• ۱۴۰۳ شنبه ۲۹ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4029 -
  • ۱۳۹۶ شنبه ۲۸ بهمن

گپ و گفتي با فرشته احمدي به بهانه جايگزيني داستان‌ با پيك‌ نوروزي

به بچه‌ها اعتماد كنيم

صدف فاطمي

دوران «پيك‌شادي» و خاطرات اين مشق اجباري به سرآمده . هفته گذشته رضوان حكيم‌زاده، معاون آموزش ابتدايي وزارت آموزش و پرورش اعلام كرد: « پيك‌هاي نوروزي در تثبيت و تعميق يادگيري چندان نقشي نداشتند و بنابراين داستان‌خواني و داستان‌گويي جايگزين پيك‌هاي نوروزي مي‌شود. همچنين ويژگي‌هاي كتاب مناسب را به استان‌ها ابلاغ خواهيم كرد تا از معرفي كتاب‌هاي نامناسب خودداري شود.» با اعلام اين خبر يك بار ديگر سوال‌ها و نگراني‌ها از يك آزمون و خطاي ديگر كنار هم رديف شدند؛ اينكه چقدر اين تغيير مي‌تواند نتيجه مثبتي داشته باشد؟ آيا داستان وقتي در قالب تكليف در بيايد، بيشتر از تاثير مثبت، فرم مخرب به خود نمي‌گيرد؟ به اين بهانه سراغ فرشته احمدي، منتقد ادبي و داستان‌نويس رفتيم و درباره نوستالژي استرس‌آور پيك نوروزي و همچنين
چند و چون جايگزيني آن با داستان گپي كوتاه زديم:

«پيك‌شادي» براي بيشتر ايراني‌ها نوستالژي مشق اجباري است كه خوشي‌هاي تعطيلات نوروز را بهم مي‌ريخت، شما هم خاطره‌اي داريد؟

پيك نوروزي براي دهه شصتي‌ها نوستالژي است. نسل ما تكليف عيد داشت. تكليفي كه خيلي زيادتر و سخت‌تر بود. وقتي «پيك‌شادي» آمد، ما حسرت آن را مي‌خورديم. چون مثلا به ما مي‌گفتند دو سوم كتاب علوم، رياضي، فارسي كه تقريبا اندازه يك دفتر صد برگ مي‌شد را پُر كنيم و تا روز آخر آنقدر همه درگير مشق بوديم. من بچه‌اي بودم كه مشق‌ها را مي‌نوشتم و اصرار داشتم كه همه را تمام كنم اما بچه‌هاي ديگري هم بودند كه روز آخر با ناله و گريه و زاري همه خانواده كمك مي‌كردند كه مشق‌ها نوشته شود. آن روزها قضيه تكاليف نوروزي از نظر خانواده‌ها و بچه‌ها اين‌طور بود كه انگار قرار نيست عيد به آنها خوش بگذرد و به هر حال بايد مشكلي باشد كه اذيت‌شان كند؛ چه انجامش دهند، چه ندهند. بدتر از همه اينكه بعد از عيد هم مي‌ديديم كه معلم‌ها خيلي هم در بررسي تكاليف دقت نمي‌كنند و سرسري از آن مي‌گذرند. نسل بعدي با «پيك‌شادي» كارش به نظر ما راحت‌تر بود، اما آنها هم نگراني‌ها و استرس خودشان را داشتند.

به نظر شما اين تصميم درست است و مي‌شود به كتاب‌خوان شدن بچه‌ها اميدوار شد؟

در مورد اين تصميم سوال اول اين است كه قرار است چه كتاب‌هايي براي بچه‌ها معرفي شود؟ اگر قرار باشد فهرست كتاب‌هايي كه معرفي مي‌شود، فهرست خوبي نباشد كه با توجه به بررسي محتواي درسي بچه‌ها و نويسنده‌هايي كه اسم‌شان را در كتاب‌هاي درسي مي‌بينيم اتفاق چندان دوري نيست، شايد همان «پيك‌شادي» براي بچه‌ها بهتر باشد. در واقع آن مشق نوروزي بهتر از اين است كه بچه‌ها را مجبور به خواندن كتاب‌هايي كنيم كه براساس رانت و... انتخاب شده‌اند. من فكر مي‌كنم اين طرح هم مي‌تواند به سرنوشت طرح‌هاي ديگر دچار شود؛ راه‌حل‌هاي مقطعي و مناسبتي كه در دوره‌اي با آن بمباران مي‌شويم و وقتي جواب نداد دوباره به دنبال راه‌حلي ديگر باشيم. اينكه بالاخره به اين نتيجه رسيده‌اند كه پيك‌هاي نوروزي صرفا در حد وظيفه بوده و آن را حذف كرده‌اند خبر خوبي است اما بعيد مي‌دانم شيوه جايگزين آنها جز براي خانواده‌هايي كه فرزندان‌شان با كتاب‌خواني و داستان بيگانه‌اند، براي ديگراني كه خودشان وبچه‌هاي‌شان كتابخوان هستند، پيشنهاد جذابي باشد.

شما به عنوان نويسنده و مادر يك دانش‌آموز، چه راهكاري پيشنهاد مي‌دهيد؟

در قدم اول بايد تنوع و آزادي عمل لحاظ شود و براساس استعداد و علاقه‌ دانش آموزان به آن‌ها مشق نوروزي بدهيم. مثلا مسوولان مدرسه فرزند من سال گذشته از آنها خواسته بودند هر جايي مي‌روند يا هر موضوع جالبي كه مي‌بينند عكس بگيرند و متن كوتاهي در مورد آن بنويسند. اين تكليف علاوه بر اينكه كمك مي‌كرد دانش‌آموزان نسبت به موضوعات اطراف، نگاه دقيق‌تري داشته باشند، شيوه كادربندي و عكاسي ابتدايي را هم با آنها تمرين مي‌كردند. اينكه عكس‌ها در نهايت چقدر خوب يا بد شوند، واقعا مهم نيست، مساله مهم اين است كه كاري متفاوت مي‌كنند و حداقل 10 عكس مي‌گيرند و همه خانواده هم درگير مي‌شوند و پيشنهاد مي‌دهند. در مورد داستان هم در قدم اول بايد اين آزادي عمل وجود داشته باشد كه بچه‌ها خودشان كتاب مورد علاقه‌شان را انتخاب كنند. حتي اگر كتاب خوبي هم نبود، بگذارند بچه‌ها خودشان به اين نتيجه برسند كه خوب نبوده و دلايلش را بنويسند و با اين فرمول نگاه انتقادي را با بچه‌ها تمرين كنند. اينكه بچه‌ها را جست‌وجوگر بار بياورند و بگذارند خودشان آگاهانه به اين نتيجه برسند كه اثري خوب نبوده، بسيار مهم‌تر از اين است كه خوب يا بد بودن‌ها مدام به آنها ديكته شود. بالاخره وقت آن رسيده كه به بچه‌ها اعتماد كنيم و از آنها بخواهيم كتابي كه انتخاب كرده‌اند را با هم بخوانيم و بفهميم چرا خوب است يا نيست. راه‌حل من براي بچه خودم اين است كه اگر آموزش و پرورش ليست كتابي به عنوان تكليف معرفي كرد، با هم بخوانيم و در موردش حرف ‌بزنيم. هرچند مطمئنم كتاب معرفي شده از سوي آنها كتاب خوبي نخواهد بود و از هزار و يك فيلتر محافظه‌كارانه خودشان مي‌گذرد. با اين همه حتي اگر ليستي ارايه شد، اميدوارم خانواده‌ها كنار بچه‌ها باشند و از آنها بخواهند در مورد خوب يا بد بودن كتاب حرف بزنند تا دست‌كم نگاه انتقادي را ياد بگيرند. در نهايت هم به اعتقاد من آموزش و پرورش بايد خيلي عميق‌تر به اين موضوع فكر كند چرا كه اين مساله واقعا در حد تكليف عيد نيست.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون