شكاف خطرناك بيننسلي
علي شكوهي
مطابق گزارش مسوولان در جلسه غيرعلني مجلس، اكثريت شركتكنندگان در حركت اعتراضي اخير را جوانان تشكيل ميدهند. آمار دستگيرشدگان هم نشاندهنده همين واقعيت است؛ يعني اكثريت بازداشتشدگان كم سنوسال هستند و از نسل چهارم انقلاب. اين رخداد هشدارآميز را ميتوان از چند منظر مورد بررسي قرار داد. اولين رويكرد، نگاه امنيتي است كه ريشه آن را به بيگانگان نسبت ميدهد و در اين حوادث در جستوجوي ردپاي امريكا و اسراييل و عربستان و منافقين و سلطنتطلبها است. در اينكه دشمنان از هر فرصتي براي ضربه زدن به نظام بهره ميگيرند ترديد نيست اما تبيين تمام اين رخداد داخلي با اين منطق، مسوولان را گمراه ميكند و آنان را دنبال نخودسياه ميفرستد. از منظر سياسي و رقابت حزبي و جناحي هم كساني به اين ماجرا نگريستهاند و واقعا هم نميتوان از نقش مخالفان دولت روحاني در شروع اين حركت كور اجتماعي گذشت اما روند حوادث نشان داد كه ماجرا داراي عمق بيشتري است و تنها از اين منظر نميتوان همه جوانب آن ماجرا را تبيين كرد. ريشههاي اقتصادي هم قابل بررسي و پيگيري است اما به نظر ميرسد در اين اجتماعات خياباني بيسازمان و بيسر، بيش از آنكه گرسنگان و بيكاران نقش داشته باشند، جوانان نقش داشتهاند كه هنوز بيكاري و گرسنگي را مانند نسل قبل از خودشان لمس نكردهاند. پيشنهاد من اين است كه به اين ماجرا عمدتا از منظر اجتماعي نگاه كرده و مشخصا از وضعيت نسل جوان كشور شروع كنيم و به شكاف عميق و خطرناك بيننسلي توجه نشان بدهيم. عوامل متعددي باعث شدهاند كه جمهوري اسلامي براي اين نسل جذابيت نداشته باشد و نسل ما نتواند دستگاه فكري و نظام ارزشي خود را به نسل جوان جامعه منتقل كند. اين امر منجر به انقطاع فرهنگي شده است. اگر مشكلات اقتصادي، اجتماعي و سياسي هم بر اين گسل بيننسلي بار شود، انتظار ديگري ميتوان داشت جز اعتراض كور؟ كمي تامل از اين منظر خوب است.