خردك شرري هست هنوز؟
سيدعبدالجواد موسوي
اين روزها اتهام سياهنمايي را كمتر ميشنويم. ظاهرا آش آنقدر شور شور شده كه ديگر نميتوان هيچرقمه انكار كرد كه از حيث اجتماعي در وضعيت خوبي به سر نميبريم. كار از انكار و اين حرفها گذشته. يادم ميآيد در روزنامه روزگار وقتي ماجراي تجاوز دسته جمعي به گروهي از زنان را در صفحه يك روزنامه آورديم احضار شديم و بازخواست كه: چرا يك معضل اجتماعي را اينقدر پررنگ كردهايد؟ مدافعان اخلاق رسمي نگران بودند مبادا با انتشار اخباري از اين دست قبح اين بياخلاقيها بريزد و جامعه پاك و پاستوريزه ما دچار بحران اخلاقي شود. آن روزها بعضي از بزرگان معتقد بودند همين بياخلاقي اندك كه بايد بر آن سرپوش گذاشت از دل رسانهها بيرون ميآيد. آن روزها روزنامه و سينما و ماهواره مقصر بود. الحمدلله امروزه تعارف از ميان برخاسته است و اگرچه هنوز هم هستند كساني كه تلگرام و اينستاگرام را منبع فساد ميدانند اما ديگر كمتر كسي روزنامهنگار جماعت را به سياهنمايي محكوم ميكند. حالا فيلم ابد و يك روز هم ساخته ميشود و كسي به روي خودش نميآورد زير پوست جامعه چه فجايعي در حال رخ دادن است. حالا اخبار تجاوز و اسيدپاشي و ضرب و شتم روحانيون و كودكان كار و قتلهاي زنجيرهاي زينتبخش پيشاني روزنامهها و خبرگزاريهاي رسمي و غيررسمي است. با هر سمت و سويي. نميخواهم حالا كه كار به اينجا رسيده به مدافعان اخلاق رسمي طعنه بزنم كه: ديديد؟ اگر آن روزها به اتهام سياهنمايي هر منتقد دلسوزي را نميرانديد و گوشهايتان را براي شنيدن حقايق باز ميكرديد كار به اين جاها نميرسيد. نه. گذشتهها گذشته و طعن و تسخر گرهي از كار فروبسته ما نميگشايد. فقط ميگويم: حالا كه ديگر هر آنچه پوشيده بود بر آفتاب افكنده شده و همگان ميدانند آنچه را كه بايد بدانند بهتر است دست از لجاجت برداريم و به جاي شوخيهاي تلخي مثل متهم كردن تلگرام و اينستاگرام به سخنان كساني كه سالها آنان را سياهنما و معلومالحال خواندهايم گوش بسپاريم. شايد بتوان اندكي اوضاع را بهتر كرد. در اجاقي طمع شعله نميبندم/ خردك شرري هست هنوز؟