قديسي بدون جايگاه قدسي
شايد جذابترين قابي كه از بازي تيمهاي آرژانتين و نيجريه باقي مانده، نه تصويري از اتفاقات وسط زمين كه عكسي مربوط به جايگاه تماشاچيان است. جايي كه مارادونا بعد از گل پيروزيبخش تيم كشورش توسط ماركوس روخو مقابل عقابهاي آفريقا با دستهاي باز و چشمهاي بسته ايستاده و چند نفر از تماشاچيان با دستهايي دراز شده به سمت او در حال عكس گرفتن از مارادونا هستند. تصويري شبيه به خدايان يونان باستان كه حاجتمندانش از او طلب كمك ميكنند. تمثالي از يك قديس؛ قديسي كه البته علاقهاي به جايگاه قدسي خود ندارد. مارادوناي نشسته در جايگاه ويژه تماشاچيان بازي، تصاوير مختلفي از خود به يادگار گذاشت هنگام تماشاي بازي، به خواب رفتن او هنگام تماشاي بازي، خوشحالي عجيبش با چشماني سفيد شده در حالي كه دارد وردي زير لب ميخواند، به اهتزاز درآوردن پرچمي تزيين شده با عكس خودش و در نهايت حركت ناشايست او رو به تماشاچيان نيجريهاي بعد از پيروزي تصاويري هستند كه از نگاه عكاساني كه روي خداي فوتبال زوم كرده بودند، دور نماند. در نهايت هم به بيمارستان كشيدن كارش شب پرحاشيه او را تكميل كرد. مارادوناي تماشاچي بازي آرژانتين- نيجريه يك چهره واقعي و هميشگي از مردي عصيانگر است؛ همانطور كه هميشه از او انتظار داريم. شبيه دوران بازياش. از لحظاتي كه ديوانهوار مدافعين را دريبل ميزد تا تقلب دوستداشتنياش و گل زدن با دست. از مصرف مواد مخدر تا اشكهايش بعد از محروميت. از دور ماندنش از دنياي فوتبال تا بازگشتش به بوكاجونيورز ميان غوغاي هواداران. شايد اشخاصي تصور ميكردند كه هرچه سن مارادونا بالاتر برود او بيشتر سر عقل ميآيد و حواسش بيشتر به رفتارش جمع خواهد شد. فكر ميكردند دور شدن او از هياهوي رسانهها او را شخصيتي متينتر و آرامتر خواهد كرد. اما اشتباه ميكردند. شخصيت مارادونا بخش جداييناشدني و تغيير ناپذير او خواهد بود. در شبي كه تيم ملي آرژانتين هم مثل اسطورهشان بود. گاهي عالي و گاهي نااميدكننده. گاهي هماهنگ و گاهي پراشتباه. گاهي بيقرار و پرعطش و گاهي خسته و ناتوان و خوابآلود، در نهايت توانستند به سختي از سد نيجريه پرتلاش بگذرند تا وداعي زودهنگام با جام نداشته باشند.