ناكاركردي نهادهاي اجتماعي
مطالعات ديگر هم در ماههاي اخير انجام شده كه نشاندهنده كاهش التزام به مناسك و عبادات است در حالي كه انتظار ميرود كه در جامعه ديني و با حمايت رسمي اين روند بهبود پيدا كند. مقايسه يافتههاي پژوهشي سال 1353 علي اسدي با يافتههاي كنوني در ميزان مسجد رفتن و نماز و روزه را انجام دادن، نشاندهنده اين تفاوت چشمگير است.
نهاد رسانه؛ در كنار نهاد آموزش، شايد بتوان ضعيفترين و ناكاركردترين نهاد را در جامعه ايران نهاد رسانه رسمي دانست. نهادي كه در قالب صداوسيما به علت انحصار طي چند دهه يكهتازي ميكرد و كليت نگاه و ساختار آن براساس انحصار شكل گرفت و به كلي از نقش رسانه به مفهوم واقعي خارج شد و نقش رسانهاي خود را به ازاي نقش تبليغاتي ترويجي كنار گذاشت. مطبوعات كه در يك مقطعي قدرتمند بودند در ادامه تضعيف شدند و از وضعيت مورد انتظار دور گرديدند. نهاد رسانه رسمي يا صداوسيما از هنگامي دچار اختلال اثرگذاري شد كه نهادهاي رسانهاي خارج از قدرت و اراده آنها شكل گرفت. ابتدا در حد محدودي اينترنت، سپس ماهواره و در ادامه شبكههاي اجتماعي مثل فيسبوك و در پايان ورود گوشيهاي هوشمند و تركيب گوشي هوشمند با اينترنت و شبكه اجتماعي، ميخي بود كه بر تابوت انحصار رسانهاي زده شد. براي اطلاع از اهميت ماجرا در همين اعتراضات دي ماه از مردم پرسيده شد كه اخبار اتفاقات اخير را از چه طريق پيگيري ميكردند؟ افراد ميتوانستهاند به دو گزينه پاسخ دهند. نتايج آن به شرح زير است.(2)
به نظر ميرسد كه صداوسيما 51 درصد سهام را در دست دارد! ولي اينچنين نيست. 80 درصد مردم حداقل از يكي از شيوههاي غير از صداوسيما پيگير اخبار اعتراضات بودهاند و اگر 9 درصد عدم پيگيري و بيجواب را هم در نظر بگيريم فقط 10 درصد مردم به صورت انحصاري از صداوسيما پيگير اتفاقات بودهاند. در حالي كه در گذشته اين رقم به بالاي 70 درصد ميرسيد. ولي مهمتر از آن اين است كيفيت افرادي كه به صورت انحصاري از صداوسيما اخبار را پيگيري ميكردند به حداقل رسيده است و شامل پيرترين و كمسوادترين و كماثرترين افراد جامعه ميشوند.
اگر اعتمادي به صداوسيما بود، نيازي نبود كه 63 درصد استفادهكنندگان از تلگرام، پس از فيلتر شدن آن، به سوي استفاده از فيلترشكن بروند. همين مطالعه نشان ميدهد تعداد كساني كه معتقدند صداوسيما واقعيات تجمعات را نشان نميدهد نسبت به كساني كه معتقدند واقعيات را نشان ميدهد حدود 2.8 برابر است و اين نشاندهنده بياعتمادي شديد به اين رسانه است. فراموش نكنيم اين داوري در حالي اظهار شده كه همين مردم معتقد بودند كه عملكرد صداوسيما در خصوص پوشش اخبار اين تجمعات نسبت به گذشته بهتر شده است. همين نشان ميدهد كه برداشت آنها درباره عملكرد گذشته اين سازمان خيلي بدتر بوده است. نظام اجتماعي ايران به طور ملموس و روشني متوجه شده كه به لحاظ رسانهاي در ضعف مفرط است و فاقد اثرگذاري حداقلي است و هر چه نيز بودجه به آن تزريق كند لزوما مشكلي حل نخواهد شد.
ادامه دارد
پينوشتها:
1- وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي، دفتر طرحهاي ملي، ارزشها و نگرشهاي ايرانيان(موج سوم)، محمدرضا جوادييگانه، غلامرضا غفاري تهران: پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات، 1395.
2- گزارش نظرسنجي، بررسي ديدگاه مردم ايران در خصوص تجمعات ديماه 1396، مركز افكارسنجي دانشجويان ايران(ايسپا)، دي 1396.