زني كه هميشه سيمين دانشور باقي ماند
جمال ميرصادقي
نويسنده نبايد به هيچ گروه و دستهبندي اعم از چپ و راست و مذهبي تعلق داشته باشد زيرا انسان در گذر زمان دچار تغيير و تحول ميشود و وابستگي به حزب و دسته اين تغييرات را لحاظ نميكند. سيمين دانشور در جايي گفت: «من هميشه سيمين دانشور باقي ماندم و هيچگاه سيمين آلاحمد نشدم، اصولا هم با فكر جلال موافق نيستم و نبودهام. من هرگز سياسي نبودم، هدف سياست رسيدن به قدرت است و آدم خاص و جاهطلبي ميخواهد». اما به واسطه آشنايي با اين نويسنده معتقدم سيمين دانشور برخلاف گفتههايش بهشدت ضد ماركسيسم و كمونيسم بود. بنابراين او گرچه ممكن است در اين گفته صادق باشد، اما به كل غيرسياسي نيست. آنچه به آن روح زمان ميگويند، برخي آثار اين نويسنده را سياسي كرده است و نميتوان گفت «كيدالخائنين» در مجموعه داستان «به كي سلام كنم» يا «از پرنده مهاجر بپرس» سويه سياسي ندارند. همچنين دو رمان «جزيره سرگرداني» و «ساربان سرگردان» در حوادث سياسي و اجتماعي پيش و پس از انقلاب شكل گرفته و چطور ميتواند غيرسياسي باشد؟
از ويژگيهاي آثار سيمين دانشور ميتوان پرداختن او به زنان را ذكر كرد؛ از اين روست كه اغلب شخصيتهاي داستانهاي او زن هستند. ميتوان گفت توجه به اين قشر و زندگي آنها پيش از او تا به اين حد در ادبيات داستاني ايران سابقه نداشته است. البته نوع پرداختن به زن در داستانهاي او با نويسندگاني مانند صادق هدايت و صادق چوبك كاملا متفاوت است. شخصيت زن داستان «سووشون» مانند «بوف كور» هدايت يك موجود اثيري، لكاته و غيرمتعارف نيست. «زري» در «سووشون» زني معمولي و عهدهدار امور خانواده است؛ بيآنكه مانند زنهاي سنتي منفعل و سر به راه يا مثل زنهاي داستانهاي چوبك بدكاره باشد. سيمين دانشور در مقابل اين شخصيتها، به زن از زاويهاي ديگر توجه كرده است. البته عمده شخصيتهاي زن او در دو طبقه مرفه و زنان فرودست و محروم محدود ميشوند؛ گروه دوم خدمت زنان مرفه را ميكنند و از اين طريق با هم در ارتباطند. گاه احساسات دلسوزانه گروه اول شامل زنان فرودست ميشود كه نمونه آن را در «سووشون» ميبينيم. از اين نظر زنان طبقه متوسط جامعه ايراني كمتر توانستهاند به داستانهاي دانشور راه پيدا كنند.
آثاري كه در دنياي ادبيات خلق ميشوند، عموما سه خصوصيت دارند، يا در درجه اول هيچ مورد توجه نيست و كمكم ارزش مييابند، نمونه آن «بوف كور» است كه ابتدا در 50 نسخه منتشر اما بعدها به 15 زبان هم ترجمه شد. دست دوم آثاري هستند كه به سرعت شهرت پيدا ميكنند و بعدها فراموش ميشوند، اين آثار جزو ادبيات به حساب نميآيند و «تهران مخوف» در اين دسته ميگنجد. نوع سوم رمانهايي است كه در زمان خود شهرت مييابد ولي با تمديد و گذر زمان خصوصيات فراموششدگي را ندارد. مانند «چشمهايش» بزرگ علوي و «سووشون» كه هم در زمان خود مشهور شدند و هم با گذشت زمان خوانندگان بيشتري پيدا كرده است و ميتوان گفت اگر يكي از آثار دانشور بماند، همين رمان است، در اين اثر او جنگ، قحطي و مصائب آن را شرح ميدهد. داستان كوتاه «به كي سلام كنم» هم از لحاظ ويژگيهاي فني و هم خصوصيتهاي معنايي يكي از موفقترين آثار اوست. در اين اثر او برخلاف ساير آثارش تنها به شرح وقايع اكتفا نميكند. به تصوير شخصيتها پرداخته و ذهنيت انساندوستانه نسبت به زنان ستمكشيده را نشان ميدهد. خلاصه اينكه سيمين دانشور نويسندهاي ماندگار و اولين زن داستاننويس ايران است.