من و دخترم
زهرا نژادبهرام
رابطه من و دخترم، از همان ابتداي كودكي تا امروز كه جواني 33 ساله است، رابطهاي است مبتني برهمفكري، صميميت و احترام متقابل و هر دو اعتقاد به اصل شنيدن و شنيده شدن داريم. ضمن آنكه نبايد از ياد برد كه مدل تربيتي پسران و دختران تفاوتهايي كاملا جدي با يكديگر دارد. اما در هر صورت عميقا براين نكته تاكيد و باور دارم كه بايد به منابع انساني در بخش تربيتي، نگاهي ويژه داشت. نگاهي همراه با ايجاد فرصتهاي برابر براي دختران و پسران اين كشور و آيندهسازان اين مرزوبوم و البته توام با آموزش مسووليتپذيري و نگاه انسان محوري. چرا كه اين دختران همان دختراني هستند كه همواره در مقدرات جامعه ما نقشي تعيينكننده داشتهاند كه از نمونههاي آنها ميتوان به نقش آفريني زنان در شكلگيري انقلاب و شهيد شدن در اين راه در همان روزهاي نخستين علتي شدن قيام مردم اشاره كرد. همين ديدگاه در زندگي هم خط مشي من را در برخورد با دخترم مشخص كرده است؛ خط مشياي كه به لطف خداوند به ايجاد بستري صميمي و گرم بين ما تبديل شده است. خوب به ياد دارم چه در سالهاي اول دهه 80 كه معاون فرماندار تهران بودم و چه سالهايي كه پستهاي ديگري را عهدهدار بودم، هميشه بزرگترين دلخوشيام برگشتن به منزل و هم صحبتي و همكلامي با فرزندانم و به خصوص با دخترم بود؛ مسالهاي كه حقيقتا به من انرژي مضاعفي ميداد. ارتباطي كه فكر ميكنم دو طرفه بوده و هست. همين چند وقت قبل بود كه دخترم خاطرهاي را برايم يادآوري كرد كه خودم آن را از ياد برده بودم. در سالهاي دور، وقتي كه دخترم در حال گذر از مقطع راهنمايي به دبيرستان بود، در مورد يادگيري درس رياضي اندكي با مشكل مواجه شد. من براي جبران اين مساله ابتدا خودم شروع به خواندن كتاب رياضي اول دبيرستان كردم و بعد به مدت 3 ماه با دخترم رياضي كار ميكردم تا مشكلاتش در اين زمينه حل شد. يعني هميشه براين باور بودم كه بايد دركنار فرزندانم باشم و دوشادوش آنها زندگي را تجربه كنم؛ رويهاي كه فكر ميكنم نتيجه خوبي را نيز به دنبال داشت. امروز هم پس از سالها، ارتباط ما به همان شكلي است كه سالها قبل بوده است؛ ارتباطي مبتني بر گفتوگوي متقابل و پيوسته، درعين اختلاف نظرهايي كه بين ما وجود دارد. شايد به همين دليل هم باشد كه امروز به عنوان يك مادر از دختران كشورم تقاضا ميكنم كه دو نكته را از ياد نبرند؛ اول اينكه هيچگاه اعتماد به نفس خود را از دست ندهند و دوم اينكه باور كنند كه آرزوهاي بزرگ براي آنها ناشدني و غيرممكن نيست. اميدوارم آنها نيز روزي سهم بزرگي در مديريت كشورشان داشته باشند، بتوانند بدون نگراني با صداي بلند بخندند و بدوند و هر آنچه دوست دارند و منع قانوني ندارد را انجام دهند. عضو شوراي اسلامي شهر تهران