياورد. او نياز به ديواركشي و رقيب جدي دارد. در روش باراك اوباما يك چيز شايد عمدا ناديده گرفته مي‌شد ولي تيم فعلي امريكا خطر آن را كاملا احساس مي‌كند و آن موضوع نفوذ روز‌افزون تجاري چين است. از ديد تيم فعلي امريكا اگر روش اوباما ادامه پيدا مي‌كرد چين و تا حدي روسيه، امريكا را مغلوب مي‌كردند. آنچه ترامپ انجام مي‌دهد در واقع تلاش فوري براي نجات امريكا و حفظ سهم آن در بازار جهان است. تصور كنيد تجارت چين با سرعت فعلي تا 10 يا 20 سال آينده در بازارهاي جهاني همچنان گسترش يابد. در اين صورت سهم امريكا حتي در بازار داخلي خودش هم سهمي ناچيز خواهد بود. از سوي ديگر چين و روسيه احتمالا با آگاهي از اين اقدامات، عامدانه سعي دارند از ورود به اين بازي امريكا پرهيز كرده و روند قبلي را حفظ كنند. آنها به ويژه چين، دوستي با امريكا و غلبه بر امريكا از طريق برتري تجاري را ترجيح مي‌دهند. چين به خصوص مي‌داند كه ورود به مقابله مستقيم با امريكا باعث خواهد شد كه سهم عمده‌اي از بازار را به خاطر نفوذ سياسي امريكا و نه مزيت اقتصادي، براي كالاي چيني از دست بدهد. بازاري كه مي‌تواند به طور گسترده و بدون تبعيض در اختيار او باشد به خاطر مسائل سياسي تقسيم خواهد شد و اين يعني كاهش صادرات و توليد، چين به اين دليل سعي مي‌كند تا جايي كه امكان دارد حركات هيجاني ترامپ را ناديده بگيرد و روند فعلي را حفظ كند.
روسيه نيز مانند چين هنوز عدم تقابل مستقيم با امريكا به روش جنگ سرد را ترجيح مي‌دهد. روسيه بعد از شوروي نياز به يك استراحت و آرامش طولاني داشت تا تمركز خود را به جاي توليد سلاح، بر تجارت و توسعه بگذارد. روسيه در زمان رياست‌جمهوري دميتري مدودوف بسيار تلاش كرد كه با همكاري با غرب به اين هدف برسد ولي از آنجا كه روسيه هدف نزديك‌تري بود قبل از ديگران، موضوع محاصره شد و روش خوشبينانه روسيه موفقيتي كسب نكرد بلكه باعث گستاخي امريكا شد. امريكا خوب مي‌داند كه اگر روسيه امكان تنفس پيدا كند و چين به همين روش ادامه دهد دير يا زود بايد حداقل از نظر اقتصادي به يك كشور دست دوم تبديل شود. كما اينكه بزرگ‌ترين انديشمندان امريكا هم بر اين نظر بودند.
لذا بايد به صورت منطقي نتيجه گرفت كه امريكاي ترامپ فرصت زيادي ندارد و آنقدر پيش خواهد رفت تا بتواند روسيه و چين را وارد جنگ سرد جديد كند. اگر چنين فرض‌هايي را قبول كنيم آنگاه بايد بپذيريم كه اولا امريكا فشار بر پيرامون چين و روسيه از جمله ايران را بيش از حد افزايش خواهد داد تا آنها را تحريك كند. ثانيا بايد نتيجه گرفت كه اقدامات امريكا فقط محدود به برجام و منطقه خاورميانه نيست. همچنين بايد نتيجه گرفت كه چين و روسيه مقاومت كرده و سعي مي‌كنند تا جايي كه امكان دارد وارد اين بازي نشوند در نتيجه در مقابل اين فشارها به پيرامون خود به زودي واكنش جدي نشان نخواهند داد. نتيجه ديگر اينكه هنوز روسيه و چين خوشبينانه فكر مي‌كنند اقدامات امريكا در محدوده پيراموني آنها متوقف خواهد شد در صورتي كه با توجه به آنچه گفته شد در صورت عدم ايستادگي آنها، امريكا همچنان فشار را افزايش خواهد داد تا با ايجاد تقابل و قلدري سهم آنها را از كيك تجارت و سياست جهاني كاهش داده يا آنها را هدف تحريم يا رقابت ناسالم اقتصادي قرار دهد تا بالاخره وارد رقابت مستقيم شوند. بي‌تفاوتي يا عدم واكنش موثر چين و روسيه در رابطه اقدامات امريكا با محيط پيراموني آنها يك خطاي استراتژيك محسوب مي‌شود.
اما ايران:
من فكر مي‌كنم ايران بايد سه نكته را در برنامه‌ريزي خود در نظر داشته باشد. اول جدي گرفتن خطر و قدرت امريكاست. بايد توان دشمن را آنطور كه هست تصور و سپس براي خنثي كردن آن برنامه‌ريزي كرد. دوم اينكه مقابله امريكا با ايران فقط دو جانبه و منطقه‌اي نيست، سوم ايران به تنهايي نبايد همه بار مقابله با امريكا را در غرب آسيا به دوش بكشد. اين يك مساله جهاني است و همه كشورهايي كه در معرض خطر اقدامات امريكا قرار دارند بايد جدي‌تر با موضوع برخورد كرده و سهم خود را پرداخت كنند. به نظر بنده اين تقابل تنها يك تقابل دو‌جانبه يا منطقه‌اي بين ايران و امريكا نيست بلكه ايران خواسته يا ناخواسته به عنوان بخشي جدي از يك استراتژي جهاني نيز محسوب شده و به عنوان يك بازيگر مهم در يك بازي بزرگ ديده مي‌شود. اگر ايران تقابل امريكا با خود را صرفا دو جانبه يا منطقه‌اي ببيند مجبور خواهد شد هزينه‌هاي آن را به تنهايي پرداخت كند و به تنهايي سعي كند توازن قوا در منطقه را ايجاد كند كه كاري بسيار دشوار و هزينه بر خواهد بود. ايران براي پيشبرد اهداف منطقه‌اي مستقل خود نيز نياز به ايجاد نوعي توازن قدرت در منطقه دارد. در آنسوي خليج فارس، دلارهاي نفتي و توان نظامي امريكا ايستاده‌اند و در اين سوي خليج فارس ايران به تنهايي ايستاده است كه تكيه بر توان و ايمان جوانان و تكنولوژي بومي خود دارد. اين باعث افتخار است. اما اين دليل نمي‌شود كه بقيه كشورهاي هدف اقدامات امريكا سهمي در ايجاد توازن قدرت در منطقه خاورميانه و منطقه خليج فارس ايفا نكنند. زيرا ممكن است به زودي مجبور به پرداخت هزينه بيشتر و بلندمدت‌تري شوند. آنها بايد با ايران همكاري بيشتري كرده و اضافه وزن امريكا در ترازوي توازن قدرت در منطقه را جبران كنند.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون