درباره بيژنجلالي درآستانه سالروز تولدش
كوتاهسرا و زلالنويس
رسولآباديان
بيژن جلالي يكي از شاعراني است كه شانس آن را دارد كه خيل عظيمي از جوانان اهل ادبيات را با خود همراه كند. كوتاهي شعرها به همراه زلاليت فكر و ارائه بيپيرايه آثار به مخاطب، شايد يكي از رموز اين همراهي باشد.
جلالي در شعر به دنبال ارائه مفاهيم عميق نيست اما آنچه ازقلمش جاري ميشود ناخودآگاه اين مثل مشهور را به ياد ميآورد كه: «جانا سخن اززبان ما ميگويي!» تصاوير واضحي كه اين شاعر از سايهروشنهاي زندگي روزمره نشان ميدهد شايد در كارهاي هيچ شاعر ديگري آنچنان كه بايد و شايد نمود نداشته باشد. گرچه بيژن جلالي در دوره حياتش زياد مورد توجه قرار نگرفت اما اوج گرايش به اشعارش بعد از مرگ نشان ميدهد كه او شاعري اصيل با پشتوانههاي اخلاقياست. اصالتي كه به او اجازه نداده مانند بسياري ديگر خود را در هر جمع و هر محفلي داخل كند. سرودههاي جلالي بيشتر به حرفزدنهاي با خود شبيه است.
حرفهايي كه به محض خوانده شدن گويي از زبان مخاطب جاري شدهاند. يكي از مواردي كه بايد رويش دست گذاشت اين است كه جلالي به عنوان يكي از بستگان صادق هدايت، هرگز و در هيچ كجا سعي در سوءاستفاده از نام بزرگ اين نويسنده نداشته و آنچه هماكنون ميبينيم فقط و فقط ما را به ياد نام شاعري به نام بيژن جلالي مياندازد و بس. بدون هيچ گونه نگاه منفي به جهان پيرامون و حسي از نبود شدن: « من به زندگي كردن/ رضايت دادم/ به خاطر برگها/ و به خاطر دوستانم/ سگها و گربهها/ و به خاطر چند عشق/ زود گذر/ من به زندگي كردن/ رضايت دارم/ به خاطر تماشاي/ لحظه ها»
يا: «چگونه است كه شادي/ اينجا ست/ ولي پاي من لنگ است/ كه همراهش باشم» يا: «عشق ما/ صدايي شد/ در دهان پرندهاي/ و به دور دستها رفت/ و بين شاخ و برگ درختان/ گم شد» شرح مشاهدات شخصي و نگاه مستقيم به چيزي به نام زندگي، درست همان چيزي است كه جلالي را به شاعري منحصر به فرد تبديل كرده است. شاعري كه به قول معروف «خودش» است و نميخواهد لحظهاي خود را به جاي ديگري فرض كند يا تاثير بگيرد. يكي از منتقدان پيرامون جايگاه شعر بيژن جلالي گفته است: «سادگي و بيتكلفي مرتبه والايي است كه بيژن جلالي در شعر خود به آن دست يافته و اهاليِ قلم ميدانند كه ساده بودن و ساده نوشتن، اصلا ساده نيست. چرا كه نويسنده و شاعر همواره در دامِ دانستهها و هنرهاي خود ميافتد و گاهي جانش در آن دام گم ميشود. از اين روست كه بيژن جلالي را شاعري توصيف كردهام كه در صلح كامل با روح و جان خود به سر ميبرد و شعر او با آرامش و ملايمت عجيبش، نمود گويايي از اين صلح و آشتياست.»