نگاهي به فيلم «ضربهفني» ساخته غلامرضا رمضاني
عطشِ غلبه
كامل حسيني
كانون پرورش فكري كودك و نوجوانان با همكاري بنياد سينمايي فارابي در ژانر كودك و نوجوان فيلمي را ساخته است كه نميتوان با ديده خير يا شر مطلق به تمام سكانسهاي آن نگريست زيرا فيلم «ضربهفني» از يكطرف بر اهميت رفاقت و جوانمردي در زندگي نوجواني پافشاري ميكند و از طرفي ديگر، برخي سكانسهاي اكشن در آن ممكن است ناخواسته نوجوانان امروزي را به خشونت فرابخواند به طوريكه رفتار و شخصيتِ آنها را بهگونهاي شكل دهد تا هميشه اختلافها را از ميانه زور و قدرت بالاي بدني حلوفصل كنند.
روايتِ كشمكشها با سكانس رقابت دو نوجوان آغاز ميشود و سپس قرين شدن نمايش رقابت نفسگير در اين سكانس با نماي پسري در قاب وسط كه ميانه روايت با كنشهاي او نيز بيشتر بهپيش ميرود سبب تثبيت كشمكشهاي روايي در ذهنيت تماشاگر ميشود. به نظر نگارنده براي جلوگيري از بدل شدن فيلم به يك اثري هنري كه سرگرمي و هيجان زياد بر آن غالب باشد بهتر بود كه رفاقت و دوستي از قاب يك رويداد و كشمكش عميقتر غيراكشن روايت شود. دانشآموز عينكي كه در درس رياضي وضعيت بهتري از بقيه دارد (محمد) به علل عدم همكاري در شرارت و عدم موفقيت در رساندن تقلبي مورد آزار و اذيت همكلاسيهايش قرارگرفته است اما براي مخاطب چندان روشن نيست كه نقش او در اين ميان براي تعديل وضعيت هيجاني رفقا و همكلاسيهايش در چه حدي است؟ چرا او در تلاش نبود تا ذهنيت خشن و هيجاني همكلاسيهايش را بيشتر به سمت درس و مسائل تربيتي و آموزشي جذب كند. محمد با تاثير گرفتن از رفيقش امير كه به درسش اهميت چنداني هم نميدهد هيجان رزمي و دعوا در او هم بيدار شده است تا از حق خود دفاع كند كه سرانجام محمد موفق هم نميشود و معلوم است استعداد چنين امري هم ندارد كه در اين ميان چندان بر ما روشن نيست چرا سازنده فيلم به چنين شخصيتپردازيهايي نهچندان محكم دست زده است.
يكي از غافلگيريهاي زيباي فيلم كه نوعي تلنگر و سنگ محكم براي شكستن غرور و قدرت بدني يك نوجوان است همان خردهپيرنگ رو شدن دوباره بيماري امير در زمان مبارزه براي دوستانش است. در حقيقت، بيماري امير منشا درگيريهاي ديگر ميانه روايت و همچنين علت تحول شخصيتها و نزديك شدن سه نفر به همديگر است تا سكانس پاياني را رقم بزنند؛ البته در مراحل نزديك پاياني كارگردان با چيدن پردهاي نسبتا متفاوت، ذهن هيجانگر و ناآرام نوجوان ايراني را با يك ترفند و سياست نرم درگير ميكنند؛ اينكه در صورت شكست و مغلوب شدن فيزيكي در برابر يك انسان شرور يا ناسازگار هميشه راه جبران و پيروزي آرامتر و پذيرفتنيتر، همزمان كوبندهتر در پيش رو وجود دارد، شايد بتوان گفت كه خواسته يا ناخواسته اين تنها دليل فيلمساز است بر پايانبندي فيلم از طريق سكانسي كه در آن عطش غلبه و انتقامجويي سه رفيق نوجوان از پسري شرور نه از راه درگيري و دعواي خياباني بلكه از طريق يك مسابقه فروكش ميكند؛ درست در پايانيترين لحظههايش هم تنها شرمساري و نگاه مغلوبانه حريفِ شرور ديده ميشود و بس!