• ۱۴۰۳ شنبه ۲۹ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4029 -
  • ۱۳۹۶ شنبه ۲۸ بهمن

چه كسي را ملامت كنيم

سيدعلي ميرفتاح

جاسوسي، امر پيچيده‌اي است. جز كساني كه دوره‌هاي ضدجاسوسي ديده‌اند و در كارهاي اطلاعاتي كسب تجربه كرده‌اند، باقي مردم چيز زيادي از آن نمي‌دانند. كار جاسوسي ملازم پنهان‌كاري و خيانت و توطئه است؛ فلذا غالب ما چنين مي‌پنداريم كه جاسوس‌ها در زيرزمين زندگي مي‌كنند، سر و كارشان با دستگاه‌هاي پيچيده و پيشرفته است و مدام مشغول پاييدن اشخاص و اماكن يواشكي هستند. سينما را هم نبايد دست‌كم گرفت؛ تصويري كه از جاسوس در ضميرمان نقش بسته –تاحد زيادي- متاثر از فيلم‌هاي دوره جنگ سرد است. نوع با كلاس و هوشمندانه‌اش مي‌شود «جاسوسي كه از سردسير آمد»، نوع دم دستي و سرگرم‌كننده‌اش هم مي‌شود «دكترنو». بحث جاسوسي اما با دعواهاي سياسي و جناحي هم مرتبط است. پر سر و صداترين جاسوسي كه دستگير شد، در همان آغاز انقلاب، «سعادتي» بود. قيافه‌اش شباهتي به جاسوس‌هاي مرموز سينما نداشت: باراني نمي‌پوشيد، دستكش چرمي دست نمي‌كرد، عينك دودي به چشم نمي‌زد، شاپو هم سر نمي‌گذاشت. خاطرتان باشد آن ايام از قول آقاي طالقاني روي ديوارها نوشته بودند «مساله سعادتي جاسوسي نيست». اما بود. بعدا معلوم شد كه او با كاگ‌ب ارتباط داشته و اطلاعات محرمانه‌اي را به ايشان رسانده. يك دليل اينكه كشميري و كلاهي را كسي باور نمي‌كرد ايادي دشمن باشند قيافه‌شان بود. حرف زدن‌شان، مشرب‌شان و لباس‌پوشيدن‌شان طوري بود كه با «خائن مثالي» جور درنمي‌آمدند. و مگر نه اينكه جاسوس خوب جاسوسي است كه كسي گمان به جاسوسي‌اش نبرد؟ مگر نه اينكه مهارت چنين شغلي ايجاب مي‌كند كه از موضع ظن بگريزد؟ اما عجيب اينجاست كه ما، اين ما كه مي‌گويم نخبگان را هم دربرمي‌گيرد؛ ما متوقعيم كه وقتي كسي لو مي‌رود و اسمش به جاسوسي منتشر مي‌شود به ديگران بگوييم «نگفته بودم اين بابا مشكوك مي‌زند؟» همين‌ كه هضم خبر براي‌مان ثقيل بيايد از در انكار و انكاف درمي‌آييم و آن را به چيزهاي ديگر، خصوصا به مسائل پشت پرده ربط مي‌دهيم. في‌المثل مي‌گوييم و مي‌نويسيم جامعه‌شناس دين چه ربطي دارد به جاسوسي و انتحار؟ اين نوع احتجاج يادآور آن لطيفه ‌است كه گفتند فلاني مرد. گفت او كه ديپلم داشت... قصه پيچيده است و وارد شدن درآن از عهده من و امثال من خارج است. ما بيشتر ناظريم تا داور. ماه پشت ابر نمي‌ماند و دير نخواهد بود كه حقيقت ماجرا عيان شود اما به نظرم وقت خوبي است كه از خودمان و از مسوولان امر بپرسيم كه چرا «ما» معمولا در مواجهه با چنين پرونده‌هايي از در قبول وارد نمي‌شويم و ان‌قلت مي‌آوريم و به اشكال مختلف قضاياي ديگررا نيز در ماجرا داخل مي‌كنيم؟ سوال مهمي است و نبايد به سادگي از كنارش بگذريم. حتي فيلم تلويزيوني هم كه اخيرا پخش شده، بيشتر مخاطبش آنهايي هستند كه ايجاد ترديد مي‌كنند. جاسوسي كار پليدي است و هركس پولي يا مجاني به كسوت آن دربيايد خائن است و بايد كه مجازات شود. رجوي و دوستانش ظلم‌هاي زيادي كردند و دست‌شان به خون مردم آلوده شد اما مشخصا روزي از چشم مردم افتادند كه همدستي‌شان با صدام لو رفت و خيانت‌شان آشكار شد. در همه‌جاي دنيا وقتي مردم خائنان را از خادمان بازشناسند تف و لعن‌شان مي‌كنند و به مجازات‌شان مي‌رسانند. اما نكته عجيب و قابل تامل در اينجا اين است كه چرا در مواجهه با اخبار، در همان ابتداي كار غالبا سعي در انكار مي‌كنند، حرف مسوولان را به ديده ترديد مي‌نگرند و در نوشته‌ها و توييت‌ها و عكس‌ها و خبرهاي‌شان ايجاد شبهه مي‌كنند. چرا؟ آيا يك دليل آن اين نيست كه با به كار بردن زياد از حد كلمه جاسوس، قبح آن را ريخته‌ايم؟ آيا در رسانه‌ها، در رقابت‌هاي سياسي، در به كار بردن كلماتي مثل جاسوس و خائن و همدستي با دشمن و همكاري با اجنبي زياده‌روي نكرده‌ايم؟ بحث قضايي و امنيتي‌اش به كنار، آيا با بي‌مبالاتي هرچه تمام‌تر گوش مردم را به شنيدن چنين تعابيري عادت نداده‌ايم؟ در اين سال‌ها آنقدر جاسوس و خائن شنيده‌ايم كه قبح اين كلمات ريخته‌اند وحساسيت‌ مردم هم تا حد زيادي از بين رفته. حتي سر دعواهاي حزبي و جناحي به تهمت‌زني رو آورديم و به خيال خود براي اينكه مردم را از دور و بر بعضي آقايان متفرق كنيم، تلاش بي‌وقفه كرديم كه بدنام‌شان كنيم. در دعواهاي اين سال‌ها بعضي از آنها كه نفوذ كلام داشتند و حرف‌شان دررو داشت، براي يك‌طرف جواز مباهته صادر كردند و تا مي‌توانستند به اسم‌هاي مختلف و به اتهامات غير موجه، رقيب را جاسوس و خائن خواندند و براي بدنام‌كردنش از هيچ تلاشي فرونگذاشتند. گفتند فلاني جاسوس است، از اجنبي پول گرفته و براي ايران نقشه‌ها ريخته و... تهش اما معلوم شد همه اينها شوخي است و ريشه در واقعيت ندارد. اما هزينه گزاف اين شوخي‌ها را مي‌دانيد چه كسي پرداخت كرد؟ مي‌دانيد در اين مباهته‌ها از جيب چه كسي خرج كردند و چطور گوش و دل مردم را در مقابله با چنين جرايمي سر كردند و خبرها و گزارش‌هاي اينچنيني را با ترديدها و ابهامات و تكذيب‌ها و دروغ‌ها درآميختند؟ دريادار شمخاني كه مي‌گفت ما حق نداريم بني‌صدر را در ماجراي جنگ خائن بناميم دليلش همين بود كه استعمال بي‌جاي اين تعبير مي‌تواند اهميت آن را كم كند و باعث شود كه مردم جدي‌نگيرند و در مواجهه با خائن‌هاي اصلي حساسيت‌شان را از دست بدهند وگرنه بني‌صدر كه اينجا نبود، خائن خواندنش هم كاري نداشت، اوضاع هم آنقدر عليهش بود كه كسي بالاخواه درنيايد. اما بي‌مبالاتي در تهمت‌زني ما را به دردسرهايي مي‌اندازد كه يكي‌اش بي‌اعتمادي در مقابل اخبار است... شما بگوييد كه در اين ماجراي اخير و در اين ترديدها و ابهامات بيش از هركس چه كسي و چه گروهي را بايد ملامت كنيم؟

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون