• ۱۴۰۳ شنبه ۸ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4840 -
  • ۱۳۹۹ سه شنبه ۲۳ دي

انسان ايراني در كلام الهي ‌قمشه‌اي

محمد زارع شيرين‌كندي

 من هم مانند ديگران دكتر حسين الهي‌قمشه‌اي را از طريق سخنراني‌هايي شناختم كه از تلويزيون پخش مي‌شد و مورد توجه و استقبال فراوان قرار گرفته بود. اما پيش‌تر يك بار ايشان را در تالار فردوسي دانشگاه تهران ديده بودم. استادان به همديگر تعارف كردند، اين تعارف طولاني شد و نهايتا ايشان پشت تريبون رفت:«بسم‌الله الرحمن‌الرحيم». همه بحث در باره همين «ب» «بسم‌الله» است. آنجا بحثي بسيار زيبا و دلنشين با طعم و طنين عرفاني از ايشان شنيدم. او فرزند مهدي الهي‌قمشه‌اي، عارف و متفكر و قرآن‌شناس و مترجم شهير قرآن است. او نه به اندازه برخي همگنان و همنسلانش حريصانه كتاب و مقاله نوشته و نه به اندازه آنها در دانشگاه‌ها نامجويانه تدريس كرده است اما واضح و مبرهن است كه فقط خوانده و خوب و دقيق و بسيار هم خوانده است. از جمله ويژگي‌هاي سخنان او آن است كه به نحو سنجيده و موثر اظهار مي‌شوند. او مساله‌اي كه در ذهن دارد را به صورت درست و اساسي توصيف، تحليل و عرضه مي‌كند. مساله بنيادي او همانا مشكل روحي و اخلاقي جامعه كنوني ايران است. او با استفاده از اندوخته‌هاي فراوان ادبي، ديني، فلسفي و عرفاني‌اش و با بهره‌گيري از حافظه استثنايي‌اش مي‌كوشد، تسلايي و درماني براي دردهاي جانكاه جامعه بيابد. آشنايي عميق و وسيع او با ادبيات كلاسيك ايران و جهان موجب مي‌شود كه او ريشه‌هاي مشكلات و معضلات را به گونه‌اي بررسي و واكاوي كند كه دست‌كم آرامش و رضايتي موقت براي مردم به ارمغان آورد و به تقليل مرارت‌ها ياري رساند. او با فراست و هوشمندي بر دغدغه‌ها، درگيري‌ها، موانع و ناخرسندي‌هاي انضمامي جامعه ايران انگشت مي‌گذارد. او به دردها و رنج‌هاي عميق اجتماعي كاملا وقوف دارد و سخنراني‌هاي سودمند و ارزشمندش در همين باب‌اند. او درباره ريا، تظاهر، فرصت‌طلبي، قدرت‌طلبي، شهرت‌طلبي، جاه‌طلبي، چاپلوسي، تملق، فقر، بدبختي، خودنمايي، زيركي، افزون‌خواهي و چشم‌ هم‌چشمي و... كه بيماري‌هاي كنوني جامعه ما هستند، سخن مي‌گويد و براي معالجه آنها معناي انسانيت، شفقت، اخلاص، عبوديت، دانايي، زيبايي، نيكي و پاكي را با وضوح تمام و با توجه با مصاديق و مواردشان توصيف و تحليل مي‌كند. 
توصيفات انضمامي او كه با ذكر اشعار و آيات و داستان‌هاي پي‌درپي همراه است، بسيار ملموس و محسوس‌اند و براي همه قشرها و صنف‌هاي جامعه آشنايند. او معنا و مصداق زيبايي، عشق، خير و دانايي را به گونه‌اي بيان مي‌كند كه مخاطب احساس مي‌كند از پيش با آن مقولات آشنا بوده است. سخنان الهي‌قمشه‌اي به درستي به درد جامعه مي‌خورد و دقيقا ناظر به وضع روحي كنوني مردم اين جامعه است. بيانات او بجا و مناسب و نغز و عالي‌اند. مطالب او هيچ شباهتي به مباحث انتزاعي بعضي از فيلسوف نمايان بي‌خبر از وضع جامعه ندارد. برخلاف بسياري از مدعيان سوفيست و شارلاتان، ادبيات و عرفان و قرآن و فلسفه در جان او نشسته و هر چه مي‌گويد از دل و جان او برمي‌خيزد. «سخن كز دل برآيد لاجرم بر دل نشيند». او نه ادا و اطوار فيلسوفان و اديبان و نويسندگان را درمي‌آورد و نه شيوه‌هاي مفسران و متكلمان و دين‌شناسان را تقليد مي‌كند اما در عين حال از بيشتر آنها به موضوع و محتواي علم همان‌ها محيط‌تر و مسلط‌تر است. در كلام او، ادبيات و فلسفه و شعر و دين و هنر همگي جمع مي‌شوند تا گرهي از گره‌هاي روح بشر ايراني را بگشايند. او روح انسان را بسيار ژرف‌تر از مدعيان ميانمايه فلسفه مي‌شناسد و نيك آگاه است كه انديشه‌هاي فيلسوفان بزرگ براي انسان زميني و نيازها و خواست‌هاي روح او به بيان آمده‌اند نه به منظور اينكه انتزاعياتي فرابشري روي هم انباشته شود. الهي‌قمشه‌اي در باب هماهنگي(هارموني) روحي بشر داد سخن مي‌دهد. اين، موضوعي بسيار مهم و قديم است كه فيثاغورث ، سقراط و افلاطون درباره‌اش فلسفه ورزيده‌اند. در نظر سقراط و افلاطون، هر كس مرتكب كار بد مي‌شود به فساد و تباهي مي‌گرايد، گران مي‌فروشد، زور مي‌گويد، مرتكب ظلم و جور مي‌شود و با خلق خدا بدرفتاري مي‌كند، نظم و نظام روحش از هم گسسته و هماهنگي‌اش را از دست داده است؛ چنين انساني نمي‌داند چقدر بدبخت و معذب و مفلوك است. او بهتر از هر افلاطوني از افلاطون آموخته كه تربيت روح افراد جامعه بسي حياتي و سرنوشت‌ساز است زيرا تا افراد به روش صحيح تعليم و تربيت نبينند، حكومت و دولت سالم پديد نخواهد آمد. با اين همه نبايد فراموش كرد كه الهي‌قمشه‌اي نه مددكار اجتماعي است و نه روانشناس و روانكاو.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون