• ۱۴۰۳ پنج شنبه ۱۳ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4162 -
  • ۱۳۹۷ پنج شنبه ۲۵ مرداد

خاطرات و نظرات منصور برزگر (7)

در دهه 80 كشتي نداشتيم

وحيد جعفري

 

 

با منصور برزگر پير كشتي ايران كه مرشد چند نسل از قهرمانان و خاك‌تشك‌خورده‌هاي كشورمان بوده گفت‌وگويي بلند بالا داشته‌ايم كه هر روز بخشي از آن را مي‌توانيد در همين ستون بخوانيد.

 

به هر حال ذات ورزش تا‌حدودي تنش‌زاست به‌خصوص ورزشي مثل كشتي. مگر بوايسار سايتي‌اف در المپيك آتن با مراد گايداروف بلاروس درگير نشد و بيرون تشك با مشت به چانه حريف نزد.

من خودم آنجا بودم و ديدم كه سايتي‌اف چطور با مشت به صورت گايداروف كوبيد.

البته منظور من از ناخلف بودن بيشتر افرادي است كه زياد حرف‌گوش‌كن نبودند، در واقع عصيانگر بودند و با شما اختلاف نظر داشتند. مثلا فردي مثل بهروز ياري.

ببينيد بهروز ياري متاسفانه بعضي وقت‌ها حقايق را آنطور كه بايد نشان نمي‌دهد و حرف‌هايي را به زبان مي‌آورد كه تصور نمي‌شود حرف‌هاي بهروزي كه ما مي‌شناسيم باشد. باري، بهروز ياري يكي از باهوش‌ترين كشتي گيراني است كه من ديده‌ام. بهروز در دوره خودش بيشتر از خودش كشتي مي‌گرفت و فكر مي‌كنم اين به خاطر ضريب هوشي بالاي اين كشتي‌گير بود. اگر ياري در مسير مي‌ماند الان يكي از مديران بزرگ ورزشي ما بود.

عباس جديدي چطور؟ جديدي هم خيلي بدقلق بود.

عباس بيشتر بحث مي‌كرد؛ اما آنهايي ‌كه به نفعش بود را برمي‌داشت. جديدي مثل بچه‌اي بود كه بيشتر لجبازي مي‌كرد و آدم از لجبازي‌ اين بچه شيرين خنده‌اش مي‌گرفت به طوري كه آدم از دعوا با عباس هم لذت مي‌برد. باز با اين حال وقتي جمع‌بندي مي‌كنيم، مي‌بينيم كه عباس جديدي خيلي محسنات داشت و دارد كه خيلي‌هاي ديگر نداشتند.

اگر بخواهيد يك نفر را نام ببريد كه در اين سال‌ها مي‌توانست به عنوان سرمربي جايگزين شما باشد، چه كسي را نام مي‌بريد؟

راستش من بعد از المپيك 1996 آتلانتا ديگر نمي‌خواستم مربيگري كنم و بيشتر اجبار مي‌شد، به خصوص وقتي كه المپيك مي‌رسيد، مي‌گفتند برويد دنبال برزگر. در اين سال‌ها خيلي‌ها آمدند و رفتند. امير خادم وقتي روي كار آمد خوب بود؛ اما امير به سرمربيگري تيم ملي با فدراسيون اكتفا نكرد و دوست داشت برود بالاتر. الان رسول خادم واقعا خيلي خوب است. من معتقدم هر چهار سال يا هشت سال ما بايد ميدان را بدهيم به يكي از همين بچه‌ها و ببينيم چه مي‌كند، درست مثل روس‌ها. البته روس‌ها دو سال دادند دست آرسن فادزائف ديدند، نمي‌تواند و زود گذاشتن‌اش كنار. متاسفانه وقتي من آمدم، كشتي ما به دلايل متعدد خيلي داشت، ضرر مي‌كرد. سال 1990 بود كه مستقيم ديگر ما تيم را در اختيار گرفتيم و با بچه‌ها كار كرديم و در المپيك 1996 مي‌توانستيم، قهرمان شويم؛ اما به‌خاطر اختلافاتي كه در تيم به وجود آمد، اين اتفاق نيفتاد. به‌خاطر دخالت‌هايي كه وجود داشت افرادي مثل اكبر فلاح، غلام محمدي، محمد طلايي و عباس حاج‌كناري كه حداقل دو نفرشان مي‌توانستند و بايد مدال مي‌گرفتند، نتوانستند مدال بگيرند و بيشتر از همه هم خودشان ضرر كردند. تيم ما طوري بود كه پيترسون گفته بود من به تيم ايران با سرمربيگري منصور برزگر حسادت مي‌كنم. هشت تا مدال‌دار دنيا در تيم داشتيم. بعد از آن هم تيم با همان نفرات دوبار قهرمان دنيا شد. اما اينكه كسي بيايد و ثبات داشته باشد نه، دو سال كار مي‌كرد، خراب مي‌شد و باز مي‌آمدند سراغ من. الان هستند افرادي كه تيم را در دست بگيرند. فكر نمي‌كنم رسول به عنوان سرمربي باقي بماند. البته ما يك دوره عليرضا حيدري را هم آورديم، حيدري مغز بيزينسي دارد و در اين كار هم موفق است، نيامد در كشتي وقت لازم را بگذارد.

اگر بخواهيم كشتي‌گيران برتر دهه‌هاي اخير كشتي را براي‌مان معرفي كنيد از چه افرادي نام مي‌بريد. مثلا بهترين كشتي‌گير دهه 50 ميلادي از نظر منصور برزگر چه كسي است؟

در اين دهه ما دو ابر‌كشتي‌گير داشتيم؛ غلامرضا تختي و امامعلي حبيبي كه در المپيك ملبورن هم طلا گرفتند. تختي بزرگ‌ترين قهرمان ما ازنظر اخلاق و مدال‌آور مااست. آقاي حبيبي هم يك كشتي‌گير سرعتي بود كه رو‌دست نداشت.

دهه 60 ميلادي؟

در دهه 60 عبدالله موحد از ايران واقعا نابغه بود و از همه‌نظر از او درس مي‌گرفتيم و الگوي خود من بود. واقعا خيلي درس‌ها از آقا عبدالله گرفتم. از حركاتش، حرف‌هايش، سلحشوري‌اش و ...

دهه 70 ؟

در دهه 70 من تنها مدال‌بگير كشتي ايران بودم.

اگر بخواهيد در دهه 70 ميلادي نفري را غير از خودتان نام ببريد به چه كسي اشاره مي‌كنيد؟

در اين دهه محسن فرح‌وشي بود، ابراهيم جوادي بود و من؛ كه البته فرح‌وشي يك دوره مدال گرفت و در ادامه بيشتر دنبال حاشيه رفت چه‌بسا اگر فقط دنبال كشتي بود به خاطر تكنيك و شعور كشتي‌اش به مدال‌هاي بيشتري مي‌رسيد. جوادي هم تا سال 73 بيشتر كشتي نگرفت و از 73 تا 78 هم كه من مربي شدم فقط يك نقره گرفتيم. مسابقات جهاني 78 هم دو نقره و دو برنز گرفتيم و تيم بعد از چند سال سوم شد و آنجا هم بود كه مربيگري من تثبيت شد.

دهه 80؟

متاسفانه در دهه 80 ما كشتي نداشتيم. تيم ايران به خاطر تحريم المپيك، حضور در دو المپيك لس‌آنجلس و مسكو را از دست داد. من تا سال 84 مربي بودم كه تيم اعزام نشد. سال بعدش يادم نيست تيم رفت يا نرفت. در جهاني كانادا اصلا مدال نگرفتيم. حسن محبي در قهرماني دنيا، دوم شد گفتند از روي سكو به پايين بيا و نگذاشتند و خيلي حاشيه‌ها درست شد، خيلي بد برخورد شد تا سال 89. سال 1979 مسابقات در سن‌ديه‌گو امريكا بود تيمي اعزام نشد. المپيك 1980 در مسكو بود ايران المپيك را تحريم كرد. مسابقات جهاني 1981 در اسكوپيه در يوگسلاوي سابق برگزار شد و تنها رضا سوخته‌سرايي به نقره رسيد. سال 1982 در رقابت‌هاي جهاني ادمونتون در كانادا تيم ايران با سرمربيگري محمود معزي‌پور به مدالي نرسيد. سال 1983 تيم آزاد به دليل مبارزه سيف‌خاني با فرنگي‌كار اسراييل با دستور مقامات كشور بدون اينكه به ميدان برود از رقابت‌هاي جهاني كي‌يف بازگشت. ايران در سال 1984 المپيك لس‌آنجلس را تحريم كرد. سال 1985 مسابقات جهاني در بوداپست مجارستان برگزار شد و مجيد تركان و محمد‌حسن محبي به مدال نقره رسيدند. سال 1986 باز مسابقات در بوداپست بود؛ اما تيمي به مسابقات اعزام نشد. سال 1987 هم تيم به مسابقات جهاني كلرمونت فراند در فرانسه نرفت. سال 1989 در رقابت‌هاي جهاني مارتيني سوييس مجيد تركان برنز گرفت، عسگري‌محمديان نقره و عليرضا سليماني به طلا رسيد.

ادامه دارد

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون