بدعهدي اهل فرهنگ
نيوشا طبيبي
به قصد ساخت مجموعهاي بلند در موضوع بزرگداشت فرهنگ و سنت و سفره ايراني، به همراهي گروه فيلمسازي از استانهاي مختلف سرزمين مادري عبور ميكنيم و مهمان مردم مهربان و گشادهدست شهرها و روستاها ميشويم تا با راز و رمز زندگي آنان و نياكانمان آشنا شويم. در اين گذر، ميتوانيم فقط بخش بسيار كوچكي از گنجينه عظيم و بيهمتا و رنگارنگ فرهنگ ملي را به نمايش بگذاريم؛ گنجينهاي كه از داشتهها و انباشت تجربيات چند قرن اقوام و طوايف مختلف ايران فراهم آمده و به دست ما رسيده.
اگر بخواهم فصول مشترك سنتها و رسوم و رفتارهاي اقوام و طوايف ايراني را بشمارم، ادب و مهرباني و گشادهدستي است. همميهنان ما، همين كه باخبر ميشوند ما در شهر و روستايشان مهمان هستيم و غريبيم، درهاي خانههايشان را به روي ما ميگشايند، سفرههاشان را ميگسترند، براي ما وقت ميگذارند، بيچشمداشت و طمع دستمزد، راهنماي ما ميشوند. كسبه و پيشهوران در مقابل تقاضاي ما براي تصويربرداري و ثبت شيوه كارشان بيترشرويي و ترس از دست دادن مشتري، پاسخ مثبت ميدهند. مثلا براي تصويربرداري از چگونگي ماهيگيري در تالاب انزلي از سه نفر كه بر قايق صيادي نشستهاند ميخواهيم كه تور انداختن را تكرار كنند تا ما آن را ثبت كنيم. نه ما آنها را ميشناسيم و نه آنها ما را. آشنايي ما از روي قايقها و با سلام و عليك و تقاضايي از سوي ما آغاز ميشود و به راحتي پاسخ مثبت ميگيرد. پنج، شش بار براي خاطر ما تور مياندازند، بيهيچ ترشرويي و ابراز ناراحتي.
مشابه اين صحنه هزار بار براي ما اتفاق افتاده، از نوك قله چالداغ سبلان و ايل شاهسون تا نخلستانهاي بم و كرمان و آب پخش بوشهر.
اين شيوه گوهر اصلي ادب مردم اين سرزمين است كه «نام و ايمانش نميپرسند» و در خانه و دلشان را روي مهمان ميگشايند. در اين ميان چيزي كه بيشتر ما را شرمنده و خجالتزده ميكرد اين بود كه مردم با وجود نامهربانيها و بيادبيهاي متعدد بعضي گروههاي فيلمسازي و مستندسازي و خبري پيشين باز هم به ما لطف ميكردند. مردم بسياري از شهرها و مناطق و روستاها، تجربههايي تلخ با گروههاي مستندسازي و خبري صداوسيما و غير صداوسيما داشتند. اكثر آنها از نامهرباني و ناسپاسي و حتي تحريف تصوير و گفتار و برعكس جلوه دادن واقعيتها شكايت ميكردند.
در موارد متعدد گروه مستندساز يا تصويربردار خبر، مهمان خانههايشان شده بودند، بر سر سفرهشان نشسته بودند، وقتشان را هدر داده بودند و دست آخر بيهيچ قدرداني، گزارشي دروغين و غيرواقعي از آنها ساخته و پخش كرده بودند. از بيادبي و برخورد از بالا به پايين آنها شكايت ميكردند و ميگفتند «ما رسم مهمانداري را تا آخر به جا آورديم و آنها ادب مهمان بودن را به جا نياوردند كه هيچ، گويي بر سر ما منت گذاشته و ما را به همصحبتي و ميزباني انتخاب كردهاند».
افسوس كه دامن فرهنگ گاه به گاه توسط كساني كه شغلشان - و نه علاقه و عشقشان - امور فرهنگي است آلوده ميشود. كاسبكاري و بيادبي و تقلب اگر در كار مستندسازي وارد و موجب آزار و اذيت مردم شود، خسارتي عظيم و غيرقابل جبران است. اگر گروههاي پژوهشي و مستندنگاري و مستندسازي و خبري با عملكرد ناصواب موجب بياعتمادي مردم بشوند، در اين حوزه هيچ كاري پيش نخواهد رفت.