جزيره، چشم و چراغ كشور است
الهام معينيجزني
نسترن از معلم جزيره پرسيد: «جمعيت اينجا چقدر است؟» مرد راست ايستاد و پاشنه كفشهاي كهنه را به هم زد: «حدود پانصد نفر، صد خانوار؛ بستگي به فصل دارد، در تابستانها گاهي دو برابر ميشود. از تمام شهرها و روستاها ميآيند، براي تفريح چند روز ميمانند و باز ميروند. » معلم جوان عينك را از چشم برداشت، با دستمالي پيچازي پاك كرد: «يك مدرسه شش كلاسه، كارخانه برق، باغ ملي و مهمانسراي مجهز در جزيره داريم.»
اين جملات تصويري است كه غزاله عليزاده بيش از سي سال پيش، از آشوراده در داستاني به نام «جزيره» داده است. با وجود اينكه آشوراده سالهاست كه ديگر آن جزيره پررونق داستان عليزاده نيست چندسالي است كه نامش بر سرزبانهاست و از زمان دولت هشتم تاكنون، بازگشت اين جزيره به مكانهاي گردشگرمحور، نقل محافل طرفداران گردشگري و محيطزيست است. هرچند در دولت حسن روحاني، حرف آخر زده و اعلام شد كه طرح گردشگري آشوراده به زودي و با ملاحظات زيستمحيطي به جهت اشتغالزايي در منطقه اجرا خواهد شد. با وجود مناقشات صورتگرفته و جدا از اينكه حق با موافقان اجراي اين طرح است يا مخالفان آن، ذكر چند نكته ضروري است:
1- بايد توجه داشت كه در يك طرح جامع، بدون شتاب و به دوراز هرگونه جوگيريهاي معمول، تمامي آسيبها در كفه ترازو قرار گرفته و اهداف به صورت پايلوت اجرا و مورد كارشناسيهاي قرار ميگيرد.
2- با توجه به اهميت اكولوژيكي اين مناطق، بايد قبل از اجراي طرحهاي گردشگري، جامعه محلي، تورگردانان و مسوولان آموزش ديده و از اهميت مساله به خوبي آگاه شوند.
3- با وجود اشتغالزا بودن صنعت گردشگري، اميد معجزه از طرحهاي عجولانه و بدون دورنماي اصولي، امري اشتباه و افتادن در چالهاي بزرگتر است كه آسيبهاي جبرانناپذير زيستمحيطي، فرهنگي و اقتصادي دارد و نگاه منطقي به اين صنعت باعث ميشود كه تمامي بيكاريهاي تلنبار شده در كشور را به يكباره بر سر گردشگري آوار نكنيم.