فرخنده جعفريپور، معلم قزويني كه هزينه تحصيل دو دانشآموز را از مقطع ديپلم تا ليسانس متقبل شد، متولد ۱۳۴۷ است و ۳۳ سال سابقه كار دارد. به گفته خودش حتي قبل از آن هم به بچههاي ديگركمك ميكرده و علت اصلي كمكش به آن دو نفر اين بوده كه ميخواسته دو جوان مستعد حتما درس بخوانند.
اين دونفر را از كي و كجا ميشناختيد؟
در حقيقت من خانواده اين دونفر را ميشناختم. خانوادههايي بودند از نظر مالي تمكن نداشتند به نوعي هم قبلا به خانوادههايشان كمك ميكردم. اين دو نفر دانشگاه قبول شده بودند ولي خانوادههايشان ميگفتند نميتوانند شهريه دانشگاه را براي آنها تامين كنند و نميخواستند اجازه دهند بچههايشان به دانشگاه بروند. من هم گفتم اجازه دهيد درس بخوانند و من تمام هزينههايشان را تقبل ميكنم.
دانشگاه آزاد قبول شده بودند؟
يكيشان آزاد بودي و ديگري علمي كاربردي.
وضع خانوادههايشان خيلي بد بود؟
به هرحال طوري بود كه نميتوانستند هزينه تحصيل بچههايشان را فراهم كنند. دانشگاه هم شهريه دارد و هم هزينه زندگي در شهر ديگر. آن موقع هم خود بچهها كار نميكردند كه بخواهند هزينه تحصيلشان را بدهند براي همين من تصميم گرفتم اين كار را براي آنها انجام دهم.
اين دو نفر هم در خود قزوين زندگي ميكنند؟
نميخواهم جاي دقيقش را بگويم ولي هردويشان قزويني هستند.
الان آنها هنوز درس ميخوانند يا درسشان تمام شده؟
درسشان تمام شد. يكي از آنها كه دختر بود، دو سال پيش درسش تمام شد و من حتي جهيزيه هم برايش تهيه كردم. ديگري هم همينطور، هردو درسشان تمام شده.
ميدانستند كه شما كمكشان ميكنيد؟
راستش وقتي مادرشان براي ثبت نام ميرفت، من هزينه را به مادرها ميدادم و ميگفتم بچهها نفهمند كه من كمك ميكنم چون خوشايند نيست كه بدانند كسي هزينه تحصيلشان را ميدهد.
هزينهها را ماهانه ميداديد يا ترمي؟
تمام هزينهها را به صورت ترمي برايشان تامين ميكردم.
همسرتان هم كمكي ميكرد يا فقط خودتان اين كارها را ميكرديد؟
نه، چون بالاخره يك نفر هم بايد خرج زندگي خودمان را ميداد!
درحال حاضر باز هم كسي هست كه بخواهيد براي تحصيل دانشگاه حمايتش كنيد؟
نه الان ديگر اين كار را نميكنم. الان ميخواهم پول را براي جاي ديگري استفاده كنم. مثلا كلاس درس يكي از مدرسههاي استثنايي را هوشمند كردم.
الان هنوز هم درس ميدهيد؟
بله. من از اول آموزگار دانشآموزان استثنايي بودم. 28 سال به بچههاي استثنايي درس ميدادم. سه سال هم به عنوان معاون آموزش ابتدايي در اداره كار كردم. امسال هم مدير يك مدرسه هستم و به عنوان مدرس در مدارس ديگر تدريس ميكنم.
چند تا بچه داريد؟
يك پسر و يك دختر دارم.
واكنش آنها به اين كار مادرشان چه بود؟
من چيزي از بچههاي خودم كم نگذاشته بودم كه بخواهند حرفي بزنند يا واكنش منفياي داشته باشند.
يعني حتي بو هم نبرده بودند؟
تا زماني كه رسانهاي نشده بود، هيچ كسي نميدانست الا همسرم.
بعد از اينكه فهميدند چيزي نگفتند؟
پسرم ازدواج كرده و سر زندگي خودش است. دخترم هم دوم ابتدايي است هنوز آنقدر بزرگ نشده كه بخواهد در اين زمينه اظهارنظري كند. پسرم قبلا هم ديده بود كه به طرق مختلف به ديگران كمك ميكنم و نظر خاصي نداشت.
واكنش همسرتان چه بود؟
نظرش اين بود كه هرطور خودم صلاح ميدانم تصميم بگيرم.