نوه، پدربزرگ ثروتمند خود را دزديد
اعتماد| زني جوان كه با همدستي همسرش، پدربزرگ ثروتمندش را دزديد تا اموال او را به نام خود بزند با دستگير شدن توسط پليس در انجام نقشه خود ناكام ماند. رسيدگي به اين پرونده از 27 فروردين امسال با مراجعه زني جوان به پليس آگاهي كرج آغاز شد. او در شكايتش به ماموران گفت كه پدربزرگ 90 سالهاش به دست نوه دختري و همسرش ربوده شده است. با ثبت شكايت او پروندهاي با موضوع «آدمربايي» تشكيل و تيمي از كاراگاهان اداره يازدهم پليس آگاهي تهران بزرگ رسيدگي به آن را آغاز كردند. شاكي با حضور در اداره يازدهم به كارآگاهان گفت: بعد از اينكه چند روز از پدربزرگم بياطلاع بودم از طرف آشنايان متوجه شدم كه يكي از نوههاي دخترياش به نام مرجان همراه همسرش محمد، او را دزديده و مجبورش كردهاند كه سند خانهاي در منطقه گل شهر كرج را به نامشان بزند. در حال حاضر هم هيچ خبري از آنها ندارم. با ثبت شكايت زن جوان به سرعت تيمي از كارآگاهان محل سكونت مرجان و محمد را در منطقه گلشهر كرج شناسايي و براي دستگيري آنها به محل اعزام شدند اما با حضور در محل مشخص شد كه متهمان بدون انجام تسويه حساب با صاحبخانه و مخفيانه، خانه را تخليه كرده و از محل متواري شدهاند. همزمان تحقيقات ماموران از آشنايان پيرمرد ربوده شده نشان ميداد كه متهمان پيش از اين به علت مخالفت پدربزرگشان با عروسيشان با او اختلاف پيدا كرده و پس از عروسي با او قطع رابطه كرده بودند. سرانجام با انجام اقدامات پليسي، مخفيگاه متهمان در خيابان گرگان تهران شناسايي شد و ماموران كه با زيرنظر گرفتن نامحسوس متهمان از وجود پدربزرگ در خانه مطلع شده بودند، شامگاه سوم ارديبهشت ماه در عملياتي ضربتي، وارد خانه شده و پس از آزادي پيرمرد ربوده شده، هر دو متهم پرونده را دستگير و براي انجام بازجوييها به مقر انتظامي منتقل كردند. با انتقال متهمان به اداره يازدهم پليس آگاهي تهران بزرگ روند بازجويي از آنها آغاز شد كه مرجان در جريان آن به طراحي نقشه ربودن پدربزرگ خود اعتراف كرد. محمد نيز با تاييد اعترافات مرجان به كارآگاهان گفت: با همسرم نقشه دزديدن پدربزرگ او را كشيديم تا اموالش را به نام خود بزنيم. روز حادثه من او را مقابل خانهاش در منطقه ميرداماد سوار ماشين كردم اما در راه تغيير مسير داده و او را به زور به محضرخانهاي در كرج بردم و با تهديد مجبورش كردم تا وكالتنامهاي براي انتقال همه اموالش به من بدهد. بعد از آنكه وكالتنامه را گرفتم به خانه رفتم و با مرجان آنجا را تخليه و شبانه فرار كرديم اما سرانجام از سوي پليس دستگير شديم. پيرمرد 90 ساله نيز پس از حضور در آگاهي درباره روز حادثه به كارآگاهان گفت: روز حادثه جلوي در خانه بودم كه محمد را ديدم. او به من گفت كه مادر مرجان دچار بيماري سختي شده و اگر بخواهم ميتواند مرا با خود پيش او ببرد. من هم قبول كردم اما او در راه تغيير مسير داد و با تهديد من را به محضرخانهاي در كرج برد و مجبورم كرد كه وكالتنامهاي به او بدهم تا همه اموالم را به نام خودش بزند. سرهنگ كارآگاه آريا حاجيزاده، معاون مبارزه با جرايم جنايي پليس آگاهي تهران بزرگ با اعلام اين خبر گفت: با توجه به اعتراف صريح هر دو متهم پرونده به آدمربايي، قرار بازداشت موقت از سوي مقام محترم قضايي صادر شد و متهمان براي انجام تحقيقات تكميلي در اختيار اداره يازدهم پليس آگاهي تهران بزرگ قرار گرفتند.