• ۱۴۰۳ دوشنبه ۳۱ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 3994 -
  • ۱۳۹۶ شنبه ۱۶ دي

كلنگي‌ها و مخاطبان‌شان

سيدعلي ميرفتاح

در اين‌جور مواقع، ساده‌ترين كار همين است كه اولا از خود رفع مسووليت كنيم، ثانيا گناه را به گردن ديگري، ترجيحا، رقيب بيندازيم، ثالثا براي عقل و تدبير مستمر خود، گواه بياوريم و بگوييم «مگر نه اينكه ما قبلا گفته بوديم و چنين روزهايي را پيش‌بيني كرده بوديم؟» به اين نوع برخوردها اضافه مي‌كنم مغالطات و كج‌فهمي‌هاي بعضي تحليلگران سياسي را. تحليلگران سياسي هم مثل هر صنف ديگري خوب و بد دارند. خوب و بد را اينجا اخلاقي تعبير نكنيد، اگرچه پيامدهاي اخلاقي هم دارند. تحليلگري كه حرف حساب بزند و مبتني بر واقعيت و منطق، تحليل ارايه بدهد، خوش‌مان بيايد يا بدمان، خوب است و بايد جدي‌اش گرفت و حرفش را شنيد. برعكسش، تحليلگري است كه در نوشته‌ها و گفته‌هايش آرزوانديشي مي‌كند، قضايا را كج و معوج مي‌بيند، به مغالطه مبتلاست و كينه‌هاي تلنبار شده شخصي و جناحي‌اش را در اظهارنظرهاي كارشناسانه‌اش دخالت مي‌دهد. اين تحليلگر چه دست به خواب قالي مردم بكشد و چه منفي‌بافي و مخالف‌خواني كند، بد است و آدم‌حسابي‌ها براي آرا و نظرياتش تره خرد نمي‌كنند. بعضي از روزنامه‌نگاران، اسم اين تحليلگران بد را «كلنگي» گذاشته‌اند. كلنگي به همين معني كه ديگر كارايي ندارند، به درد نمي‌خورند و بايد كوبيد و از نو عمارت‌شان كرد. متاسفانه اغلب شبكه‌هاي ماهواره‌اي فارسي‌زبان، كمابيش به تصرف چنين تحليلگراني درآمده‌اند و تبديل به تريبون فراگيرشان شده‌اند. ما در داخل، محظوريت‌هايي داريم و ناچار، ملاحظاتي در كارو بارمان دخيل است، در عوض اما آناليزورهاي كلنگي به لطف حضور در شبكه‌هاي فارسي‌زبان، فرصت موسعي دارند تا مردم را تحريك كنند؛ به جاي تحليل، اعلام موضع كنند و اخبار و وقايع را مصادره به مطلوب كنند و حتي اگر دست‌شان برسد، با درهم آميختن راست و دروغ، مردم را بشورانند. فعالي كه دست برقضا جزو برندگان صلح نوبل هم هست، همين‌كه تقي به توقي خورده، جسورانه به ميدان آمده و از مردم خواسته پول آب و برق ندهند يا سپرده‌هاي‌شان را از بانك بيرون بكشند. واقعا نمي‌دانم كه آيا هنوز جايزه صلح نوبل اعتباري دارد يا نه. آن‌سان‌سوچي تو زرد از آب درآمد، اوباما خودش نماينده امپرياليسم بود، فرد مورد نظر ما هم اينقدري كه از دعوا استقبال مي‌كند، كاري به صلح ندارد... زهي صلح. از بحثم بيرون نيفتم. تحليلگران كلنگي زيادند؛ چون از كشور دور افتاده‌اند، انباشته از مهر و كينند. دست خودشان نيست. نمي‌توانند واقعيت را- كماهي- ببينند و اظهارنظر كنند. بعضي‌هاشان در ايران حبس كشيده‌اند. سختي ديده‌اند، مهاجرت‌شان رنگ و بوي فرار دارد. به نوعي نفي بلد شده‌اند. حتي وقتي مي‌خواهند خبري را از رو بخوانند قادر نيستند كه خود را بي‌طرف نشان دهند. چون غرض آمد هنر پوشيده شد/ صد حجاب از دل به سوي ديده شد... كلنگي‌ها زيادند، به همين دليل مبتذلند. مثل جنس ارزاني كه زير دست و پا ريخته، مجبورند با همديگر مسابقه نمايش بدهند و با هر ترفندي كه هست، بيشتر و بهتر ديده شوند؛ يكي پيشنهاد چهارشنبه فلان مي‌دهد، يكي به اعتقادات مردم بد مي‌گويد، يكي مي‌گويد كه ساعت 9،  همگي باهم اتوهاي‌مان را بزنيم به برق... من خودم از يك تحليلگر اسم ورسم‌دار شنيدم كه مي‌گفت پشت پنجره‌ شمع روشن كنيد تا حكومت سقوط كند. باور مي‌كنيد؟  كلنگي‌ها به يك بلاي ديگر هم مبتلا شده‌اند. نه‌اينكه تنها راه ارتباطي‌شان، رسانه‌هاي ديداري و شنيداري است، بندگان خدا ناچار به «شومني» شده‌اند و مجبورند سر پيري براي خود تماشاچي دست و پا كنند. رسانه اقتضائاتي دارد كه بر فعالان سياسي و تحليلگران سن و سالدار تحميل شده است؛ عين انونسرهاي تلويزيوني مجبورند به خودشان برسند، فن بيان تمرين كنند و متناسب با خوشامد و بدآمد تماشاچي‌ها موضع بگيرند. بگيرند. مساله من آنها نيستند بلكه نكته قابل تامل در اينجا اقبال عمومي به شبكه‌هاي ماهواره‌اي‌ است. خوب يا بد، اكثر مردم، شب‌ها، موقع شام و دورهمي جلوي ماهواره مي‌نشينند و صداي اين اعاظم تحليلگر را مي‌شنوند...  جلوتر عرض كردم كه نبايد در چنين مواقعي تقصير را به گردن ديگري بيندازيم اما با اين همه نمي‌توانيم سهم تلويزيون خودمان را در اقبال ماهواره نديده بگيريم. اين مساله خيلي مهم است و اگر هرچه زودتر فكري برايش نكنيم، دچار مشكلات بيشتر مي‌شويم. نه بحث جناح است و نه مي‌خواهم مچ بگيرم و نه خداي نكرده قصد و غرضم اين است كه ضعف‌ها و ناتوانايي‌هاي رسانه ملي را اگزجره كنم. نه. بارها و بارها گفته‌ام كه دافعه رسانه‌هاي داخلي باعث مي‌شود كه ملت جذب رسانه‌هاي رقيب شوند. وقتي شما به ميل و نياز و مصلحت واقعي مخاطب وقعي نمي‌نهيد، وقتي بنا به هزار ملاحظه از بديهي‌ترين و ابتدايي‌ترين اصول حرفه‌اي طفره مي‌رويد، وقتي روز‌به‌روز تك‌صداتر و تنگ‌نظرتر مي‌شويد، طبيعي است كه اقبال رقيب زياد شود. باور كنيد هيچ نهادي به اندازه تلويزيون آب به آسياب شبكه‌هاي كلنگي ماهواره‌اي نريخته و آنها را مقبول طبع ايراني‌ها نكرده. چون اين طرف چيز قابل ديدن و شنيدني نيست، ملت كوچ مي‌كنند و در شبكه‌هاي كلنگي اطراق مي‌كنند. اگر «نود» مي‌تواند مشتري بياورد و تماشاچي‌هاي ماهواره را جذب خود كند، برنامه‌هاي ديگر هم مي‌توانند. منتهي «مرهم دردش كمي آزادي است.»

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون