به اسم آنها، به كام خود
سيدعلي ميرفتاح
به محاسبات مادي ما، بنا بر مناسبات دنيايي ما شهدا مظلومند و دوست و دشمن حقوق اين بندگان برگزيده را اگر پايمال نكنند، ناديده ميگيرند. از اين مناسبات اگر بالاتر رويم درمييابيم حقيقت چيز ديگري است. شهدا در قبال جاني كه فيسبيلالله باختهاند حيات جاويدان يافتهاند و در زمره برخوردارترينِ خلقند. آنها با خدا معامله كردهاند و ارزشمندترين نعمات را نصيب بردهاند. آنها زجان و جا رهيدهاند و عقل متعارف ما دركي از جايگاه رفيع آنها ندارد. در چشم ما دستهگلهاي مردم، در عنفوان شباب، معصوم و بيگناه آماج تيرهاي صدام شدند و از ميان خون وآتش و درد و زخم و رنج، جان به جانآفرين تسليم كردند. از اين حيث مظلومند و هركه از دور نظاره كند جگرش كباب ميشود. طفلي پدرها و مادرها چه كشيدهاند و چه بار غمي بر گردهشان سنگيني ميكند؟ حتي مجال نيافتند رخت دامادي تن يلان نوخاستهشان كنند. چه آرزوها كه داشتند و جلوي چشمشان هبا شد... هزاران هزار آقازاده معصوم و پاك و ناكام و بينام و غريب سينه سپر كردند و به خون غلطيدند... شهدا مظلومند و مظلوميتشان كماكان ادامه دارد. حتي وقتي ميخواهيم به مناسبتهايي يادشان را گرامي داريم دهها قصد و غرض سياسي هم ضميمه ميكنيم. گاهي براي اينكه رقيب را بكوبيم و تصفيه حساب سياسي كنيم، اسم و رسم اين گلهاي سرسبد آفرينش را خرج ميكنيم. رياكارانه از قبل تكريم شهدا براي خود قباي پست و مقام ميدوزيم و... فاجعه از اين هم بالاتر است؛ به اسم شهدا كام دنياي خود را برميآوريم... اگر اين مظلوميت نيست، چيست؟ ما تا قيام قيامت وامدار شهداييم. نه به تعارف و لفظ كه به حقيقت ما ممنون و مديون شهداييم و به بركت رشادت و ايثار آنهاست كه زندگي به روال عادي جارياست. انصاف و انسانيت حكم ميكنند در برابر شهدا خاضع باشيم و بازماندگانشان را تكريم كنيم و در برابر عظمت رستگاريشان، حتي در برابر عظمت مظلوميتشان سر تعظيم فرود آوريم و ايشان را داخل در مناسبات دنياييمان نكنيم و... .