ريشهاي قطع نشدني
ديبا داودي
آيا فرهنگ كتاب دوستي در جامعه ما وجود دارد؟
سر ادوارد برنت، مردمشناس انگليسي فرهنگ را اينچنين تعريف ميكند: «مجموعهاي كامل از عقايد، آگاهي، هنر، اخلاق، قانون، آداب و رسوم و ظرفيت و قابليتهايي كه بشر، به عنوان عضوي از جامعه آن را ميپذيرد.» از نظر علم جامعهشناسي، جامعه بيفرهنگ وجود ندارد. هر جامعهاي فرهنگ خاص خود را دارد و تكتك اعضاي آن اجتماع، فرهنگ همان جامعه را زندگي ميكنند.
محمد خطيب، منتقد مراكشي در توصيف وضعيت كتابخواني اهالي كشور مراكش ميگويد: اينكه مقصر كتاب نخواندن مردم را گوشيهاي هوشمند بدانيم خطاست. اگر مراكشيها كتاب نميخوانند، به اقتضاي فرهنگ جامعه است. خطيب در گزارشي كه نوشته است با در نظر گرفتن اين نكته، مهمترين راه گريز از اين موقعيت را صرف بيشترين هزينه در بسترهاي آموزشي ميداند و توسعه كتابخانههاي عمومي. او با تكيه بر اين اصل كه فرهنگ، تعريفي ثابت ندارد كه طي زمان دستخوش تغيير نشود ميگويد تنها راهحل ساختن فرهنگ مثبت است. حال اگر جامعه پيشينه مثبتي در زمينه چالشي كه با آن روبه رو شده داشته باشد ميتوان براي پيشرفتش به راهكارهاي سادهتري هم انديشيد. زمانيكه نوبت به مرور تاريخ تمدن كشوري ميرسد ما از سربلندترين كشورها هستيم. جامعهاي با تمدني كهن. فرهنگي مثال زدني و پيشينهاي انكار نشدني. اما وقتي نوبت به بررسي پارامترهاي تعيينكننده فرهنگ روز ميرسد جايي براي سربلندي نيست. يكي از تعيينكنندهترين مشخصههاي فرهنگمداري، مطالعه است. منباب يادآوري، متوسط تيراژ كتابهاي غيردرسي در ايران هشتاد ميليون نفره در خوشبينانهترين حالت 1000 نسخه است در حالي كه اين عدد در سه و چهار دهه گذشته گاه 10 برابر بيش از اين بوده است. لااقل از اين حيث از بسياري كشورها جلو هستيم و ميتوانيم به آنچه «داشتهايم» تكيه كنيم تا دوباره به دستش بياوريم.