• ۱۴۰۳ دوشنبه ۱۰ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4087 -
  • ۱۳۹۷ دوشنبه ۲۴ ارديبهشت

روايت بازيگر فيلم «باد ما را خواهد برد» از نحوه انتخابش توسط كيارستمي

طعم بازيگري با پيشنهاد كيارستمي

سيمين سليماني

 

 

بهزاد دوراني، بازيگر و فيلمبردار است. او اين روزها فيلم «كله‌سرخ» را در هنر و تجربه در حال اكران دارد. اما مهم‌ترين بخش كار او به فيلم «باد ما را خواهد برد» ساخته عباس كيارستمي برمي‌گردد. او تجربه كار با كيارستمي را يك تجربه تكرار‌نشدني و خاص مي‌داند. دوراني بعد از كار با كيارستمي، مدتي بازيگري را كنار گذاشت چرا كه به گفته خودش نگران بوده بازي در فيلم‌هاي ديگر، تجربه شيرينش با كيارستمي را تحت‌الشعاع قرار دهد.

دوراني به گفته خودش از سال 1364 وارد سينماي ايران شده است. براي اولين‌بار به عنوان «مدير فيلمبرداري» به دوبي سفر و با كارگرداني به نام مصطفي رشيد كار كرده؛ همچنين تجربه اولين نورپردازي را در فيلم «ليلا»ي مهرجويي داشته است. او در كسوت‌هاي مختلف در آثاري همچون «باد ما را خواهد برد»، «سلام سينما»، «نوبت عاشقي»، «گبه»، «درخت گلابي»، «بيگانه‌اي در ميان ما»، «هجوم» و... همكاري داشته است.

دوراني درباره كار در فيلم‌هاي «هجوم» و «كله‌سرخ» گفته است: «در فيلم «كله سرخ» اگر همكاري‌ام با آقاي لك‌زاده ادامه داشت و تكرار شد به خاطر ويژگي اوست، پيشنهادي را كه سر صحنه مي‌دهيد روي آن فكر مي‌كند و بعد پاسخ مي‌دهد، همچنين مي‌داند سر صحنه چه مي‌خواهد، از قبل طراحي مي‌كند و پلاني را كه مي‌خواهد، به نحو احسنت مي‌گيرد و اين امتياز بزرگي براي يك كارگردان است. آقاي مكري هم در فيلم «هجوم» سبك خاص خودش را دارد و من سبك او را مي‌پسندم، افكاري كه درباره فيلمسازي دارد، پيچيده است و اين پيچيدگي افكار او را براي سينما دوست دارم.»

اما اتفاق مهم زندگي هنري او پيشنهادِ عباس كيارستمي بود. دوراني در گفت‌وگو با «اعتماد» از تجربه حضور خود در فيلم «باد ما را خواهد برد» گفت: «پيشنهاد آقاي كيارستمي سر فيلم آقاي مهرجويي (فيلم درخت گلابي) بود؛ سيگار كشيدن را قدغن كرده بودم چون در آن فيلم نورپردازي مي‌كردم، نمي‌خواستم براي لامپ‌ها مشكلي ايجاد شود؛ گفته بودم هركس مي‌خواهد سيگار بكشد بيرون برود. خود من هم براي كشيدن سيگار بيرون رفتم كه آقاي كيارستمي اتفاقي از آنجا با خودروي خود عبور كرد، وقتي ما را ديد، برگشت و پرسيد: «اينجا چه كار مي‌كنيد؟» گفتم: «داريم با آقاي مهرجويي كار مي‌كنيم» بدون اينكه سوال ديگري بشود، ماشين را پارك كرد و داخل رفت، بعد از آن بدون هيچ مقدمه از من پرسيد: «بازي مي‌كني؟» گفتم: «براي چه كسي؟» گفت: «براي من» گفتم: «بله، چرا كه نه» گفت: «فكر مي‌كني بتواني؟» من با توجه به اينكه تجربه كار در فيلمبرداري و... را داشتم و به بازي بازيگران نيز دقت كرده بودم و از سويي با زنده‌ياد خسرو شكيبايي خيلي دوست بوديم به اعتبار اينها گفتم: «فكر كنم از خيلي‌ها بهتر» و آقاي كيارستمي خوشش آمد و پاسخ داد: «چه اعتماد به نفس خوبي داري، مي‌توانيم تست بگيريم؟» گفتم: «بله.»

در نهايت تست گرفته شد: «يك هفته بعد از آن جريان براي فيلم «باد ما را خواهد برد» سر فيلمبرداري رفتيم. حدود 72 روز كار كرديم و از آنجا كه برگشتيم ديگر كار بازيگري نكردم چون احساس كردم براي كسي كه در سينما مهم است، بازي كرده‌ام و مي‌خواستم آن را حفظ كنم.»

اين بازيگر صحبت‌هايش را اينگونه ادامه داد: «بعد از مدتي آقاي كيارستمي در دفتر يكي از بچه‌ها مرا ديد و گفت: «چرا ديگر بازي نكردي؟» گفتم: «فكر مي‌كنم كار قبلم را تحت‌الشعاع قرار مي‌دهد» ايشان در پاسخ گفت: «اصلا اين طور نيست، آن تجربه سر جايش هست و تو بهترين نابازيگري هستي كه من انتخاب كردم و خيلي هم خوب بازي كردي» من با اين حرف خيلي دلگرم شدم تا اينكه پيشنهاد آقاي لك‌زاده را داشتم براي فيلم «قمارباز» و بعد پيشنهاد آقاي مكري براي فيلم «هجوم» و بعد هم «كله سرخ» بود و فيلم «قيچي» را نيز بازي كردم.»

او در پاسخ به اين پرسش كه با توجه به اينكه قبلا كار بازيگري نكرده بوديد، آيا فهميديد ويژگي شما براي آقاي كيارستمي چه بود كه براي فيلم «باد ما را خواهد برد» انتخاب‌تان كرد، گفت: «بعد از اينكه فيلمبرداري تمام شد، آقاي كيارستمي از من دعوت كرد تا به منزل‌شان بروم گفت روبه‌روي تلويزيون بنشينم، اول فكر كردم قرار است، فيلم تماشا كنيم اما بعد فهميدم فيلم ضبط شده تست‌هاي بازيگري افراد مختلف است. از حدود 450 نفر تست گرفته شده بود، آنقدر زياد بود كه وسط فيلم حوصله‌ام سر رفت، گفتم: «موضوع چيست؟» آقاي كيارستمي پاسخ داد: «اينها همان‌هايي هستند كه براي «فيلم باد ما را خواهد برد» از آنها تست گرفتم» من تعجب كردم، گفتم: «اين همه جوان خوش تيپ و مقبول، من را چرا انتخاب كردي؟» آقاي كيارستمي گفت: «من دنبال يك چهره خاص مي‌گشتم و دم در كه تو را ديدم، احساس كردم اين همان چهره‌اي است كه دو سال دنبال آن مي‌گشتم.»

او درباره ويژگي نقش‌هايي كه به او توسط كارگردانان پيشنهاد مي‌شود و اينكه نقش بايد داراي چه شاخصه‌اي باشد كه او آن را دوست بدارد؛ گفت: «هر چه نقش سخت‌تر باشد، نسبت به ايفاي آن نقش رغبت بيشتري دارم، لزومي نمي‌بينم كارهاي معمولي و شبيه به هم را بازي كنم؛ دوست دارم يك سناريوي خوب داشته باشم كه سختي در آن اوج بزند و اگر بتوانم آن كار را انجام دهم، بسيار راضي هستم؛ من دوست دارم براي كارگرداني بازي كنم كه مي‌گويد اين نقش را هركسي نمي‌تواند كار كند و آن نقش به من پيشنهاد شود و بعد من بتوانم آن را به خوبي بازي كنم.»

دوراني تجربه كاري‌اش در زمينه فيلمبرداري و نورپردازي را در بازيگري، بسيار موثر دانست و گفت: «من روشي را در بازيگري انتخاب كردم كه از تجربه‌هاي قبلي خود بهره ببرم؛ نورپردازي در سينما باعث مي‌شد كه من به چهره هنرپيشه، اينكه كجا بايستد و در نور قرار بگيرد و... دقت كنم؛ به همين دليل ميميك صورت برخي بازيگران را كاملا در خاطر دارم و در كار آقاي كيارستمي نيز از تجربيات پيشين خود كه در فيلمبرداري و نورپردازي داشتم، در بازيگري نيز استفاده كردم.»

بهزاد دوراني درباره كار با فيلمسازان جوان نيز اظهار كرد: «متاسفانه جواناني هستند كه استعداد خوبي هم دارند ولي به آنها بها داده نمي‌شود، بودجه‌ها بيخودي هدر مي‌رود در حالي كه بايد براي اين جوانان با استعداد هزينه شود؛ براي خود من بارها پيش آمده كه با تيم فيلمبرداري بدون اينكه مزدي دريافت كنيم براي كارگردانان جوان كار كرديم، متاسفانه به پتانسيل اين افراد توجه نمي‌شود در حالي كه بايد براي آنها سرمايه‌گذاري كرد.»

او همچنين در پايان صحبت‌هايش كار با كيارستمي را خاص و تكرار نشدني دانست و گفت: «تفاوت بين آقاي كيارستمي با بقيه كارگردانان خيلي زياد است و من به خودم اجازه نمي‌دهم حتي در اين باره صحبت كنم.»

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون