• 1404 شنبه 22 آذر
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک سپه fhk; whnvhj ایرانول بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 4326 -
  • 1397 يکشنبه 19 اسفند

مروري بر فيلم «راپسودي بوهمي»

اعتماد به نفست رو حفظ كن

احسان صارمي

 

 

براي اولين بار نيست كه نگاه منتقدان و مخاطبان نسبت به يك فيلم فرسنگ‌ها فاصله پيدا مي‌كند. در حالي كه رامي مالك در «راپسودي بوهمي» براي ايفاي نقش فردي مركوري فقيد اسكارش را مي‌بوسد، منتقدان برايش تره‌اي خرد نمي‌كنند. شيلا اُمالي آن را همانند بيشتر فيلم‌هاي زندگينامه‌اي بد مي‌داند و آن را فاقد هرگونه پيچيدگي توصيف مي‌كند. منتقد نيويورك‌تايمز اعلام مي‌كند فيلم به نحوي ساخته شده كه به هيچ عنوان در يادها نماند. استيو رز، منتقد گاردين هم در يادداشت خود اشاره مي‌كند هر چند فيلم تلاش مي‌كند، مركوري را در نقش يك شومن تجليل كند، اما نمي‌تواند از او شخصيتي بيافريند.

مشكل كار در چيست؟ فيلمي كه موسيقي‌اش هر مخاطب عاشق موسيقي راكي را به وجد مي‌آورد؛ چرا در داستان چنين مورد نقد قرار مي‌گيرد؟ چرا منتقدان مركوريش را دوست ندارند؟ و در نهايت چرا مردم فيلم را دوست دارند؟ مركوري جوان در عرض دو دقيقه از تخليه‌كننده بار هواپيما بدل به خواننده گروه Smile مي‌شود. به سرعت رهبري گروه را برعهده مي‌گيرد و الباقي ماجرا. منهاي جدال گروه با مدير EMI بر سر اجراي راديويي Bohemian Rhapsody را ديگر جايي نمي‌بينيم، كشمكش ميان گروه و موانع‌شان ديده نمي‌شود. فيلم به ميانه نرسيده سراغ هويت جنسي فردي مركوري مي‌رود. با توجه به اينكه طرفداران مركوري از هويت جنسي او آگاه بودند، تمركز فيلم بر مركوري، اذهان را بدين سمت مي‌برد كه اين ويژگي هويتي چه تاثيري بر زندگي مركوري گذاشته يا چه بعد هنري به او بخشيده؛ اما چنين نيست.حتي فيلم محافظه‌كارانه به ماجرا نگاه مي‌كند. هم مي‌خواهد خودش را حامي جلوه دهد و هم اينكه بگويد مساله اين فيلم چيز ديگري است، چيزي كه آن را آفرينش مهم‌ترين ترانه‌هاي گروه Queen مي‌نامم. با اين حال اين آفرينش هم محافظه‌كارانه دنبال مي‌شود. سير تاريخي از اولين آلبوم تا كنسرت AID و به جا گذاشتن يك ركورد هيچ پيچ و تاب دراماتيكي ندارد، جز همان سكانس درگيري با مدير EMI. اين همان چيزي است كه منتقدان را خشمگين مي‌كند تا نمره 41 از 100 براي فيلم ثبت شود. شخصيت‌هاي تخت، بدون هيچ پيچشي، همانند شخصيت ريچارد كه مشخص نيست بر سر چه چيزي با فردي درگيري دارد يا برايان مي، يك دانشمند حوزه اخترشناسي كه حتي يك بار از دهانش واژه اختر هم نمي‌شنويم. گويي كافي است شبيه برايان و ريچارد باشي.

اين شبيه بودن بيش از همه در بازي رامي مالك ديده مي‌شود.؛ قرار است فقط شبيه فردي مركوري باشد ولاغير. او چيز ديگري از شخصيت مركوري را بازتاب نمي‌دهد، چيزي كه از درون او برآمده باشد. چيزي كه نشان دهد مركوري به چه چيزي مي‌انديشيده يا هدفش از فعاليت هنري چه بوده است.در عوض فيلم مركوري را صرفا يك افسرده مغرور جلوه مي‌دهد، آن هم بدون دلايل كافي. ولي با تمام مشكلات رواني‌اش، مثل همه صدها شخصيتي كه در هاليوود، زندگي‌اش به فيلم بدل شده است، در نهايت موفق مي‌شود. او پيروز مي‌شود تا ركوردي را جابه‌جا كند. خانواده‌اش را نسبت به خود راضي كند و بگويد من مي‌توانم. كل فيلم در نهايت همين است. اينكه به جماعت مخاطب بگويد: «اعتماد به نفست رو حفظ كن»، جمله‌اي كه يكي از ترانه‌هاي گروه مي‌شود و همين مخاطب را راضي مي‌كند تا نمره فيلم 8.1 از 10 شود.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون