• ۱۴۰۳ شنبه ۲۹ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 3942 -
  • ۱۳۹۶ دوشنبه ۸ آبان

قيصر امين‌پور؛ شاعري كه شعار نمي‌داد

 

چه عواملي مي‌تواند نام يك شاعر را تنها ظرف يكي دو دهه؛ در يك جامعه زبانزد خاص و عام كند؟ پاسخ دادن به اين سوال، البته كار ساده‌اي نيست و قطعا عوامل مختلفي وجود دارند كه مي‌توانند در يك بازه زماني نه چندان طولاني، زمينه شهرت يك شاعر را به وجود آورند اما به هرحال اين جايگاه نصيب هر شاعري نمي‌شود و از اين حيث، بايد زنده‌ياد قيصر امين‌پور     (1386-1338) را يكي از معدود شاعراني دانست كه بعد از انقلاب اسلامي، خيلي زود به چنين جايگاه دست يافت.  امين‌پور؛ متولد شهرستان گتوند از توابع شهرستان شوشتر، بعد از پشت سر گذاشتن تحصيلات مقدماتي و انصراف از تحصيل در رشته دامپزشكي، سرآخر در سال 76 موفق به اخذ مدرك دكتري در رشته زبان و ادبيات فارسي مي‌شود. اما پيش از اين تاريخ، قيصر فعاليت‌هاي فرهنگي خود را از سال 1358 با همراهي جمعي از شاعران همدوره خود در راه‌اندازي واحد شعر حوزه هنري سازمان تبليغات اسلامي آغاز كرده بود؛ همكاري‌اي كه البته چندان دوام نداشت و با ايجاد اختلاف‌نظرها در سال 1366 رسما به پايان رسيد.
اما به هرحال در همين دوره بود كه نخستين مجموعه شعر او با نام «در كوچه آفتاب» كه دربردارنده رباعي‌ها و دوبيتي‌هاي او بود و همچنين مجموعه دوم او با نام «تنفس صبح» كه غزل‌ها و نيمايي‌هاي اين شاعر را دربرداشت، از سوي حوزه هنري به انتشار رسيد و آغازي شد براي انتشار كتاب‌هاي ديگر امين‌پور.  از ديگر سوابق تاثيرگذار دكتر قيصرامين‌پور؛ بايد به حضور پررنگ او در نشريه سروش نوجوان اشاره كرد. او مجموعا 15 سال سردبير اين نشريه بود؛ نشريه‌اي كه از پرمخاطب‌ترين نشريات ايران براي سن نوجوان به شمار مي‌آمد. او به زعم بسياري از كارشناسان و نويسندگان و شاعران كودك و نوجوان توانست در اين نشريه، بستر مناسبي را براي جذب نوجوانان به آموختن زبان و ادبيات فارسي فراهم آورد و از اين منظر، امكان حضور و تجربه‌اندوزي نسلي از شاعران و نويسندگان را مهيا كرد؛ هرچند اين حضور نيز به خروجي ناگوار ختم شد و نشريه سروش نوجوان در غياب سردبير خلاق و محبوبش، پله‌پله مراتب افول تا توقف را طي كرد.  از ديگر خدمات فرهنگي شاعر مطرح كشورمان بايد به سال‌هاي تدريس او در دانشگاه الزهرا و دانشگاه تهران اشاره كرد.
او همچنين از سال 1382 به عنوان عضو پيوست فرهنگستان زبان و ادب فارسي برگزيده شد و در سال‌هاي پاياني عمر خود با اين نهاد تخصصي همكاري داشت. يك سانحه رانندگي در سال 1378، زمينه بروز بيماري‌هاي مختلفي را براي امين‌پور ايجاد كرد؛ بيماري‌هايي مزمن كه نهايتا با مشكلات كليوي و قلبي در هشتم آبان ماه سال 1386، به جوانمرگي شاعر پرفروغ و محبوب معاصر ختم شد.
 

در بازگشت به پرسش ابتدايي اين متن، عوامل شهرت و محبوبيت قيصر امين‌پور را مي‌توان در دو حيطه جست‌وجو كرد: نخست در عرصه كيفيت آثار ادبي او- چه در زمينه سرايش شعر و چه در زمينه نقد ادبي و پژوهش- و البته كارنامه رسانه‌اي درخشاني كه داشت.
سروده‌هاي امين‌پور در عين حال كه حايز ملاحظات ادبي فراوانند، با جامعه امروزي قرابت زيادي دارند. استفاده از ابداعات زباني و توصيفات خلاقانه را مي‌توان از ديگر بارزه‌هاي شعر امين‌پور خواند اما نكته قابل توجه ديگر آن است كه امين‌پور، از معدود چهره‌هاي ادبي كشورمان به شمار مي‌آيد كه هم در شعر بزرگسال و هم در شعر كودك و نوجوان، كارنامه قابل قبول و قابل دفاعي را از خود به يادگار گذاشته است. فراموش نمي‌كنيم شعرهايي را كه از دهه شصت از اين شاعر، در كتاب‌هاي درسي منتشر مي‌شد و تا به امروز مورد علاقه كودكان و نوجوانان قرار داشته است.
دوم؛ خلقيات و منش مبتني بر صداقت، آزادگي و انصاف او كه باعث شد، هنرمندي فراجناحي شناخته شود. به كاربردن تعريف «فراجناحي» كه البته بيشتر در مباحث سياسي كاركرد دارد، به اين دليل در اين نوشتار، توجيه مي‌شود كه فضاي فعاليت ادبي و هنري در سال‌هاي بعد از انقلاب، خواه‌ناخواه با مباحث عقيدتي و سياسي گره مي‌خورد و مقارن بود با برتافته نشدن بسياري از هنرمندان و اهالي قلم از سوي جريان‌هاي نزديك به نهادهاي دولتي و حكومتي وقت. امين‌پور اگرچه در چنين فضايي پا به عرصه‌هاي فرهنگي كشور مي‌گذارد اما در سال‌هاي بعدي، منش و روش متعادلي را پيش مي‌گيرد و از اينكه نام و اثرش دستمايه اهداف سياسي قرار بگيرد، قويا پرهيز مي‌كند. امين‌پور اهل شعار دادن نبود، خيلي سخت راضي به مصاحبه مي‌شد و هرگز به جز مسووليت‌هاي ادبي و رسانه‌اي، بر مصدر مديريتي تكيه نزد. در تعامل با شاعران و نويسندگان هم‌عصر خود، ادبيات و هنر را معيار قرار مي‌داد و اين رويه باعث مي‌شد از هر طيفي، علاقه‌مندان و دوستان خاص خود را داشته باشد.
بدون شك قيصر امين‌پور را بايد يكي از شاعران سرشناس و اثرگذار در دوره بعد از انقلاب اسلامي خواند كه نام و آثارش به نيكي در تاريخ ادبيات اين عصر، ثبت شده است. اما چنانكه گفته شد، امين‌پور را بايد نمونه‌اي از هنرمند آزاده و فارغ از حواشي سياسي دانست كه در ادوار مختلف فعاليت ادبي خود، به شعر و شاعرانگي وفادارماند و همين وفاداري بود كه از او، شخصيتي محترم و محبوب در خاطره شعرفارسي ايران برجاي مي‌گذارد. در وصف اين جايگاه همين بس كه ده‌ها شاعر در سوگ جوانمرگي‌اش سرودند؛ از محمدعلي بهمني، بهاءالدين خرمشاهي، سيدعلي موسوي گرمارودي و مشفق كاشاني گرفته تا يدالله مفتون اميني و سيمين بهبهاني كه درباره قيصر نوشت:
«هر شاخه كه از درختي برومند بخشكد دريغي است بر باغ و دريغ‌تر آنكه شاخه‌اي نودميده و پرجوانه باشد. قيصر امين‌پور شاعري جوان و مستعد و آگاه به رموز كلام بود. در جواني از قامت درخت افتاد تا در سينه خاك اقامت كند. شعرش را خواند و آفرين گفته بودم. مي‌گفتند مذهبي است؛ مي‌گفتم چه بهتر، مذهب اگر سبب بركناري از فريب و ريا و كشتار و ستم باشد بي‌گمان به صافي بي‌دل شاعر و لطافت احساس او ياري خواهد كرد و اگر چنين نباشد، مذهب نيست. قيصر جوان مرد و من از ماندن شرم دارم و از خود مي‌پرسم كه اين مصيبت تا كي ادامه خواهد گرفت:
نه يك نه دو، بل كه بارها
به سوگ ياران نشسته‌ام
ز روي مژگان به پشت دست
سرشك خونين سترده‌ام
نه خضر بل چون كلاغ پير
به گرم و سرد و به سبز و زرد
گذشتن چار فصل را...
قريب سيصد شمرده‌ام.»

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون