عصبانيت بدنه اصولگرايي
به خاطر حمايت رهبري از دولت
شايد براي برخي از پديدههاي دروني جريان اصولگرا نتوان فكتهاي مشخص ارايه كرد اما از رصد بيروني مواضع ميتوان به آتشزير خاكستر پي برد. روزنامه فرهيختگان در سرمقاله خود به قلم محمد زعيمزاده ذيل عنوان «تفاوت آقاي خامنهاي با بقيه» به بهانه ديدار رهبري با هيات دولت نوشت: «حاكم جامعه اسلامي در هر سطحي از قدرت كه هست بايد علاوهبر همه وظايف و تكاليف حاكميتي كه انجام ميدهند، مساله ارتباط گرم و موثر با طيفهاي مختلف مردم و نخبگان را فراموش نكنند.»
محسن مهديان، مديراخبار داخلي خبرگزاري فارس نيز در يادداشتي به تفاوتهاي جريان اصولگرايي و رهبري پرداخت و با طرح اين سوال كه «فكر ميكنيد مهمترين تفاوت ميان ما و رهبرانقلاب چيست؟ بصيرت؟ پيشبيني؟ اطلاعات روز؟ دشمنشناسي؟» به 10 تفاوت عمده اين جريان با رهبري اشاره ميكند و مينويسد: «با اين 10 عنوان، تفاوت سبك رفتاري ما و رهبري در موضوعات مختلف سياسي و اجتماعي را ميتوانيد فهرست كنيد. فاصله معنادار است و نگرانكننده.»
روز برگزاري ديدار رهبري و هيات دولت كانالهاي تندروي اصولگرا براي انتشار خبر اين ديدار از تيتر «احضار دولت توسط رهبري» استفاده كردند كه نشان ميداد انتظار انتقاد تند رهبري از دولت را داشتند. انتظاري كه محقق نشد. تا جايي كه كبري آسوپار، يكي از نويسندگان روزنامه جوان در توييتي مدعي سانسور انتقادات رهبري از دولت، توسط پايگاه اطلاعرساني رهبري شد.
از طرف ديگر حسين قدياني هم در سرمقاله روزنامه وطنامروز نوشت: «قدر آقا را بدانيم». نگاهي به مقاله او ماجرا را گوياتر ميكند. او صريحتر حرف ميزند و روشنتر بيان ميكند: «القصه! صبح يكشنبه كه در خبرگزاريها متوجه ديدار رهبر انقلاب و هيات دولت شدم، حتم كردم اينبار و بدون تعارف، سخن بر مدار توپ و تشر ميرانند حضرت آقا كه آخر اين چه وضعي است؟! و چرا ملت بايد اين همه از دولت ناراحت باشد؟! خامنهاي ليكن اگر چه باز هم صداي ملت شد ولي باز پدري كرد و صبوري! حتما بايد فرق داشته باشد آنكه نامش امام است با ديگران! دگربار نشان داد خامنهاي، دست خدا بر سر ملت و دولت ماست! مبادا كه بر اين دست زخمخورده، ما نيز زخم بزنيم!»
كيهان، پايان شعار نه شرقي، نه غربي را اعلام كرد
بعد از برگزاري ديدار صميمانه ترامپ و پوتين (كه حتي صداي رسانهها و سياستمداران امريكايي را نيز در آورده بود) رسانههاي اصولگرا تلاش كردند تا در بازتاب اين ديدار، پوتين را از زير تيغ انتقاد خارج كنند. خط كلي كه اكثر رسانههاي اصولگرا به آن پرداختند اين بود: «پوتين در اين ديدار ايران را نفروخته است». تا آنجا كه روزنامه جوان در گزارش اصلي خود اشاره ميكند: «برخلاف تبليغات و انتظار خيليها در نشست پوتين و ترامپ توافقي درباره سوريه به جز درباره جنوب اين كشور صورت نگرفت و انتظار ميرود پرونده جنگ سوريه با اشغالگري امريكا در شمال و جنوب شرقي و فعاليت تروريستها در استان ادلب بيشتر در ميدان تعيين شود تا ميز مذاكرات.»
اين روزنامه مدعي ميشود كه «به اطلاعاتي دست پيدا كرده كه از فضاي كاملا مثبت ملاقات دوساعته پوتين و ولايتي حكايت دارد، ملاقاتي كه پوتين از رويكرد ايران در تحولات سوريه حمايت كرده است.»
همزمان سرمقاله كيهان به موضوع اين ديدار پرداخته و تلاش ميكند تا به انتقادها پاسخ دهد و در ذيل آن پايان شعار نه شرقي نه غربي را اعلام ميكند. جعفر بلوري سرمقاله خود را با اين سوالات آغاز ميكند: «آيا روسيه غير قابل اعتماد است؟ برقراري روابط استراتژيك با اين كشور درست است يا غلط؟ اينكه، «امريكا و اروپا در برجام بدعهدي كردند، پس قابل اعتماد نيستند لذا بايد به سمت روسيه، هند، چين يا مثلا اندونزي و بطور كلي كشورهاي همسايه برويم» به معناي اين است كه، «شعار نه شرقي و نه غربي» را زير پا گذاشتهايم؟ اصلا آيا چرخش به سمت كشورهايي غير از آن 5 كشور بدعهد غربي يعني، چرخش به شرق؟» در ادامه نيز پاسخ ميدهد: «شعار«نه شرقي نه غربي» براي دوران« جهان دوقطبي» است، جهاني كه تمام شده است. امروز اثري از شوروي باقي نمانده است. آيا امروز جهان دو قطبي است؟! امروز چين و هند قطب نيستند؟! يعني واقعا روسيه امروز همان شوروي سابق است و اتفاق مهمي مثل فروپاشي شوروي رخ نداده است؟!»
او در نهايت معتقد است كه دليل اين همه سروصدا براي اين است كه سفر ولايتي به مسكو «بسيار مهم و پربار بوده است كه فقط گوشه بسيار كوچكي از آن رسانهاي شده و جيغ امريكا و اروپا و آن جريان واداده را درآورده است!»