• ۱۴۰۳ دوشنبه ۱۰ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4087 -
  • ۱۳۹۷ دوشنبه ۲۴ ارديبهشت

كارگردان فيلم كوپال در گفت‌وگو با روزنامه اعتماد:

سينماي محتاطي داريم

تينا جلالي

 

 

اولين فيلم بلند سينمايي كاظم ملايي در دنياي تجربي روايت مي‌شود. «كوپال» درعين داشتن داستان از خلاقيت كارگرداني منحصربه‌فردي برخوردار است. اين فيلم قصه شخصيتي به اسم دكتر كوپال است كه در روزهاي پاياني سال برحسب اتفاق در اتاق كارش محبوس مي‌شود و تلاش او براي بقا، روايت متفاوتي را پيش روي مخاطب قرار مي‌دهد. كوپال در بيش از سيزده حضور بين‌المللي جوايزي نظير جايزه بزرگ بهترين فيلم داستاني از «سومين جشنواره فيلم‌هاي مستقل مونترال»، جايزه‌ ويژه‌ هيات داوران و نامزد بهترين فيلم و بهترين كارگرداني از «بيست و سومين جشنواره بين‌المللي فيلم كلكته» و... را از آن خود كرد. به بهانه اكران اين فيلم در سينما با كاظم ملايي گفت‌وگويي انجام داديم كه ازنظر مي‌گذرانيد.

 

شما در رشته كارگرداني سينما تحصيل كرده‌ايد، در اولين انتخاب خود به سراغ فيلمي با پوسته ظاهري محيط زيست رفته‌ايد.

بله مساله محيط‌زيست پوسته ظاهري فيلم است؛ قصه فيلم در مورد مسائل زيست‌محيطي نيست اما در بستر محيط‌زيست اتفاق مي‌افتد. فكر مي‌كنم اين روزها حمايت از حيوانات و حفظ محيط‌زيست در تمام دنيا مساله ملتهبي است راستش را بخواهيد دغدغه شخصي من هم اين موضوع است و وقتي قصه فيلم در مورد يك شكارچي شكل گرفت انگار چيزي به من مي‌گفت كه بايد در اين حوزه فيلمنامه شكل بگيرد.

گويا فيلمبرداري در سبزوار انجام‌شده؟

قرار بود فيلمنامه ديگري را مقابل دوربين ببرم و مقدمات آن كار را هم فراهم كرده بودم اما به دليل اينكه نتوانستم اسپانسر پيدا كنم ساخت آن فيلم منتفي شد. به همين جهت درگير قصه‌اي ديگر با فضايي جمع‌وجور با عنوان كوپال شدم كه اگر اين‌بار نتوانستم براي ساخت آن سرمايه‌گذار يا تهيه‌كننده پيدا كنم، بتوانم آن را خودم و با كمك دوستانم به مرحله ساخت برسانم. متاسفانه اين‌بار هم به خاطر خاص بودن قصه‌ام موفق به پيدا كردن تهيه‌كننده نشدم و تصميم گرفتم كه چون اصالتا سبزواري هستم توليد آن را به آنجا ببرم و توليد آن را با كمك دوستان نزديكم آغاز كنم. به همين منظور در شهر سبزوار با كمك دوستانم و حمايت‌هايي كه از فيلم ما شد توانستم اين فيلم را بسازم. بطور كل هشت ماه در سبزوار بوديم و بعد از ساخت لوكيشن دو ماه فيلمبرداري طول كشيد.

تا به الان بازگشت مالي فيلم چطور بود؟

فرصت اينكه بتوانم فيلم را براي نمايش در گروه آزاد اكران كنم داشتم؛ اما خودم تمايل داشتم فيلم درگروه هنر و تجربه نمايش داده شود چون اين گروه مخاطب مشخص‌تر و كاملا آشنايي دارد و مي‌دانند كه چه فيلمي قرار است روي پرده نمايش قرار گيرد و اين گروه سينمايي هم براي نمايش اين فيلم انگيزه خوبي داشت و تلاش كرد شرايط خوبي براي نمايش اين فيلم را فراهم كند. معتقدم اين گروه سينمايي با تمام مشكلاتي كه با آن دست و پنجه نرم مي‌كند و درعين‌حالي كه تنها هستند و هيچ حمايتي از اين گروه نمي‌شود اما آنها همچنان سختكوشانه قدم برمي‌دارند. همچنين فيلم كوپال تاكنون سفرهاي خوبي در جشنواره‌هاي جهاني داشته است و من‌حيث‌المجموع مخاطب خوبي تابه‌حال جذب اين فيلم شده‌اند. اميدواريم همين روند ادامه پيدا كند تا فيلم به مراحل بازگشت مالي و سوددهي نيز برسد.

از تيزرهاي تلويزيوني خوبي هم در ساعات پرمخاطب برخوردار بوديد.

بله. تلويزيون حمايت ويژه‌اي از فيلم ما انجام داد؛ اما بطور كل تعداد سينماهايي كه به فيلم «كوپال» تعلق گرفت به تعداد انگشتان دست هم نمي‌رسد. در شهرستان‌ها هم مراكز سينماهاي اصلي هنر و تجربه به‌شدت كم است و اكران فيلم‌هاي هنروتجربه بسيار سخت و مشكل است. حوزه هنري كه كاملا درگير نمايش فيلم‌هاي خودش است و جايگاهي براي نمايش فيلم‌هاي گروه هنر و تجربه قايل نيست. درواقع بضاعت گروه هنر و تجربه همين است. اي‌كاش سالن‌هاي بيشتري به نمايش فيلم‌هاي گروه هنر و تجربه اختصاص داده شود و فيلم‌ها بانظم و برنامه بيشتري نمايش داده شود؛ اما همين‌كه بازهم فيلم‌ها فرصت نمايش پيدا مي‌كنند جاي شكرش باقي است.

از نكات مهم فيلم كوپال اين است كه در فضاي بسته و تك لوكيشن روايت مي‌شود و داستان مواجهه يك بازيگر است با خيالاتي كه در ذهن دارد.

همين‌طور است كه مي‌گوييد. سعي كردم قصه يك شخصيت را در فضاي محدود و مشخص در تك‌لوكيشن با تك‌بازيگر روايت كنم و اين كاملا آگاهانه صورت گرفته به انضمام اينكه توان توليدي ما بسيار محدود بود و ما تلاش كرديم كه با وجود اين محدوديت‌ها كاري قابل‌قبول و خلاقانه ارايه بدهيم.

البته چنين ويژگي‌اي نقطه برجسته فيلم هم تلقي مي‌شود.

بسياري از جشنواره‌هاي خارجي به اين محدوديت‌ها بها مي‌دهند.

اينكه محدوديت با خلاقيت همراه است.

موافقم. وقتي آدم در چارچوب مشخص قرار بگيرد خلاق‌تر هم مي‌شود.

از منظر ديگر شايد اين نكته هم وجود داشت كه براي تماشاگر تك‌لوكيشن و تك‌بازيگر بودن خسته‌كننده باشد.

بله، اين نگراني در من وجود داشت كه اين مساله باعث خستگي تماشاگر شود و فيلم كند و كسالت‌آور از كار دربيايد، چون‌كه فيلم قصه آدمي است كه گرفتار و تنها مي‌شود و طبيعتا ريتم دروني داستان كند مي‌شود. نگران بودم از پرده دوم فيلم افت كند مضاف بر اينكه شخصيت كوپال وجوه منفي دارد و خطر از دست دادن تماشاگر هم وجود داشت چراكه مخاطب معمولا با شخصيت‌هاي منفي همذات‌پنداري نمي‌كند و نويسنده در اين‌گونه آثار وظيفه بسيار سختي بر عهده دارد.

به همين خاطر از حضور سگ در بخش‌هاي فيلم بيشتر استفاده كرديد؟

من به اين فكر كردم كه در بخش روايي چه امكاناتي مي‌تواند به روند طي شدن بهتر داستان كمك كند. از دوربين مداربسته استفاده كردم و برايم مهم بود استفاده از چنين امكاناتي جنبه تزييني نگيرد و كاربرد منطقي و دراماتيك در داستان داشته باشد درواقع دوربين مداربسته هم به فضاي بصري و جذابيت تصويري داستان كمك كرد و هم در انتها باعث گره‌گشايي و حل شدن معما مي‌شود.

نصب دوربين روي گردن سگ هم ايده جديدي بود.

اين نكات در دل قصه جاي گرفتند. درواقع با اين امكانات هم در كارگرداني و هم در متن و فيلمنامه من تلاش كردم دنياي داستان فيلم كوپال شكل بگيرد و هم اينكه تك‌لوكيشن بودن رخوت در تماشاگر ايجاد نكند.

بعد از فوت لوون انگار بحث اكران فيلم داغ شد و فيلم زودتر به نمايش عمومي درآمد.

خير اين‌گونه نيست. ما بهمن سال گذشته پروانه نمايش فيلم را دريافت كرده بوديم و با توافقاتي كه با گروه هنروتجربه داشتيم قرار بر اين شده بود كه فيلم را نوروز يا بعد از تعطيلات عيد اكران كنيم كه متاسفانه لوون در همين مقطع فوت كرد و نتوانست شاهد اكران سراسري فيلم باشد.

بازي خوب و روان لوون هم در جشنواره فجر با بي‌مهري مواجه شد.

به نظرم لوون واقعا مستحق دريافت جايزه يا حداقل نامزدي بود چون با توجه به فيزيكي كه دارد نقش سختي هم برعهده داشت و بازيگر مقابلش هم يك سگ بود. اينكه يك بازيگر لحظات پراحساس خود را در تنهايي سپري كند از نقاط قوت بازي لوون بود. معتقدم در حق لوون اجحاف شد همين‌طور طراحي صحنه و فيلمبرداري فيلم كوپال هم ديده نشد. البته بعد از جشنواره بود كه گروه هنر و تجربه دست به افشا زد كه داوران جشنواره فيلم‌ «خانه» و «كوپال» را از داوري كنار گذاشتند چرا؟ چون كه اين فيلم‌ها پروانه ويدئويي داشتند و صنف تهيه‌كننده‌ها نسبت به حضور اين فيلم‌ها در جشنواره موضع گرفته بودند و به همين سادگي اين فيلم‌ها را كنار گذاشتند؛ اما در جشنواره جهاني به فيلم‌ «خانه» جوايز زيادي تعلق گرفت اين واقعا خنده‌دار نيست؟ متاسفانه چنين بي‌مهري‌هايي براي فيلمسازان آزاردهنده است. البته اين را بگويم ما تلاش‌مان اين بود كه فيلم خوب و آبرومند بسازيم و بتوانيم آن را به نحو احسن نمايش دهيم و حقيقت هم اين است كه تمام فيلم‌ها درنهايت در حد توان و بضاعت خود ديده مي‌شوند.

يكي از انتقادات جدي كه به فيلم وارد است؛ آن بخش از فيلم كه برنامه‌هاي يكي از شبكه‌هاي تلويزيون را نشان مي‌دهد كه اين سكانس‌ها به نظر من با كليت فيلم هيچ همخواني ندارد و گل‌درشت بيان مي‌شود حتي اين‌طور هم به نظر مي‌رسد كه اين تصاوير اصلا جدا گرفته‌شده و به فيلم اضافه‌شده تا شما بتوانيد تبليغات تلويزيوني خوبي دريافت كنيد... دوست دارم نظر شما را بدانم؟

لحن فيلم گروتسك است و براي رسيدن به اين كمدي سياه بايد تلاش مي‌كردم تا حالت هجوگونه فيلم شكل مي‌گرفت. هجوم تبليغات تلويزيوني و برنامه‌هاي شعارگونه و تعليمي تلويزيون يكي از اين راهكارها بود.

ميل به تجربه‌گرايي در فيلم كوپال از جانب شما زياد ديده مي‌شود.

علاقه شخصي من چنين روايت‌هايي است. اين حال و هواي سينماي شخصي من است اما به‌هرحال به اين مورد بسيار مهم هم توجه داشتم كه تماشاگر امروز به دنبال شنيدن داستان است.

همــان‌طور كه در ابتداي صــحبت‌تان اشاره كرديد چنين سينمايي قطعا با اقبال تهيه‌كننده‌ها همراه نمي‌شود.

سينماي محتاطي داريم. يكسري قصه‌هاي حساب پس داده‌شده و درام‌هاي اجتماعي در سينما موردتوجه قرار مي‌گيرد. تهيه‌كننده‌ها سمت فيلم‌هايي كه لحن متفاوت دارند نمي‌روند و اين فيلم از آنجايي‌ كه لحن متفاوتي دارد مورد حمايت قرار نمي‌گيرد. به‌طور كل تصميم داشتم با ساخت اين فيلم هم بخش مخاطبين خاص و هم مخاطبين عام را به فيلم جلب كنم.

در فيلم‌هاي آينده همچنين ساختاري را دنبال مي‌كنيد؟

من معتقدم بايد خودمان را حفظ كنيم تا از سينما فاصله نگيريم. دغدغه من اين است كه در فيلم‌هايم سينما لحاظ شود و از طرفي مخاطب برايم بسيار حايزاهميت است. قطعا فيلم بعدي من با همين جهان‌بيني ساخته مي‌شود و از طرفي دوست دارم كه دفعه بعد فيلمم در سرگروه اكران شود تا مخاطب بيشتري فرصت تماشاي فيلم را داشته باشند.

اما نكته مهم ديگر فيلم حضور يك سگ (هايكو) به عنوان يك ركن فيلم است، به نظر پيدا كردن يك سگ كه تربيت شده باشد دشوار است؟

ما نزديك به 3 ماه دنبال سگي بوديم كه بتواند از پس نقش بربيايد و از آنجايي كه سگ شكاري نژادش در ايران كم است، مربي حيوانات فيلم نزديك به يك ماه با او تمرين مداوم داشت و فقط براي همان سكانسي كه هايكو براي چند ثانيه روي تردميل راه مي‌رود با او تمرين‌هاي بسيار زيادي داشت اين سگ سابقا تحت‌نظر مربي خودش در هلال‌احمر نيز فعاليت كرده بود و اين تجربه به او در حوزه بازيگري بسيار كمك مي‌كرد.

عملا بازيگر حرفه‌اي اين فيلم به‌حساب مي‌آمد.

مي‌خندد. واقعا همين‌طور است خيلي كار سختي بود اين را هم اضافه كنيد كه حيوان هر روز با چهل نفر عوامل مختلف مواجه مي‌شد كه همه تلاش مي‌كردند با او ارتباط برقرار كنند. حيوان هرروز همه را تحمل مي‌كرد و اعتراضي نمي‌كرد هر سگ ديگري بود قطعا قاطي مي‌كرد.

 


بايد خودمان را حفظ كنيم تا از سينما فاصله نگيريم. دغدغه من اين است كه در فيلم‌هايم سينما لحاظ شود و از طرفي مخاطب برايم بسيار حايزاهميت است. قطعا فيلم بعدي من با همين جهان‌بيني ساخته مي‌شود و از طرفي دوست دارم كه دفعه بعد فيلمم در سرگروه اكران شود تا مخاطب بيشتري فرصت تماشاي فيلم را داشته باشند.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون