• 1404 پنج‌شنبه 13 آذر
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک سپه fhk; whnvhj ایرانول بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 3112 -
  • 1393 پنج‌شنبه 29 آبان

نگاهي به حواشي يك مرگ زود هنگام

  رضا يوسف‌دوست  / اگر شما از طرفداران جديدالورود به جمع هواداران مرتضي پاشايي هستيد اين متن را نخوانيد! يك مرگ غيرطبيعي براي يك نفر اتفاق مي‌افتد و عده‌يي از آن براي تحريك افكار و احساسات عمومي استفاده مي‌كنند و كمپين‌هاي شمع روشن كردن و حضور در مراسم وخواندن ترانه‌هاي آن فرد اتفاق مي‌افتد. مردن يك فرد كه سني هم نداشته باشد غمناك است. خداوند رحمتش را از همه ما دريغ نكند، چه از مردگان ما چه از زندگان ما ولي دوستاني كه اين حرف را مي‌زنند، چند بار براي بازديد به بخش كودكان سرطاني رفته‌اند، شاهد مرگ چند نفر از اين افراد بوده‌اند، در مراسم ترحيم كدام‌يك از اينها شركت كرده‌اند. مي‌گويند خواننده بوده است وخب معروف. من دوست دارم سوال كنم در كجاي دنيا كسي كه طبق منابع موثق در مجموع  چهار سال بوده كه مشغول فعاليت هنري بوده مي‌تواند چنين جمعيتي از طرفداران را به خود جذب كند. مي‌گويند در ماه رمضان خواننده تيتراژ يكي از پربيننده‌ترين مجموعه‌هاي اين ماه بوده است، مي‌پذيريم. ولي كساني كه از اين مرحوم بسيار بسيار بيشتر فعاليت هنري داشتند و هنر اين كشور به آنها مديون بود مثل مرحوم استاد محمدرضا لطفي چنين جمع هواداراني نداشتند. به نظر مي‌رسد چندين و چند عامل از خود موسيقي مرتضي پاشايي كه مسلما جمع بيشتري را به خود جذب مي‌كرده تا جواني وبيماري و... باعث شده چنين واكنشي را عده‌يي از مردم از خود نشان دهند. اتفاقاتي كه بسياري از اين طرفدارنماها در روز تشييع و قبل و بعد از آن موجبش شده‌اند را دوست دارم از آن بگذرم چون باعث مي‌شود ما به خوبي ببينيم در كشوري هستيم كه مردمي در آن زندگي مي‌كنند كه همه‌چيزشان مد است. يك روز مد مي‌شود براي يك شخص گريه كنيم وخود را از
سينه چاكان آن شخص بدانيم و فرداي آن روز مد مي‌شود در پخش كردن شوخي‌هايي با طرفداران از پيشتازان باشيم. اينكه عده‌يي از طرفداران هنردوست! آن بزرگوار فرق تئاتر شهر و تالار وحدت را نمي‌دانستند به كنار و اينكه نمي‌گذاشتند مراسم خاكسپاري انجام شود به كنار، ما با آن موج سواران كار داريم. آن افرادي كه براي‌شان مهم نيست چه اتفاقي افتاده است، چه كسي مرده است، مساله كوبانيست، سطل آب است و... آن افرادي كه تا اتفاقي مي‌افتد جوري وانمود مي‌كنند انگار براي آنها افتاده است واين در بين بسياري از جوانان ما تبديل به امر طبيعي و شايعي شده است. من دوست دارم اسمش را بگذارم بيماري كمبود هويت فردي. يعني فرد از خود نظري ندارد و هر طرف باد بوزد آن طرفي خم مي‌شود و اين به‌شدت خطرناك است. تبديل شدن از يك انساني كه مي‌تواند به تنهايي فكر كند به كسي كه نمي‌تواند فكر كند و دنباله‌روست، براي يك جامعه از هر سمي كشنده‌تر است. اين هفته، هفته كتاب و كتابخواني بود، ولي مهجورترين موضوع در آن همين موضوع كتاب بود. كتاب چيزي است كه مي‌تواند مردم را به فكر كردن بيندازد و بسياري از افراد هستند كه با آن سال‌ها فاصله دارند. به هر حال اينكه ما بياييم از بدي‌هاي خودمان بگوييم چيزي را درست نمي‌كند، بايد به فكر چاره باشيم وبه نظر من تنها چاره ما افزايش سرانه مطالعه است (كه براي آن هم هزار و يك راهكار وجود دارد) . ولي باهمه اين حرف‌ها اگر مي‌خواهي اسطوره شوي، جوان بمير...

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها