نا اميد نميشويم
علي خدايي
مناسبت روز جهاني كارگر كاملا مشخص است. من به هيچ عنوان اعتقاد ندارم كه روز جهاني كارگر روز جشن و پايكوبي است. روز جهاني كارگر با توجه به آن ريشهاي كه دارد، روز بيان مطالبات كارگران است؛ روزي است كه ما كارگران بايد بتوانيم مجددا دور هم جمع و با يكديگر متحد شويم و يك سال ديگر را براي مطالباتمان تلاش كنيم. در كشور ما مرسوم شده كه در روز جهاني كارگر در جاهاي مختلف مراسم مختلفي برگزار ميشود. البته عنوان هفته كارگر را روي آن گذاشتهاند كه من خيلي موافق با آن نيستم. همان روز كارگر را اگر با كيفيت و درست برگزار كنيم، كفايت ميكند. مراسم مختلفي از سوي برخي دوستان براي گراميداشت كارگر برگزار ميشود كه ما به هيچ عنوان مخالف برگزاري آنها نيستم. اما ميگويند اين مراسم براي حفظ كرامت كارگران برگزار ميشود، اينجاست كه من با داستان زاويه دارم، كرامت كارگر هيچوقت با اين مراسم تامين نخواهد شد. اگر كسي به فكر حفظ كرامت كارگران است، كرامت آنها با امنيت شغلي، با به دست آوردن معيشت و به رسميت شناختن جايگاهشان تامين ميشود. ما در اين موارد وضعيت مطلوبي نداريم. مثلث مطالبات كارگران بايد همزمان با هم پيگيري و به آنها توجه شود و روي اين سه عرصه كار كنيم. اين سه عرصه «امنيت شغلي»، «معيشت» و «تشكليابي» است. اين سه ضلع مثلث روي همديگر تاثير متقابل دارند. ما نميتوانيم متشكل شويم چون امنيت شغلي نداريم. فعال صنفي كارگري به محض اينكه بخواهد براي مطالبه حق و حقوق خود و همكارانش اقدام كند، قطعا با نبود امنيت شغلي با هزاران ترفند اخراج ميشود. عملا اگر تشكل هم داشته باشيم، تشكلهايمان نميتوانند كارايي داشته باشند. در حوزه امنيت شغلي با توجه به آماري كه خود مسوولان ارايه ميكنند، امروز بيش از 96 درصد قراردادهايمان موقت شده است يعني ما نهايتا 4 درصد امنيت شغلي در كشور داريم. اگر همه تشكلهاي موجود را هم تشكل كارآمد تصور كنيم، نهايت 10 درصد از كارگران كشور متشكل هستند. در خصوص تامين معيشت هم حداقل حقوق دريافتيمان ميتواند پنجاه درصد از هزينههاي زندگيمان را تامين كند. در اين شرايط نميتوانيم بگوييم كه ميخواهيم براي روز كارگر جشن بگيريم. اين آمارها، آمارهاي جشن نيست. به اعتقاد من بايد اين مطالبات را بلندتر فرياد زد. ما مجبوريم و بايد به اين سمت برويم كه با بدنه كارگري ارتباط بگيريم. متحد شويم و اجازه ندهيم كه براي سرنوشتمان كساني تصميم بگيرند كه حتي شايد در تمام عمرشان يك روز هم حال ما را درك نكرده باشند. راه رسيدن ما به طور كلي براي حل مشكلات طبقه كارگر با تكيه بر قدرت و اتحاد خودمان و حضورمان در عرصه است. وقتي بيش از 50 درصد از جمعيت كشور را كارگران تشكيل ميدهند، اگر اين 50 درصد متشكل شوند، ميتوانند در مناسبات مختلف سياسي، اقتصادي و اجتماعي جامعه تاثيرگذار باشند اما واقعيت اين است كه ما امروزه اين تاثير را نداريم. ما موانع بيشماري بر سر راه امنيت شغلي كارگران داريم. اين به اين معني است كه شايد ما قدرت كافي را براي پيگيري مطالباتمان از دست دادهايم اما نااميد نيستيم. بايد پيگيري كنيم تا به مطالباتمان برسيم.
نماينده كارگران در شوراي عالي كار