يادهايي از سالهاي دور و نزديك
محمدهاشم اكبرياني
1- با يكي از دوستان مترجم صحبت ميكردم و سخن كشيده شد به مميزي كتاب. ميگفت وقتي به نمايشگاه كتاب ميروم يا در مراسمي شركت ميكنم تعدادي از خوانندگان، نخستين سوالي كه مطرح ميكنند ميزان حذف از كتاب است. در مواردي هم كه با هزار تاكيد و قسم و جان من و جان شما، ميگويم هيچ حذفي انجام نگرفته يا تغيير در حد يكي دو كلمه بوده كه آنهم تاثيري در مفهوم و حتي شكل داستان ندارد، طرف با نيشخندي به معناي «بابا ما رو گرفتي»، راه ميكشد و ميرود.
2- چهار پنج سال قبل يكي از دوستان را كه نزديك به 30 سال دارد بهشدت سرگرم يادگيري زبان انگليسي ديدم. پرسيدم «چه شده بعد اين همه سال فيلت ياد هندوستان كرده و دنبال زبان انگليسي هستي؟» جواب داد «به اين نتيجه رسيدم هر دستبهقلمي بايد با آثار جهاني آشنايي نسبي داشته باشه و خوب و بد اونا رو بخونه و به عنوان يه تجربه با اونا آشنا بشه ولي با اين مميزي كه در كشور ما هست مگه ميشه كتاباي مختلف با نگرشها و زبانها و دنياهاي متفاوت رو به زبان فارسي ديد و خوند. » بعد هم ادامه داد: «حتي اگه بعد از سه سال بتونم شكستهبسته انگليسي بخونم خيلي بهتره تا متني رو با حذف و گاهي اضافه بخونم.»
3- روزي يكي از كتابهاي مجموعه تاريخ شفاهي ادبيات معاصر ايران، كتاب صادق هدايت، را در يكي از دستفروشيهاي كنار خيابان ديدم. طبيعي بود كه نميدانست من دبير اين مجموعه هستم. قيمتش را پرسيدم كه دو برابر پشت جلد اعلام كرد. وقتي گفتم از اين كتاب در بيرون با همان قيمت پشت جلد به فروش ميرود جواب داد «نخير قربان، اين كتاب رو كه ميبيني سانسور نشده. » خوب ميدانستم كتاب، هماني است كه در كتابفروشيها وجود دارد و پيش كشيدن بحث سانسور فقط بهانهاي است براي فروش كتاب با قيمت بالاتر. خودم را معرفي نكردم. دو، سه روز بعد كه از همانجا ميگذشتم كتاب را نديدم. وقتي سراغش را گرفتم گفت «دو تا داشتم فروختم و تموم شد!»
4- چند روز قبل يكي از دوستان ميگفت درباره مميزي كتابش با او تماس گرفته شده و در خصوص موارد اصلاحي گفتوگو كردهاند. دوستم تعجب كرده بود و ميگفت قبلا نه تنها تماسي گرفته نميشد كه حتي وقتي مراجعه هم ميكردي هيچكس جوابگو نبود. چه خوب است كه در موردي مانند مميزي با صاحب اثر صحبت شود تا او هم اگر حرفي دارد بزند. تفاهم و توافق خيلي خوب است.
5- البته كم اتفاق ميافتد ولي يك بار كه به خانه يكي از آشنايان آشنا به كتاب و خواننده حرفهاي كتاب رفتم هنوز كلمهاي جز سلام و احوالپرسي از زبانمان بيرون نريخت كه ناسزا و بد و بيراه از دهان او نثار مترجمان شد. تلاشم براي بازداشتن او از نگاهي اينچنين به مترجمان نتيجه نداد. دوستم ترجمه كتابي را خوانده بود كه به قول او «حذفها و تغييرها به قدري زننده و چندشآور و توهين به شعور خواننده بود كه جا داشت مترجم رو زير پا له كرد.» او كتاب را به سطل زباله در بيرون خانه انداخته بود كه به قول خودش «بوي گندش تو اتاق نپيچه.» حرفش اين بود كه «مترجم بيخود ميگه من نونم از اين راهه و مجبورم تن به حذف بدم، اگه قرار باشه هر كس واسه نيازش تن به اين كارا بده كه ديگه ارزش و حساب و كتاب انساني باقي نميمونه. » در نهايت فقط قبول كرد «منظورش مترجماني نيست كه كتابهاي بينياز از مميزي رو برا ترجمه انتخاب ميكنن.»
6- مميزي يعني متن را برخلاف خواست خودت به گونهاي تغيير دهي كه فردي به نام مميز آن را بپذيرد و در مقابل، امتيازي بگيري كه همان انتشار كتاب است. ريا يعني رفتار و سخنت را برخلاف خواست خودت به گونهاي تغيير دهي كه فرد يا دستگاهي آن را بپذيرد و در مقابل امتيازي مانند استخدام شدن، اضافهحقوق، پست بالاتر و ثروت بيشتر به دست بياوري. تن دادن به مميزي همان تن دادن به رياكاري است و همان طور كه گاهي مجبوري رياكاري كني مجبوري تن به مميزي هم بدهي!
7- از آنجا كه هيچ قانوني وجود ندارد كه با دقت خطكش، مرزهاي ميليمتري و حتي سانتيمتري و گاهي متري و كيلومتري را در تشخيص درست از نادرست و... مشخص كند بنابراين در حوزه كتاب آنچه ميماند نگاه مميز و دولتمردان و مديران حاكم است كه چه كسي باشند و چه نگاهي داشته باشند و چه چيز را غلط بدانند و چه چيز را درست. پس مميزي ميشود تفسير به راي و طفلك نويسنده و مترجم و ناشر كه سرگردان ميمانند چه بنويسند و چه ننويسند تا اثرشان از زير دست مميز جان سالم به در برد.
8- خودسانسوري هم كه جاي خود. قلم را ميگيري و به خيال ميسپاري كه راه خود را برود و كار خود را بكند اما در هر پاراگراف و صفحه مدام اين هراس سراغت ميآيد كه اين جمله يا اين توصيف يا اين صحنه يا... اجازه چاپ ميگيرد؟ و تو هي اين جمله و توصيف و... را حذف ميكني و چيز ديگري ميگذاري. در آخر ميبيني يك پا مميز شدهاي كه گاه از مميز رسمي هم سختتر ميگيري!
9- اينكه ميگويند «سانسور در همه كشورها و ممالك هست» درست است اما فقط بخش كوچكي از حقيقت را بيان ميكند. بخش بزرگتر حقيقت آن است كه دايره سانسور از يك كشور به كشور ديگر خيلي فرق دارد و موضوع تعيينكننده هم همين نكته است.