كاغذ سر مطبوعات را ميبرّد
سينا قنبرپور
آغاز سومين هفته ارديبهشت براي مطبوعات ايران چندان بهاري نبود؛ روزنامه ايران و همشهري به عنوان دو روزنامه بزرگ كه يكي از پشتيباني دولت برخوردار است و ديگري موسسهاي مادر محسوب ميشود، اعلام كردند كه هر يك 8 صفحه از صفحات روزانه خود كم ميكنند تا بتوانند از پس معضل كاغذ برآيند. وقتي اين دو روزنامه چنين تصميمي بگيرند از روزنامههايي كه كوچكترند يا به لحاظ بنيه مالي ضعيفتر يا متعلق به بخش خصوصي هستند چه انتظاري ميرود؟ آغاز سومين هفته ارديبهشت 98 البته از منظري ديگر هم تلخ بود و آن حكم به توقف هفتهنامه «صدا» به سبب آنچه در صفحه جلدش به تصوير كشيده بود، است. واقعيت اين است كه در شرايط خاص جامعه نميتوان انتظارات روزهاي معموليرا داشت. اما مساله بسيار حياتي براي رسانههاي كاغذي كه از مدتي قبل، پيش رويشان قرار گرفته بود حالا وارد مرحلهاي سختتر و پيچيدهتر شدهاست. مطبوعات از مدتها قبل با بحران تيراژ و مخاطب مواجه شده بودند و عملا قافيه را در برابر رسانههاي نوظهوري چون شبكههاي اجتماعي باخته بودند. با اين حال نفسهاي به شماره افتاده خود را حفظ كرده بودند تا ميدان را خالي نكنند. كم شدن صفحات يك روزنامه به جز نداشتن كاغذ مفهومي ديگر هم دارد؛ تعديل نيرو.
هيچ توجيهي ندارد براي صفحهاي كه ديگر قرار نيست منتشر شود نيرويي در خدمت باقي بماند. بنابراين اين خبر دو سويه دارد يكي كارد به استخوان رسيدن مطبوعات از بابت معضل كاغذ و ديگر كاهش نيرو و بيكار شدن عدهاي كه همين چند روز قبل وزير كار، تعاون و رفاه اجتماعي با ارسال نامهاي بر سخت و زيانآور بودن شغلشان تاكيد كرده بود. حالا پرسش اين است كه مطبوعاتيها ميخواهند چه كار كنند؟ باز هم چشمانتظار دولت بنشينند؟ دولتي كه هزار و يك گرفتاري دارد و البته سياستهايش در حمايت از مطبوعات، خود دردسري براي مطبوعات بوده است. دستكم در فاصله همين دو سال اخير و به ويژه با تخصيص ارز 4 هزار و 200 توماني به كاغذ ضربه مهلكي به بازار مطبوعات وارد شد. چشمانتظار دولت ماندن يعني فرورفتن بيشتر در اين معضل. اما آيا اين آخر راه است؟ آخر راه مطبوعات كاغذي؟ مدتهاست كه مطبوعاتيها به ويژه مديرانشان پاسخ دادن به اين پرسش را به طرق مختلف به تعويق انداختهاند. به كار بستن نابجاي روشهاي انقباضي و كنترل هزينهها مشكلي از مطبوعات حل نميكرد. كالايي كه ولو با قيمت اندك از سبد خانوار خارج شده باشد نميتواند به حيات خود ادامه دهد. امروز و پيش از آنكه بقيه روزنامهها هم جلوي كاغذ و مافياي آن سر خم كنند و تا گردن به گيوتين آنها بسپارند بهتر است خود مطبوعاتيها كه معمولا به دنبال راهحل براي خيلي از مسائل ميگردند پيشقدم شوند و مشكل حرفه خود را روي ميز تشريح بگذارند و برايش راهحل بيابند. اگر امروز مطبوعاتيها چنين نكنند، فردا دير است. موضوع محدود به رسانههاي اين جناح و آن جناح هم نيست. اگر به صرف اين شغل و اين حرفه دست به دست هم ندهيم و مشكل را حل نكنيم آفتاب فردا براي هيچ مطبوعهاي دوام نخواهد داشت.