• ۱۴۰۳ يکشنبه ۱۶ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 3188 -
  • ۱۳۹۳ دوشنبه ۴ اسفند

براي اينكه معلمان جايگاه واقعي خود را پيدا كنند نياز به عزم ملي داريم

سيد كاظم اكرمي٭


حرف‌هاي زيادي درباره مشكلات معلمان زده مي‌شود، در رسانه‌ها و جرايد، مطالب مختلفي مي‌خوانيم اما هيچ كدام لب كلام را نمي‌رساند. بسياري از آنها ناقص هستند و تنها به چند مورد اشاره دارند. اما من در اينجا مي‌خواهم درباره همه آنچه مشكلات معلمان ناميده مي‌شود صحبت كنم. مشكلي كه همواره معلمان با آن مواجهند، نابرابري حقوق‌شان با كارمندان ديگري است كه در دستگاه‌هاي ديگر مشغول به كار هستند. كارمنداني كه با پايه تحصيلي و موقعيت مشابه معلمان اما از مزاياي بيشتري بهره‌مند هستند. فردي كه فارغ‌التحصيل كارشناسي يا كارشناسي ارشد است اگر در وزارتخانه‌اي كار كند، حقوقي به مراتب بيشتر از معلمان مي‌گيرد. همين سازوكار است كه معلمان را آزار مي‌دهد. اين مشكل امروز و ديروز نيست، سال‌هاست كه هر دولتي روي كار مي‌آيد هيچ كاري براي اين نقطه آزاردهندگي نمي‌كند. نكته بعدي درباره مقايسه‌اي است كه معلمان مدارس ما بين خودشان با معلمان كشورهاي ديگر انجام مي‌دهند. با يك سرچ ساده مي‌شود فهميد كه معلمان در كشورهاي ديگر به‌طور متوسط چقدر درآمد سالانه دارند. همين چند وقت پيش هم ارقامش منتشر شد. همين نكته باعث سرخوردگي معلمان ما مي‌شود.
مساله ديگر كه بيشتر معلمان مناطق محروم را رنج مي‌دهد، دوري راه‌شان است. بعضي اوقات معلم‌ها بايد كيلومترها راه را بپيمايند تا به مدرسه محل كارشان برسند و همان مسير را بعد از كار به منزل بازگردند. مسوولان آموزش و پرورش البته تلاش كردند كه معلمان براي مناطق خودشان تربيت شوند و تا حدي اين اتفاق افتاد اما هنوز مشكلاتي وجود دارد و به‌طور كامل حل نشده. نكته بعدي نبود تناسب بين رشته تحصيلي و كار معلمان است، به خصوص در تغييراتي كه در سال‌هاي اخير به وجود آمده است. بعضي دبيران دبيرستان‌ها ناچار شدند به تدريس در ابتدايي مشغول شوند كه از قضا آماده تدريس در ابتدايي نبودند. در استان فارس معلمي را مي‌شناسم كه دكتراي تاريخ دارد اما به خاطر تغييرات آموزش‌و‌پرورش مجبور است در دبستان درس بدهد. اين نمونه تنها يك نمونه ساده ماجراست.
من نمي‌خواهم كارهاي خوبي را كه جناب آقاي حاج بابايي در دوره وزارت خودشان در آموزش و پرورش انجام دادند ناديده بگيرم اما لازمه شش‌كلاسه كردن دوره ابتدايي و متوسطه اين بود كه عده‌اي از معلمان متوسطه و راهنمايي تغيير محل كار بدهند و به دبستان بروند. وقتي مقاطع، شش كلاسه شدند، معلمان به ناچار در مقاطع ابتدايي هم درس دادند و مي‌دهند اما مي‌شود به اين راحتي كاري كرد كه اين روند به حالت سابق برگردد؟ البته اما روند كار تدريجي و زمان‌بر است.
مشكل ديگر، نبود دخالت موثر معلمان در نگارش كتاب‌هاست. اينكه معلمان مي‌بينند، مطالب گنجانده شده در كتاب‌هاي درسي با نيازهاي منطقي دانش‌آموزان همخواني ندارد، رنج مي‌كشند. مشكل ديگر كلاس‌هاي شلوغ است. اين مشكل نه تنها در مناطق محروم كه حتي در بعضي مناطق غيرمحروم هم وجود دارد. در همين تهران كلاس‌هايي با بيش از ۴۰ نفر دانش‌آموز تشكيل مي‌شوند. معلمي كه در دوره دبيرستان موظف است به صورت كيفي كارش را ارزيابي كند برايش رسيدگي به اين تعداد دانش‌آموز كار سختي مي‌شود. مشكل بعدي مشكلي است كه در مناطق محروم رخ مي‌دهد. در اكثر اين مناطق معلم در كلاس با بچه‌هايي روبه‌رو مي‌شود كه يا بسيار فقيرند يا مشكل خانوادگي دارند. معلم از ديدن اين آلام رنج مي‌برد و نمي‌تواند كاري هم انجام دهد. گرچه اين اتفاق به آموزش و پرورش مربوط نمي‌شود و وزارتخانه مربوطه نمي‌تواند كاري انجام دهد.
مشكل ديگر وجود مديراني است كه نسبت به معلمان مدرسه هم سطح سواد پايين‌تري دارند هم سابقه كمتري. معلم وقتي مي‌بيند با سابقه زياد زيردست چنان فردي كار مي‌كند بسيار رنج مي‌برد. زياد است مشكلاتي كه معلمان با آن دست و پنجه نرم مي‌كنند. اميدوارم آن بخش‌هايي از مشكلات معلمان كه در حوزه اختيارات وزارت آموزش و پرورش است، رفع شود.
البته رفع همه اين مشكلات بر عهده وزير نيست. دولت بيشتر بايد پيشقدم شود و در كنارش وزرا هم بايد تلاش كنند تا بيشترين كمك را از هيات دولت بگيرند. مجلس هم خيلي كارها مي‌تواند انجام دهد. تا پايان سال كه بحث بودجه وجود دارد، مي‌شود براي بودجه آموزش و پرورش كاري كرد. خيلي از نهادهاي كشور كه كارشان آنقدر در جامعه موثر نيست مي‌توانند بودجه كمتري دريافت كنند. يك بار يكي از دوستان دانشگاهي بررسي كرده بود كه ۲۶ نهاد فرهنگي در كشور داريم كه همه آنها بودجه زيادي دريافت مي‌كنند. من فكر مي‌كنم مجلس مي‌تواند درباره بودجه اين نهادها تحقيق و مقداري از اين بودجه‌ها را به بودجه آموزش و پرورش اضافه كند كه نهادي بسيار اساسي در كشور است. نگاه كنيد بعضي از اين نهادها در سال‌ها و دهه‌هاي قبل درحد امروز نبودند يا اين مقدار بودجه نمي‌گرفتند. آنها روز به روز بزرگ شدند و ميلياردها تومان بودجه دريافت مي‌كنند.
نهادهايي هم كه مي‌دانند آموزش و پرورش موثرترين نهاد فرهنگي كشور است بايد پيشقدم شوند و بودجه‌هاي‌شان را به آموزش و پرورش بدهند يعني اگر همه ما ايمان بياوريم كه آموزش و پرورش موثرترين نهاد در تربيت نسل آينده است خيلي اوضاع بهتر خواهد شد. به نظرم اگر بعضي مسوولان از دستگاه‌محوري خودشان دست بردارند و به مشكلات آموزش و پرورش عنايت داشته باشند مي‌توانند به وزارت آموزش و پرورش كمك بسزايي كنند. رفع اين مشكلات بيش از تلاش خود آموزش و پرورش، تلاش دولت و مجلسيان را مي‌طلبد. براي اينكه معلم جايگاه واقعي خود را پيدا كند نياز به عزم ملي داريم. عزم ملي‌اي كه عملي بشود نه در حد سخنراني و گفتار بماند. عزم ملي يعني اينكه همه نهادها به اهميت
آموزش و پرورش توجه و بودجه كمتري دريافت كنند تا بيشترين بودجه به سمت آموزش و پرورش برود.
الان دستگاه‌هايي هستند كه كارهاي موازي مي‌كنند؛ كارشان هم خوب و محترم است اما صحبت من اين است كه مي‌شود اين كارهاي موازي را يكي كرد تا بودجه‌هاي اضافي را به سمت آموزش و پرورش و ساير بخش‌هاي ضروري سرازير كنيم. اميدوارم كسي از حرف‌هاي من نرنجد. بنده به عنوان كسي كه نيم قرن از عمرم را در عرصه تعليم و تربيت گذاشته‌ام، از همه مسوولان نهادهاي فرهنگي تقاضا مي‌كنم عنايت بيشتري به آموزش و پرورش داشته باشند و دست آموزش و پرورش را بيش از اين بگيرند.
٭وزير اسبق آموزش و پرورش و مشاور عالي وزير آموزش و پرورش

 

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون