• ۱۴۰۳ پنج شنبه ۲۷ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4023 -
  • ۱۳۹۶ پنج شنبه ۱۹ بهمن

چرا مطبوعات كاغذي به اين روز افتاده‌اند؟

سيروس علي‌نژاد

نخستين چيزي كه در روزنامه سبب تيراژ زياد و خواندن وسيع آن مي‌شود انعكاس خبرها و رويدادهاي كشور است. تفسير و تحليل و مقاله و گزارش و يادداشت و هر چيز ديگر در مرتبه بعدي قرار مي‌گيرد و دايره خوانندگان‌شان كوچك‌تر است. آن زمان كه روزنامه روزنامه بود و تيراژ داشت به خاطر انتشار خبرهايش بود نه تحليل‌ها و تفسيرها. اگر فرضا صد نفر روزنامه را به خاطر خبرهايش مي‌خواندند، تعداد خوانندگان تفسيرها و تحليل‌ها و مقالات از بيست، سي نفر درنمي‌گذشت، حتي كمتر بود. اما حالا روزنامه‌ها با دو مشكل مواجه هستند: اول اينكه به حكم رقابت بي‌امان تكنولوژي در انتشار اخبار و انعكاس رويدادها از شبكه‌هاي اجتماعي عقب مي‌مانند، ديگر اينكه به خاطر مميزي هولناك و خودسانسوري عافيت‌طلبانه به گرد پاي شبكه‌هاي اجتماعي نمي‌رسند. اجازه بدهيد با مثال‌هايي قضيه را روشن‌تر كنم.
اين اواخر تهران و پاره‌اي شهرها صحنه اعتراضات خياباني بودند. كار روزنامه اين است كه به وقايع اطرافش توجه كند و از آنچه در خيابان و شهر مي‌گذرد خبر و گزارش خبري و عكس تهيه و چاپ كند. من اينجا به درستي و نادرستي اعتراضات خياباني كاري ندارم و مورد بحث من اين نيست. اگر فرضا روزنامه ما مخالف اعتراضات خياباني باشد، اول بايد ماوقع را چنان كه اتفاق افتاده منعكس كند و سپس به طور جدي در مقالات خود با آن به مخالفت بپردازد. اما ما چه كرديم؟ از آنجا كه روزنامه و روزنامه‌نگار با گير و گرفتاري رو‌به‌روست، هيچ روزنامه‌اي جرات نكرد گزارش‌هاي ميداني از آنچه گذشت تحويل خوانندگانش بدهد، خيلي كه همت كردند نظرها و تفسيرها و تحليل‌هاي كارشناسان را منعكس كردند. انگار مردم نمي‌دانند چه چيزي سبب عصبانيت‌هاي منجر به اعتراضات خياباني شده است. در حالي كه مردم اين چيزها را بهتر از ما روزنامه‌نگاران و كارشناساني كه نظر آنها را منعكس مي‌كنيم، مي‌دانند و صبح تا شب دارند در مراودات روزانه‌شان در ميدان‌هاي خريد، در اتوبوس و خيابان و تاكسي و سلماني و جاهاي ديگر درباره همين چيزها حرف مي‌زنند. بنابراين نياز چنداني به تفسير و تحليل ما و نظر كارشناسان ما كه تازه با تمجمج و لكنت زبان همراه است، ندارند. اگر هم داشته باشند زماني به آنها توجه خواهند كرد كه نخست خبرهاي مربوط به آنها را در روزنامه خوانده باشند و اعتمادشان جلب شده باشد. در حالي كه ما روزنامه‌نويس‌ها سال‌هاست با چاپ نكردن خبرها و گزارش‌هاي ميداني به صورت مكرر، اساسا اعتماد خوانندگان را سلب كرده‌ايم و جالب است كه در عين حال كه از نوشتن واقعيات پرهيز مي‌كنيم توقع داريم به ما اعتماد كنند و روزنامه ما را بخرند. اين توقع با عملكرد ما متناقض   است.
يك چيز ديگر هم هست. مردم چرا خبرها و گزارش‌هاي روزنامه‌ها را مي‌خوانند؟ براي اينكه همان‌گونه كه در آنها تاثير مي‌گذارد مي‌خواهند تاثير آن را در مقامات و مسوولان هم ببينند و واكنش مسوولان را در بهتركردن اوضاع مثلا در بخش فساد مالي شاهد باشند. اگر مقامات و مسوولان، نوشته‌هاي روزنامه‌ها را باد هوا بپندارند كه مي‌پندارند و وقعي به آنها نگذارند كه نمي‌گذارند، بعد از مدتي كه مردم ديدند ما روزنامه‌نويسان داريم كشك خود را مي‌ساييم و هيچ مقام و مسوولي براي نوشته‌هاي ما تره خُرد نمي‌كند، طبعا سرخورده مي‌شوند و به روزنامه‌ها پشت مي‌كنند. بي‌اعتنايي حكومت به افكار عمومي بزرگ‌ترين ضربتي است كه اين سال‌ها روزنامه‌ها را از پاي درآورده است. من كه خودم عاشق روزنامه‌ام و خيلي وقت‌ها دلم براي كار در روزنامه تنگ مي‌شود رغبت نمي‌كنم روزنامه‌ها را ورق بزنم. تازه اينها كه مي‌گويم به غير از تيترهاي بد و معما‌گونه و گزارش‌ها و مقالات و نوشته‌هاي بد و غير قابل خواندن و ادا‌و‌اطوارهايي است كه در مطبوعات كاغذي به خصوص در روزنامه‌ها ديده مي‌شود. اما درمورد شبكه‌هاي اجتماعي قضيه برعكس است. اين مميزي‌ها كه گفتم براي شبكه‌هاي اجتماعي و تلويزيون‌هاي ماهواره‌اي وجود ندارد. آنها آزادند. هم گزارش‌هاي ميداني مي‌دهند، هم تفسيرها و تحليل‌هاي خودشان را از زبان كارشناسان منعكس مي‌كنند. چنين است كه مطبوعات كاغذي از هر حيث توان رقابت با شبكه‌هاي اجتماعي را از دست داده‌اند.
خلاصه حرف اين است كه تا زماني كه مطبوعات كاغذي از حيث آزادي انعكاس مطالب نتوانند با شبكه‌هاي اجتماعي رقابت كنند به هيچ‌وجه نمي‌توان گفت كه مطبوعات كاغذي رو به زوال است. تنها راه ما اين است كه به اصل آزادي بيان و گردش آزاد اطلاعات پناه ببريم كه در قوانين ما هم مصرح است و به اين ترتيب شرايط خود را با شرايط شبكه‌هاي اجتماعي برابر كنيم. در آن صورت خواهيم دانست كه مطبوعات كاغذي عمرش به سر آمده يا نه.
پيداست اگر ما اين شرايط برابر را تجربه نكرده‌ايم مطبوعات كاغذي در دنياي آزاد اين شرايط را تجربه كرده‌اند و مي‌دانيم كه لطماتي هم ديده‌اند اما هنوز سر پا هستند و خوانندگان خود را دارند. حتي در برخي موارد بعد از مدتي افت دوباره به سر جاي خود بازگشته‌اند. تاثير تكنولوژي و سرعت عمل شبكه‌هاي اجتماعي البته انكار‌ناپذير است اما هنوز راه‌هايي براي بقا وجود دارد. آشكار است كه مطبوعات كاغذي در سرعت خبر‌رساني به گرد شبكه‌هاي اجتماعي نخواهند رسيد اما يكي، دو چيز همچنان ارزش مطبوعات و شمارگان آنها را نگه خواهد داشت. يكي از آنها جسميت روزنامه است. خاصيتي كه در شبكه‌هاي اجتماعي موجود نيست. روزنامه را مي‌توان در گوشه كتابخانه يا هر جاي ديگري نگه داشت و مراجعه به آن دست‌كم هنوز براي بسياري كسان كه با كاغذ الفت دارند آسان‌تر است. علاوه بر اين روزنامه هنوز مدرك و سند به حساب مي‌آيد كه نوشته‌هاي ديجيتالي اين خصلت را ندارند. گذشته از همه اينها شبكه‌هاي اجتماعي جاي نوك زدن و زخمي كردن مطالب و مسائل است. شبكه‌هاي اجتماعي باز هم به حكم تكنولوژي و سرعت عمل و شتابي كه لازمه آن است، مطالب عميق منتشر نمي‌كنند. در روزنامه مي‌توان در كنار خبرها و گزارش‌ها به طور عميق‌تري به مسائل پرداخت. اين را نبايد دست‌كم گرفت. مقصودم اين است كه هنوز روزنامه و مطبوعات كاغذي امتيازاتي دارند كه شبكه‌نويسي ندارد. مي‌دانيم كه در جاهاي ديگر كه با  روي آوردن به تكنولوژي آنلاين انتشار مطبوعات كاغذي را كنار گذاشته بودند بار ديگر به آن بازگشته‌اند. روزنامه‌نگاران ما نبايد نااميد باشند. بايد با دولت مذاكره كنند و به مقامات بفهمانند كه اگر ما ننويسيم آنها خواهند نوشت و اگر ما گزارش ندهيم آنها خواهند داد و دور را از دست ما خواهند گرفت. صلاح در اين است كه خودمان بنويسيم و ميدان را به شبكه‌هاي اجتماعي مخصوصا خارجي وانگذاريم و نگذاريم اين نهاد مهم و اثرگذار چنين از وظيفه حساس و خطير خود باز‌ماند .

 

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون