• 1404 شنبه 27 ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
fhk; whnvhj بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 3221 -
  • 1394 پنج‌شنبه 27 فروردين

از اين مردمان كه به فاجعه لبخند مي‌زنند

  نازنين متين‌نيا   /  احتمالا به دست شما هم رسيده؛ جوكي به اين مضمون:  هيس! ايراني فرياد نمي‌زند، به جاي آن از مشكلاتش جوك مي‌سازد و به آن مي‌خندد. همچين مردم خجسته‌اي هستيم. همچين جمله‌اي با اين طنز تلخ نهفته اگر در جاي ديگري به جز صفحات وايبري نوشته مي‌شد، يك‌جور جمله تحليلي بود درباره رفتار كاربراني كه مدت‌هاست اتفاق‌ها و سوژه‌هاي خبري را به يك كد و نشانه خنده‌دار تبديل مي‌كنند، چشمه جوشان خلاقيت را راه مي‌اندازند و جوك‌ها را به صفحات وايبر گروهي مي‌فرستند و آنقدر دست به دست مي‌كنند، تا همه بخوانند و بخندند و بگذرند. اما اين جمله در همين گروه‌هاي خنده‌دار منتشر مي‌شود تا همان قابليت ساده و روان خنداندن ديگري را داشته باشد و ديگر هيچ. نه قرار است كسي به اين جمله فكر كند و نه قرار است كسي بپرسد؛ اصلا چرا اين‌طور است. در سنتي همگاني همه مي‌دانند كه جوك است و ارزش بيشتري نبايد داشته باشد و شايد تنها نشانه موفقيتش اين است كه آن را كپي كني و براي ديگران و گروه‌هاي ديگر بفرستي. خوبي اين جوك‌ها هم اين است كه هيچ‌كدام در اصل و ذات خود غيرواقعي نيستند. يعني وقتي شوخي با يك سوژه شروع مي‌شود، تنها چيزي كه درباره آن مهم است، واقعيت اتفاق افتاده است و ديگر هيچ. بعد ديگر تا آنجايي كه ذهن خلاق نويسندگان اجازه مي‌دهد، شوخي‌ها پيش مي‌روند و از هرچيزي، ملغمه‌اي از طنز، توهين، تحقير و... مي‌سازند تا مخاطب فقط بخندد. جالب اينجاست كه مخاطب هم مي‌خندد، مخاطب كه مي‌گويم، يعني همه ما، يعني يك جمعيت چند ميليوني وسيع كه گوشي‌هاي هوشمند دارند، عادت عضويت در گروه‌هاي وايبري از سرشان نمي‌رود و در نهايت هم در جريان اخبار هستند. گوشي‌ها زنگ مي‌خورد و با بازشدن صفحات مجازي لبخند به لب مي‌آيد.
 در نگاه كلي هم خيلي خوب است؛ همين كه مردم را بخنداني و آدم راحت سرخوشي باشي كه حتي از اتفاق تلخي مثل تعرض به نوجوانان ايراني در فرودگاه جده هم خم به ابرو نمي‌آوري، نشانه عاميانه صبوري و دم را غنميت شمردن، نشان مي‌دهي اما واقعيت اين است كه در نگاهي جزيي‌تر، تعداد شوخي‌ها، طنزها و آنچه حوادث تلخ را به جوك تبديل مي‌كنند، اصلا نشانه خوبي نيست. تبديل فاجعه‌اي مثل تعرض به دو نوجوان ايراني، خصوصيات اخلاقي يك قوم خاص ايراني، ضريب هوشي زنان و دختران ايراني و اتفاق‌هايي از اين دست به شوخي، مكانيسم فرافكن طنز فرهنگ مردماني است كه انگار مدت‌هاست راه‌حلي به جز خنديدن به همه‌چيز ندارند. مكانيسمي كه اگر در صفحات مجازي بخواهيم به دنبال سرنخ اولش بگرديم به روزهاي پرمخاطب «گودر» مي‌رسيم. به روزگاري كه كمپاني گوگل يك صفحه اجتماعي تازه باز كرده بود و ايراني‌ها به خاطر فيلترينگ شديد همه سايت‌ها به «گودر» پناه برده بودند تا خبرها را همخوان كنند. اما همخواني‌ها كم كم به يك مشاوره دسته‌جمعي گروهي تبديل شد. در سال‌هاي 88 تا 90، از خبر تا همين جوك‌هايي كه اين روزها در وايبرها به ما مي‌رسد، در گودر متولد مي‌شدند و به فضاهاي مجازي ديگر مي‌رسيدند. آن سال‌ها و خبرهايش، گاهي چاره‌اي جز خنديدن نمي‌گذاشت اما ناگهان گوگل تصميم گرفت كه گودر را از امكاناتش حذف كند. گودر در غم و عزاداري مشتاقان ايراني‌اش بسته شد، اما آن فرهنگ فرافكني و آن فرهنگي كه مي‌گويد خود را با طنز به خواب بزن تا نبيني و نشنوي و حرص نخوري، باقي ماند تا نويسندگان جوك‌ها و شوخي‌هايي به صفحات مجازي بيايند كه توانايي دارند بدون در نظر گرفتن هيچ خط قرمز انساني، چشمه جوشان خلاقيت خود را منتشر كند. چشمه‌‌هايي كه مخاطبانش حسابي از آن سيراب مي‌شوند و انگار نه انگار كه قهقراي شعور، انسانيت و آگاهي در همان نزديكي و در كمين نشسته   .

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون