زلزله ترود و مردمي كه براي چهارمين بار بعد از زلزله ماندند
مهدي زارع
زلزله ترود در ساعت 44: 11 صبح روز پنجشنبه 23 بهمن 1331 روستاي طرود (ترود) در 140 كيلومتري جنوب شاهرود را ويران كرد و حدود 950 كشته برجاي گذاشت. ترود در زمستان 1331 حدود 3200 نفر جمعيت داشت . زلزلههاي قبلي در سال 1294ش و 1306ش و 17 فروردين 1318 سهبار با ويراني ترود همراه بودند. زلزله1331 در ماههاي پاياني دولت زندهياد دكتر محمد مصدق رخ داد. مناطق ويران شده در منطقه ترود در حاشيه كوير بزرگ نمك ايران مركزي قرار داشت. برخي از بازماندگان آن زلزله اكنون در سنين بين 75 تا 90 سالگي آن اتفاق را به ياد ميآورند. ساكنان ترود، ستوه، رشم و چاهجام بيشترين آسيبها را از اين رخداد تحمل كردند. در بازديد بهمن 1391 نگارنده از ترود، بازماندگان عنوان ميكردند كه در بازديدي كه شاه وقت ايران روز يكشنبه 26 بهمن 31 از محدوده خرابههاي زلزله داشت، به بازماندگان گفته است كه «نگران نباشيد، شما را به ورامين منتقل ميكنيم و آنجا برايتان خانه ميسازيم»، و اهالي ابراز ميكردند كه بزرگترهاي ما گفتند كه «ما حتي شده با خوردن دانههاي پنبه قناعت ميكنيم ولي اينجا (ترود) را ترك نميكنيم». دولت روز سهشنبه 28 بهمن را عزاي عمومي اعلام كرد. هفت ماه بعد از اين زلزله، كودتاي 28 مرداد 32 عليه دولت شادروان دكتر مصدق اجرا شد. در سال 1333 دولت كودتايي سپهبد زاهدي در شرق ترود ويران شده و درمجاورت افتگاه گسله زمينلرزهاي، چارچوبهاي 90 خانه روستايي (10 بنا در 9 كوچه موازي هم) ساختند و بدون در و پنجره و بيوسيله منزل براي اسكان مردم به بازماندگان تحويل دادند!. اين نوع بازسازي نمادي از بازسازي اوليه و صرفا فيزيكي (در حد ساخت ديوارها و سقف خانهها!) بود. خانهها در 9 كوچه در راستاي شرقي- غربي ساخته شده و خانهها امروزه پس از حدود هفت دهه هنوز مورد استفادهاند. گسل مسبب اين زمينلرزه همين گسل طرود بوده و پهنه كانوني در نزديكي همين روستاي طرود واقع بوده است. زلزله در ساعت 11:44 صبح و هنگامي رخ داد كه بيشتر مردان روستا براي كار كشاورزي در بيرون منازل به سر ميبردند. زلزله باعث روانگرايي، و روان شدن ماسههاي اشباع در كناره كوير شد. در زمان زلزله1331 سطح آب زيرزميني بالا بود، كه خود از عوامل روانگرايي بود. خسارتها عمدتا به دليل ساخت و ساز ضعيف خانهها بوده است. كمبود چوب براي پوشاندن بام و استفاده از طاقهاي تخت و سنگين و همچنين خيابانهاي باريك به احتمال از دلايل اصلي تعداد زياد تلفات بوده است. در اثر زلزله 1331 طرود بيشتر خانهها فرو ريخت و بيشتر كشتهها از زنان و كودكان بودند. در اثر زلزله خاك و غبار غليظي برخاست. اولين گروه امدادگر از ژاندارمري و سپس از ارتش و جمعيت شير و خورشيد سرخ ايران به طرود رفتند. در روستاي كوه زر، در فاصله حدود 50 كيلومتري غرب طرود زمينلرزه 5 شهريور 1389 رخ داد، (و چهار نفر از ساكنان در پهنه كانوني كشته شدند) ...
پيچيدگيهاي فرهنگي در مقايسه با طرود و همه مناطق اطراف كوه زر ديده ميشد. نام كوه زر نمايانگر وجود يا برآورد وجود ذخاير طلا يا كانسارهاي با ارزش ديگر در اين كوه (ما بين روستاي كوه زر، معلمان و طرود) است. باعث تعجب نگارنده است كه در سال 1391 نفوذ خرافات در اين روستا بسيار قوي بود و بسياري از مردم ساكن كوه زر و روستاهاي اطراف آن، وسايل مختلفي (به صورت نصب بطري يا قطعات پلاستيكي يا فلزي رنگي) بر بالاي در يا پنجره بيروني منازل، يا پاشيدن رنگ يا گچ بر روي ديوار يا در منازل نصب كرده بودند يا به ترسيم يك چشم بزرگ با اسپري رنگي يا قلموي رنگي بر روي ديوارها، براي گرفتن چشم زهر و دوري از چشم زخم(!)، براي اجتناب از بلا و ويراني زلزله اقدام ميكردند. اين آسيبپذيري فرهنگي، خود از عوامل مهم ضعف تابآوري اجتماعي در بخشهايي از كشور ماست، و به باور نگارنده حتي از آسيبپذيري فيزيكي خانههاي مسكوني مردم مهمتر و حساستر است.