• ۱۴۰۳ يکشنبه ۳۰ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4011 -
  • ۱۳۹۶ پنج شنبه ۵ بهمن

هزل چيست؟

اسماعيل اميني

تعريف لغوي و اصطلاحي «هـزل» را مـي‌تـوانـيـد در كتاب‌هاي مرجع بخوانيد. بعد اگر چيزي دستگيرتان نشد و با آن جملات اتوكشيده و فشرده به جايي نرسيديد، بياييد همين‌جا تا به زبان خودمان حرف بزنيم و بگوييم كه «هزل»، يكي از روش‌هاي شوخ‌طبعي و خندان‌نويسي است.
هزل وقتي شكل مي‌گيرد كه شوخي‌ها و اشاره‌ها برود به طرف اسافل اعضاي انسان و روابط جنسي و به قول معروف، شوخي‌هاي ناموسي! چون صحبت كردن درباره روابط جنسي و اشاره به اعضاي پوشيده انسان، در مجامع عمومي مرسوم نيست و با ملاحظات و آدابي همراه است؛ اينگونه موضوعات اصطلاحا در حوزه حريم‌هاي ممنوعه (خط قرمز/ تابو) قرار دارد.
چند نكته درباره هزل نويسي قابل اشاره است؛ يكي اينكه ارزش هنري هزل، به مقدار بي‌پروايي و عرياني مطلب نيست. چنان‌كه به پوشيدگي و ملاحظات اخلاقي نيز ربطي ندارد. ارزش هنري هزل مربوط است به چگونگي بيان مطلب و خلاقيت‌ها و ظرافت‌هاي كلامي و بلاغي كه نويسنده به‌كار مي‌بندد.
اگر اينگونه نباشد، يعني هر سخن و نوشته خنده‌داري كه در آن چاشني شوخي جنسي باشد، هزل محسوب بشود، آن‌وقت همين فحش‌هاي آبدار و حرف‌هاي ركيك كه در دعواهاي خياباني و عربده‌كشي‌هاي جاهلانه رد و بدل مي‌شود، لابد ارزش هنري دارد و شاخه‌اي از شوخ طبعي است!
پيش از ادامه بحث، نمونه‌اي از هزلِ هنري را با هم بخوانيم:
سعدي مي‌فرمايد:
تا جهان بوده‌ست جمّاشانِ گل
از سلحدارانِ خار آزرده‌اند
از اين بيت فقط كلمه جمّاش را معني مي‌كنيم و بقيه‌اش واضح است و نيازي به توضيح ندارد. جمّاش يعني مردي كه بسيار به زنان تمايل دارد و متعرض‌شان مي‌شود.
بيت هزل‌آميز از اين واضح‌تر و ساده‌تر هم هست؛ مثلا باز سعدي مي‌فرمايد:
شوخي مكن ‌اي دوست كه صاحب‌نظران‌اند
بيگانه و خويش از پس و پيشت نگران‌اند
ببينيد كه چگونه، لف و نشر و ايهام، موجب ظرافت اين شوخي شده است!؟ نگران، هم به معناي دلواپس است و هم به معناي نگاه‌كننده و تماشاگر. يعني بيگانه به پشت نگاه مي‌كند و خويشاوند به جلوي دوست نگاه مي‌كند. در عين‌حال، اين بيت معناي عادي هم دارد؛ بيگانه و آشنا نگران گذشته  و آينده تو هستند.
هزل گاهي به صورت حكايت است؛ مانند بسياري از لطيفه‌ها و جوك‌هايي كه متداول است از آن نوعي كه شوخي آن با مسائل جنسي است.
مثلا در مثنوي معنوي، حكايتي است از زني كه با مردي بيگانه رابطه دارد و مرد را به خانه آورده و با او خلوت كرده است. ناگهان شوهرش از راه مي‌رسد و در مي‌زند، زن دستپاچه مي‌شود و چادرش را بر سر آن مرد بيگانه مي‌اندازد و به شوهرش مي‌گويد: اين خانم از زنان اشراف است و براي خواستگاري دخترمان آمده بود.
به اين ترتيب، مرد بيگانه درمي‌رود. شوهر از زن مي‌پرسد: ما كه از اشراف نيستيم و نمي‌توانيم براي دخترمان جهاز مناسب تدارك كنيم.
زن مي‌گويد: براي آن خانواده اشرافي، مال و ثروت اهميتي ندارد. آنها در پي نجابت دختر و آبرومندي خانواده‌اش هستند.
مرد مي‌گويد: بله، با نجابت و آبرومندي خانواده ما نيز كه از نزديك آشنا شدند!
اين جمله آخر مرد، نشان مي‌دهد كه او از آغاز متوجه اصل قضيه شده است.
به هر حال، هم ابيات هزل و هم حكايت‌هاي هزل‌آميز، نمونه‌هاي بسياري دارد كه نيازي به نقل آنها نيست؛ به‌ويژه آنكه بسياري از آنها اصلا قابل نقل نيست، دور از جان شما!

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون