يادداشتي درباره رمان «تاريكي معلق روز» نوشته زهرا عبدي
حقيقت هميشه معلق است
مريم ذاكري
رمان «تاريكي معلق روز»، سومين اثر زهرا عبدي- نويسنده جوان و چيرهدست- پس از رمانهاي موفق «روز حلزون» و «ناتمامي» است. اين كتاب در زمستان سال 1397 در 376 صفحه و توسط نشر چشمه به چاپ رسيده است.
زهرا عبدي نويسندهاي است كه دغدغههاي اجتماعي بيشماري دارد و اين دغدغهمند بودن را ميتوان به وضوح در ميان آثار و نوشتههايش در فضاي مجازي هم ديد. او فرزند زمانه خود است؛ فرزند زمانهاي كه رسانهها بيشتر از آنكه رسالتشان خبررساني باشد خبرسازي ميكنند، بزرگترهايش در تنهايي ميميرند و مرگ كوچكترهايش خوراك تيترهاي زرد ميشود. زمانه اسيدپاشيها، روشنفكريها و روشنفكرنماهاي توخالي، زنانگيفروشي و مردانگي گريزي. زمانهاي كه در آن هزار چيز بايد باشد و نيست و هزاران چيز نبايد باشد و هست. تاريكي معلق روز، راويها، شخصيتها و فضاهاي متعددي دارد. توصيف اين فضاها با جزييات ملموس و باورپذير، خبر از تحقيقات ميداني وسيع نويسنده در مورد آنها ميدهد. عبدي با پيرنگي منسجم، افراد و داستانهايشان را كنار هم قرار ميدهد، روايتهايشان را به هم مرتبط ميكند و احساسات و عكسالعملهايشان در برابر هم را به زيبايي به تصوير ميكشد. چندزباني از ويژگيهاي منحصربهفرد اين رمان است. او در ساخت و فرم دست به نوآوري ميزند، هرچند الگوهاي غالب داستاننويسي را به تمامي كنار نميگذارد. آدمهاي داستان مانند سايههاي تاريك، در روشنايي روز معلقاند و در يك انتخاب دايمي، منفعت را در برابر مصلحت برميگزينند. برخي از آنها مزورانه در نقشهايي ساختگي غوطهورند و برخي ديگر سادهدلانه به آينده اميد بستهاند. نويسنده با پيشرفت داستان نرمنرمك شخصيتهايش را به خواننده ميشناساند، هرچند عجلهاي براي اين كار به خرج نميدهد. رمان پر از روايتها و خردهروايتهايي است كه وضعيت كنوني كشور را نشانه گرفتهاند. عبدي در اين رمان از روزهاي پربحران و پرخبر ميگويد؛ از سايه تمامنشدني جنگ، از جانبازان اعصاب و روان كه گويي در ميان همه عزيزكردهها گم و با يك موج انفجار به نفريني ابدي گرفتار شدهاند. او دنياي رسانه را به تصوير ميكشد. از وبلاگنويسي جوانها در همين دهه گذشته ميگويد. مخاطبها و عشقهاي مجازي، تفاوت كلمهها با واقعيت و دروغپردازي و خبرسازي رسانههاي خبري وطني و آنور آبي را نشان ميدهد. زندگي طبقه روشنفكر را به چالش ميكشد و ظاهرسازيها، روابط پنهاني و عشقهاي اساطيري با چاشني نفرت را روي كاغذ ميآورد. نويسنده براي پيشبرد داستان از اخبار روز بسيار بهره ميبرد؛ كردهاي كوباني، تخريب آسايشگاه معلولين در كهريزك، خروج مسوولان يا فرزندانشان از كشور، فرار جانبازان اعصاب و روان از آسايشگاه و چندين و چند خبر ديگر، تنها بخشي از حوادث واقعي شرح داده شده در ميان اين داستاناند كه مستقيم و غيرمستقيم فضا و مضمون آن را تحت تاثير قرار ميدهند. تاريكي معلق روز زاده يك ذهن پرقصه و دغدغهمند است. زهرا عبدي نويسندهاي است كه پيش از رماننويس شدن، شاعر بوده و مجموعهشعري با نام «تهمتن» نيز از او به چاپ رسيده است. اگرچه دايره واژگان گسترده او در خلق آثارش مشهود است، اما اين شاعرانگي و واژگان پيچيده گاه بلاي جان داستان شده و بر زبان و ديالوگنويسي او تاثير مستقيم ميگذارد؛ به گونهاي كه مكالمات را از شكل محاوره به جملههايي خشك، غيرصميمانه و عصاقورتداده تغيير ميدهد. او در تاريكي معلق روز، تمام تلاش خود را ميكند تا از روايتي مردمپسند فاصله بگيرد و براي اين كار، از بيانيههاي طولاني در خلال صفحات وبلاگهاي شخصي بهره ميبرد. ارتباط ميان ظرف و مظروف در اين رمان به خوبي رعايت نشده است. برخي خردهروايتها كه به زيبايي به مضمون اصلي مرتبط شدهاند، گاه در سطح رها شده و گاهي آنچنان كه شايسته است، پرداخته نميشوند. ورود برخي شخصيتها نيز اساسا به پيشبرد داستان كمكي نميكند و صرفا به پيچيدگي و اطناب ميانجامد و از باورپذيري آن ميكاهد. اين روزها با دسترسي گسترده به آثار نويسندگان برجسته جهان، سطح انتظارات خواننده حرفهاي داستان بالا رفته است. رمان تاريكي معلق روز اگرچه به گمان نگارنده از يك شاهكار ادبي بينالمللي فاصله دارد، اما به لحاظ محتوا و فرم نگارش، از استانداردهاي لازم برخوردار بوده و خواندن آن به طرفداران رمان فارسي پيشنهاد ميشود.