مدرسه يك نهاد اجتماعي است و به مديران موثر نياز دارد
الهه حسنپور
نخست بايد ديد كه مدارس نيازمند چه نوع مديريت و چگونه مديراني هستند؟ مديران در وضعيت كنوني نقش سازنده دارند يا مخرب؟ در اين مواقع جمع بستن هيچگاه صحيح نيست و نگاه كردن از يك دريچه به عملكرد مديران خطاست.
توماس مور ميگويد: «انباشتهها و دانستههايي كه با كودك همراه ميشوند صرفا شامل علوم، منطق و مهارتهاي فني نيستند. بلكه عبارت از تصورات، قلب و خلاقيت است كه در برگيرنده روح و بصيرت نيز ميشوند. يك فرد تربيت شده مشخص است كه فطرت و ذات دروني خود را به بيرون هدايت ميكند. آموزش و پرورش ابدا همانند تدريس نيست بلكه عشق و ايماني است كه در درون روح كودكان با استعدادهاي نهفته ايجاد و عجين شده است.»اگر معتقديم آرمانها واقعيت ميآفرينند و براي آموزش و پرورش به چند نقشي و نهادي بودن ايمان داريم براي تحقق آرمانها و نظام ارزشي جامعه، در امر توليد و غنا بخشي دانش و فرهنگ كشور، در امر تربيت نيروي انساني متخصص، در جهت تسريع و تسهيل فرآيند توسعه اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي، در خصوص برقراري و گسترش ارتباط متقابل در بخشهاي فرهنگي، علمي، صنعتي و اقتصادي و نيز برقراري روابط علمي، فرهنگي، سياسي و اقتصادي در سطح منطقه و جهان به عنوان يك نهاد اجتماعي براي ارزيابي و تحليل منطقي وضع موجود براي حركت منسجم آينده كشور چقدر پيش رفتهايم. بنابراين براي داشتن زاويه ديد و نگرش مطلوب و نسبتا ايدهآل و برنامهريزي براي كاهش فاصله بين وضعيت مطلوب و وضعيت موجود ناگزيريم كه نيم نگاهي به اصول مديريتي داشته باشيم.
مديريت يك فرآيند است كه پويايي، استمرار و جامعيت دارد و هدايت تشكيلات انساني را به صورت نهفته دربر دارد و از ديد كاركردي شامل وظايفي چون برنامهريزي، تصميمگيري، رهبري، سازماندهي، نوآوري، هماهنگي، ارتباطات، انگيزش و كنترل است و از آنجا كه مدرسه يك نهاد اجتماعي است پس ركن اصلياش منابع فيزيكي آن نيست كه مهمترين عنصر تشكيلدهندهاش افراد و نقشهايي است كه در آن ايفا ميكنند و هدفمدار بودن، عامل اصلي اتحاد و گردهم آمدن افراد درون ساختار مدرسه است. آموزش و پرورش عامل اصلي توسعه اجتماعي، اقتصادي، فرهنگي، سياسي و آموزشي در هر جامعهاي محسوب شده و تجزيه و تحليل عوامل موثر در توسعه، به كارآمد بودن و اثربخش بودن آموزش و پرورش بطور مستقيم اشاره دارد و بديهي است كه نظامهاي آموزشي فوق به مديران و رهبران موثر نياز دارد تا عملكرد مطلوب داشته باشند و مديراني كه بيشترين تاثير را بر اهداف مدرسه كه همانا دانشآموزان هستند ميگذارند، در وهله اول تامين نيروي كارآمد و سازنده و شايسته مبادرت ورزيده و طي يك جريان منظم و پيوسته منابع لازم را فراهم آورند و به هماهنگي، هدايت و كنترل مدرسه اقدام ميكنند. مدير اثربخش و سازنده بايد با شناخت اهداف و پذيرش و باور داشتن آنها و داشتن تعهد نسبت به كسب و تحقق اهداف، انگيزههايي به وجود آورد تا استعدادهاي بالقوه معلمانش را شكوفا و بارور سازد. بتواند با استفاده از خلاقيت و نوآوري چيز بديعي را همراه با ارزش جديد با استفاده از زمان و منابع ريسك و بهكارگيري همراهان به وجود آورد و نيز با رويكرد مدرسه محوري ميزان دخالت و مشاركت والدين و اجتماع را در تصميمگيريهاي مدرسه به عنوان شركاي واقعي افزايش دهد. به طراحي يك آموزش فعال و دوطرفه به كمك فناوري اطلاعات و ارتباطات (ICT) بپردازد و به ايجاد تفكر انتقادي و خلاق در دانشآموزان از طريق بهبود آموزش و استفاده از سبكها و روشهاي نوين و متنوع يادگيري مبادرت ورزد و از اين طريق كيفيت تدريس در مدرسه و كلاس توسعه و بهبود يابد و فرصت آموزش برابر براي همه افراد فراهم شود.
مدير سازنده به روابط انساني اهميت زيادي قايل است چراكه مدير آموزشي بايد به ارزش شخصيت ديگران اعتقاد داشته و به خواستهها و احساسات معقول تيم كاري خود كه معلمان و كادر اداري مدرسه هستند، احترام بگذارد و بداند كه زندگي و كار با هم آميختهاند و رضايت خاطر در كار تا حد زيادي سبب رضايت در زندگي را ايجاد ميكند.
فرهنگي شاغل و دكتراي مديريت آموزشي