حركت بورس خلاف جهت ارز و سكه
رستگاري در پل حافظ
شاخص بازار سرمايه وارد كانال 103 هزار واحدي شد
ادامه صعود بازار بورس
مريم نبيپور
بازار سرمايه روز گذشته ركوردشكني جديدي را به خود اختصاص داد و شاخص آن مرز 102 هزار واحدي را نيز طي كرد. حجم معاملات در يكشنبه يك هزارو 821 سهم و ارزش معاملات 549ميليارد و 199ميليون و 100هزارتومان بود. از طرفي اين ارقام حاصل انجام تعداد 100هزارو 392 معامله بود كه ارزش بازار را تا 395 هزارميليارد و 825 ميليون و 200هزارتومان بالا برد و سبب شد شاخص كل با افزايش 33.3 درصدي بيش از 3000 افزايش را تجربه كند. هجوم نقدينگي به بازار سرمايه در حالي اين بازار را به سمت بهبود هرچه بيشتر هدايت ميكند كه طي ماههاي اخير در ساير بازارها نتوانسته بودند تاثير مثبتي ايجاد كنند. سيل نقدينگي به بازار ارز و پس از آن بازار سكه نه تنها بهبودي در شرايط اين بازارها ايجاد نكرد بلكه به سبب بالا رفتن قيمتهاي آن نوعي تلاطم و عدم تعادل را حاصل شد. بازار سرمايه اما با توجه به ظرفيت بالقوهاي كه دارد نه تنها از اين موضوع متضرر نشده است بلكه مسيري صعودي را به سرعت هرچه بيشتر طي ميكند. در اين ميان اما بايد ديد بازار سرمايه كه تشنه فرصتهاي جديد است و اتفاقا با توجه به كاهش ريسك در آن ميتواند بهترين گزينه براي جذب نقدينگيها در شرايط كنوني باشد تا چه اندازه ميتواند ميزبان اين مهمانها باشد؛ مهمانهايي كه بركت حضورشان در اين بازار به رشد شاخصهاي در اين بازار محدود نميشوند و اگر اوضاع را مساعد ببينند و اين سيگنال را به همتايانشان در بازارهاي موازي بدهند ميتوانند گامهاي مهمي در ايجاد تعادل در بازارها بردارند. دراين بين سوال اينجا است كه بازار سرمايه براي نگهداري نقدينگيهاي حاضر و جذب ساير نقدينگيها به چه ابزاري نياز دارد؟ آيا زيرساختهاي كنوني اين بازار براي حفظ و جذب سرمايهها بسنده ميكند؟
تودهها در بازار
در شرايطي كه بازارهاي كشور به موجب افزايش حجم تقاضا دچار نوعي حباب قيمتي شدهاند شايد بازار سرمايه تنها پناهگاه امن نقدينگيها باشد. اتحاد سياست كاهش در نرخ سود بانكي سبب شد بخشي عظيمي از شبهپولها را از بانكها خارج كند ولي اين تنها بخشي از برنامه اقتصادي بود كه براي بهبود شرايط اقتصادي كشور و ايجاد سرمايههايي مولد در دست كار است. با وجود خروج حجم عظيمي از نقدينگيهاي بانكي همچنان خلأ وجود مقصدي امن براي به كارگيري اين خيل به چشم ميخورد.
حال سوال اينجاست كه آيا بازار سرمايه همچنان قادر است در سير صعودي خود قرار داشته باشد؟ به عبارتي ديگر آيا بازار سرمايه ظرفيت پذيرش حجم بيشتري از نقدينگيها را دارد؟ در پاسخ به اين سوال بايد در نظر داشت كه درست آنچه براي ساير بازارها به عاملي مخرب تبديل شده و وضعيت آنها را از حالت تعادلي خارج كرده است در اين وادي به موفقترين عامل براي افزايش عملكرد تبديل ميشود. اين خيل نقدينگي همچنان كه ميتواند در افزايش تعداد معاملات در بازار بورس اثرگذار باشد به موجب افزايش در تقاضا ميتواند شاخص قيمتهاي آن را متاثر كند و نتيجتا چراغ سبز مجددي باشد براي جذب نقدينگيهاي ديگر. افزايش قيمتها نهتنها حباب نخواهد بود كه ميتواند در پي افزايش تعداد و حجم معاملات، سرمايه بيشتري را در دست شركتهاي بورسي قرار دهد تا با كمك به چرخش چرخ اقتصاد، آن هم اقتصاد مولد براي بهبود رشد اقتصادي بلندمدت گام برداشت. يكي از عوامل ايجاد حباب قيمتي كه در بازارهاي موازي نيز به چشم ميخورد حركت تودهوار مردمي است كه به تبعيت از همديگر و بدون دليل و استدلال اقتصادي صورت ميگيرد. حتي اگر اين ورود به بازار نتيجه حركتي تودهوار باشد براي ورود به بازار سرمايه ميتواند به فال نيك گرفته شود. اما همين اتفاق بزرگ را اگر نتوان با مديريت درست هدايت كرد، ممكن است بيش از پيش به ضرر اين بازار و افراد منتفع از آن منتهي شود. چراكه نشناختن صحيح صاحبان سرمايه از اين بازار كه مشمول افراد حقيقي و حقوقي ميشود ميتواند در اين خصوص اثرات منفي داشته باشد كه درجه تخريب آن براي اين بازار محدود به خروج از اين بازار نميشود. مدتها است كه فعالان بازار سرمايه ناآگاهي مردم به مكانيسم عملكرد بازار سرمايه را عامل قوي در حركت به اين بازارها ميدانستند و همواره بر تمركز روي عواملي براي ايجاد اين شناخت و اعتماد در بين مردم تاكيد داشتهاند. اما شرايط كنوني اين بازار كه اين روزها ميزبان سرمايههاي خرد مردم است همچنان از عميق و گسترده نشدن آن رنج ميبرد. فرصت طلايي هجوم نقدينگي در بازار سرمايه را بايد مغتنم شمارد چراكه در كنار آثار مثبت اين اقبال اگر نتوان زيرساختهاي آن را براي بهرهبرداري حداكثر ايجاد كرد سرمايهها را بيش از پيش ازآن دور ميكند.
بازارهاي ارز و سكه كه در نتيجه هجوم اين حجم از نقدينگي نوعي افزايش تقاضاي مازاد را تجربه كردند در شرايط كنوني نوعي افزايش قيمت را تجربه ميكنند. افزايش قيمتي كه به جاي علامتي براي افزايش بهرهوري و سرمايهگذاري در اقتصاد دارد آن را بيش از پيش از بازارهاي مولد دور ميكند. از طرفي اين افزايش قيمت نميتواند آنچنان كه بايد دوام داشته باشد چراكه حباب قيمتهاي اين معاملات توانايي بزرگ شدن بيش از اين را نخواهد داشت و دير يا زود خواهند تركيد. حبابهايي كه بيش از اينكه نتيجه افزايش رونق و معاملات اقتصادي در بازارها باشد حال حركات تودهوار مردمي است كه در كنار قدرت اقتصادي خود نتوانستهاند بينش اقتصادي درستي داشته باشند. نگاه كوتاهمدت به اين بازارها شايد هركسي را به منفعتطلبي و سودآوري كوتاهمدت تشويق كند و همين عاملي براي شعلهور ساختن التهاب بازارها باشد ولي نگاه بلندمدت اقتصادي ميطلبد كه در كنار منافع آني نگاهي به سير بهرهمندي و سودآوري اقتصادي در كشور داشته باشيم. روي كار آمدن و جان گرفتن بخش عظيمي از اقتصاد كشور ما مستلزم به كارگيري اين منابع است، به عبارتي در شرايطي كه پول داغ شده است و نگه داشتن آن دارد بيش از خرج كردنش از ارزش آن ميكاهد شايد دعوت به حضور در بازارهاي سرمايه گزينه اساسي باشد. اين بازار سرمايه است كه ميتوان در كنار سودآوري كوتاه مدت براي بلندمدت نيز شرايط اقتصادي را ايجاد كند. با وجود اينكه بازار سرمايه عمر كوتاهي در كشور ندارد ولي ويژگيهاي بالقوه اين بازار همچنان در جذب سرمايهها تا حدودي مغفول ماندهاند. شفافيت معاملات از جمله ويژگيهاي اين بازار است كه خود به تنهايي ميتواند علمل مهمي براي تشويق سرمايهگذاري در اين بازار باشد آن هم در شرايطي كه بازارهاي موازي نتوانستهاند در مديريت اين حجم از نقدينگي موفق عمل كنند.