• ۱۴۰۳ جمعه ۱۴ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4915 -
  • ۱۴۰۰ پنج شنبه ۹ ارديبهشت

نوشته‌اي درباره نمايش «هيچ ميان ما» به كارگرداني سياوش پاكراه

تناظر بدويت و انسان عصر حاضر

نيلوفر ثاني

 

سياوش پاكراه در پروژه جديد خود كه از سال گذشته و در دوران كرونا، به شيوه‌اي نو شكل گرفت، به اجراي نهايي خود رسيده و با همكاري مجموعه خانه هنرمندان در سالن استاد انتظامي از بيستم فروردين به صحنه آمده و با يك تنظيم متفاوت، دو روز آخر هفته اجرا مي‌رود. 
اين پروژه در دو نوبت آبان و دي ماه گذشته طي تمرينات مداوم به شكل تمرين- اجرا به اكران عمومي درآمد و در نهايت در فروردين امسال به اجراي نهايي خود رسيد.
اين فرم از اجرا در حقيقت، مواجهه عيني و نزديك گروه اجرايي با تماشاگراني است كه در تمام طول اين تجربه شريك بودند و از رويارويي اين وضعيت و تاثيرگذاري متقابل به فرم نهايي كه با عناصر اجرايي و صحنه‌اي نيز كامل شده، رسيده‌اند.
پروسه تمرين- اجرا كه پيش‌تر به ‌طور مفصل در يادداشتي به آن اشاره شد، روند هميشگي جريان رايج تئاتركه با فرم نهايي بر صحنه اجرا مي‌شود را برهم‌ زده و مخاطب را در آن با شرايط تمريني و مواجهه تكانه‌هاي آزمون و خطا روبه‌رو مي‌كند كه بدين شكل هسته دروني اثر طي زمان و با اين روش تجربي، مكشوف و آشكار مي‌شود كه شيوه‌اي نزديك به گروتفسكي و بروك دارد و اجازه هر نوع كنشگري و تغييرات منعطف را در شكل‌گيري نهايي مي‌دهد و ساحت مسلط كارگردان را تا جاي ممكن عقب مي‌راند. به نقل از ريچارد شكنر، كارگردان و پژوهشگر امريكايي، تمرينات آماده‌سازي يك اثر نمايشي،كنش آييني اصلي و ذاتي تئاتر را برملا و بازنمايي مي‌كند و اين تاكيدي بر اهميت تمرينات و آماده‌سازي هر پروژه تئاتري است.
اين تمرين- اجرا كه به نوعي آماده‌سازي و كشف فضاي نهايي است در وجه ديگري تبديل به كانوني تحقيقي و پژوهشي درون هسته‌اي مي‌شود و اجازه هر نوع تجربه‌اي را چه به كارگردان و چه اجراگران با حضور و تاثير تماشاگر به عنوان عنصري حاضر و دخيل در صحنه، ميسر و نهايي مي‌كند.
اجرايي كه با مخاطبش اگرچه تعاملي است اما نه تنها ديوار چهارمي را نمي‌شكند بلكه اساسا آن را از ميان برمي‌دارد و مرزهاي صحنه را با هر ناظري بر آن و حتي تا بيرون از سالن امتداد مي‌دهد و هر نوع مسير مسدود و قانونمداري را براي تشكيل بن‌بست‌هاي فضايي و اجرايي سلب مي‌كند. 
همواره تمرين يك اجرا پشت ديوارها و در محدوده گروه اجرايي است كه تماشاگري وجود ندارد و تنها زماني با اثر روبه‌رو مي‌شود كه صفر تا صد آن قرار است در معرض قضاوت و داوري قرار گيرد. قضاوتي كه ناخودآگاه در وجه بارز خود از قياس و دريافت‌هاي پيشين فردي و جمعي برخوردار بوده كه خود سبب مسدود شدن بسياري از روزنه‌هاي انتقال به مخاطب و برگشت آن به صحنه مي‌شود.
تمرين- اجرا كيفيتي از جنس تجربه‌اي دارد كه مرز و خطوط قرمز با مخاطب را برمي‌دارد، خطوط همواره تعيين ‌شده و ساحت مقدس صحنه كه اجازه ورود هيچ موجود ديگري را جز كارگردان، بازيگر و متن نمي‌دهد و آن فاصله محافظه‌كارانه هميشگي مخدوش مي‌شود چنانكه تماشاگر مي‌تواندحين اجرا از سالن بيرون برود يا ورود كند، حرف بزند، سوال بپرسد يا مداخله‌گر در تمرين باشد كه حتي براي اجراگران نيز تجربه‌اي جديد و آموزشي است كه حضور ناب‌تري را مي‌طلبد.
اين تجربه بكر و جديد دوسويه گروه اجرايي و تماشاگر پيش از اين سابقه نداشته و همواره تسلط و استبداد قلمروي صحنه و كارگردان را داشته است. اگرچه نمونه‌هاي زيادي از اين تمرين- اجرا در جهان و توسط كارگردانان متعددي اجرا شده و به تاثيرات موثر و كنشمندانه آن اشاره كرده‌اند.
حال اين شيوه تمرين- اجرا پس از طي دوره چندماهه و غربالي از ايده‌ها و طرح‌هاي دو تمرين- اجراي پيش به مرحله نهايي يعني اجراي صحنه‌اي رسيده كه هويت كامل خود را به دست آورده و قرار است با حذف عناصر مداخله‌گر با پشتوانه تجربه تمرين- اجرا به مخاطبان ارايه شود.
در مرحله اجرا، فرم تركيبي از پرفورمنس و تئاتر فيزيكال و تجربي است كه با تمركز بر تاثرات «وضعيت بدن‌ها» مي‌خواهد، معاني و كنش‌هايش را به مخاطب انتقال دهد و از روش‌هاي سلبي يك درام خطي كه صفر تا صد آن درگرو وضعيتي ايستا و ثابت است، پرهيز و سياليت خود را چه در فرم و چه فضاي حاكم حفظ كند.
چنين اجرايي نيازمند اجراگراني است كه مسلط به نشانه‌شناسي‌ها و جاگذاري‌هاي مفهومي كاشته ‌شده در طول اجرا باشند و با تكانه‌هاي رواني- فيزيكي خود و درك منطق متن و با رعايت و حفظ فرم همزمان قادر باشند در راستاي تفهيم نشانه‌ها، خودآگاه و نيمه هوشيار، آن نشانه‌ها را بازنمايي كنند چنانكه آنچه در مسير فرم و حركات به ‌وقوع مي‌پيوندد،  خود واجد و عينيت معنادار باشد. اگرچه كدگشايي آن نزد مخاطب، هر دال را بر چند مدلول قابل تفسير كند. به اين شكل با حفظ كاركرد محتوايي و فرمي، نوعي كاركرد ديگري نيز به ‌اجرا اضافه مي‎شود كه  هرچند كاملا درگرو شرايط فيزيكي و رواني اجراگران و وابسته به‌ خلق لحظه‌اي است با اين‌ حال  چند ساحتي خود را نيز دارد.
سياوش پاكراه در اثر خود ايده‌نگاري‌هاي متعددي گنجانده و درصدد است مخاطب را در يك اتمسفر سيال و انضمامي، از تناظر بدويت تا عصر امروز، با لحاظ همسويي با موقعيت فعلي اجتماعي و زيستي  و اشاره‌هاي ميني‌مال اما پرمايه قرار دهد و با او از مواجهه‌اي سخن بگويدكه متاثر از تباري تاريخي و رخدادي انتقادي است و انسان را در دو وجه غريزي - متعالي، حيواني-  انساني و فردي - اجتماعي به مناظره‌اي به صحنه دعوت مي‌كند كه از سطوح بدويت تا سطحي از امر اجتماعي و سياسي انسان معاصر ترسيم شود.
با تاكيد بر وجوه اجتماعي در تئاتر كه به قول كارگردانان فعال معاصر از ضروريات و مواضع لاينفك هنر تئاتر است؛ در چنين اجراي فيزيكالي، امر خصوصي و اجتماعي در يك گستره صحنه‌اي به‌ يكديگر نزديك مي‌شوند و با روند اجرا، جهان‌هاي متعدد زمان/ فضا را در يك همزيستي و تعامل مرتبط مي‌كند.
اين ويژگي مهم يك اثر صحنه‌اي امروزي است كه مي‌تواند در وضعيت بغرنج اجتماعي به دليل وجود بيماري اپيدمي با تعطيلي و توقف بسياري از نمايش‌ها و سالن‌هاي تئاتر به عنوان رگ حياتي مطرح باشد كه تئاتر را در وجه حقيقي خود يعني زنده و پويا بودن ارايه دهد كه طي يك فرآيندي زماني ماه‌ها طول كشيده تا به قوام برسد و آنقدر كندوكاو و تجربه كرده تا به فرم نهايي و خلاقيت مورد نظر دست يابد. هر شكلي از چنين تئاتري جداي از آنكه در خروجي چقدر مورد قبول تماشاگر بوده يا نه مبتكر، خلاق و كنشمند است و مي‌تواند در زمانه كنوني تاثيرگذار باشد.
به ويژه آنكه اجراي زنده يك تئاتر با رعايت فاصله‌گذاري اجتماعي، مقاومتي در برابر خيل بي‌رويه و بي‌كاركرد وجه ديجيتالي و آنلاين نمايش‌هايي است كه مي‌خواهند خود را در نسخه اصلي يك اجراي صحنه‌اي جا بزنند. حال آنكه هويت آنان مي‌تواند در وجه تصويري و سيمايي، مستقل پيش برود.
«اجراي هيچ ميان ما»  با 4 كاراكتر بازيگر و يك اجراگر موسيقي است كه در لحظاتي قلمروي خود را شكسته و وارد صحنه نيز مي‌شود.  چنين ميزانسني تاكيد بيشتري بر اين‌ است كه اجرا بر شاخصه اصلي موسيقي استوار بوده و حتي به عنوان يكي از مهم‌ترين عناصر حاضر در صحنه، صاحب كاراكتر و حضور است.
محسن صالحي با ساز دست‌ساز خود كه نوعي اره است با تسلط و خلاقيتي ويژه، آوايي منتشر مي‌كند كه ارتعاش آن از جنس همان اجرايي است كه در مرز بين انسان- حيوان نوسان دارد. در جهاني از غريزه و شهود... در كشيدگي روح انسان-گرگي كه به ادراك متعالي دست مي‌اندازد.
تيزي و بلندي صدا با برد نافذ فركانس‌هاي زير، بسامدي از طغيان، سركشي و خشونت را بستر رخدادهاي پيش‌رو كامل مي‌كند و مفاهيم مورد طرح در موتيف‌هاي موسيقايي در طيف‌هاي همسو، در هم‌تنيده، هويت‌مند مي‌شوند. اين همگني بازي‌ها و موسيقي، تركيب موفق اجراست.
در شروع، موسيقي از تاريكي محض طنين مي‌اندازد و با آمدن نور3 بدن خزيده و در جلوي صحنه به هم مي‌رسند و انباشتي از بدن‌هاي حيواني- انساني را مي‌سازند،گويا زمان به نقطه صفر رسيده و بار ديگري با تكان و برخاستن آنان، شروع به حركت و هستي مي‌كند اين موجود جان گرفته به ‌تقلايي دست مي‌زند كه ادراك و شهود را به معرض مي‌رساند. 
حضور مقتدر بدن با تمركز بر جزييات هر حركت به ويژه حضور قدرتمند آشوب بدن‌ها و حركات مينور و ماژور عضلات كتف كه بازتابي از اين منظور است، جهان حاكم مردانه‌اي مي‌سازد كه روح حاضر آنيماي زنانه را نيز با خود دارد. اين غياب مي‌تواند نقدي بر جهان تاريك و غايب زنانگي باشد. چنانكه در ديالوگ‌هاي كوتاه و محدود اجرا به اين زن‌ستيزي به ‌نوعي اشاره مي‌شود.
روند اجرا به سمتي است كه اگرچه قرار است غير خطي و پازل‌وار باشد  اما قطعه‌ها در امتداد هم و منسجم هستند. گاهي شمايل‌هاي گل‌درشتي از زاويه انتقادي، يا اشارات وضعيت روز جامعه از اعتراضات و نابرابري‌ها ارايه مي‌شود كه سرراست و روشن است و گاهي لايه‌هاي عميق‌تري را ارايه مي‌دهد كه ممكن است براي مخاطب، ابهام يا چندمعنايي داشته باشد. اگرچه اين پيچيدگي جز در مواردي معدود با سير مفاهيم طرح ‌شده، قابل رديابي هستند و از ناكارآمدي فاصله مي‌گيرد.
با اين حال در تمامي انتقال مفاهيم، فرم از جذابيت و طراحي حركات متنوعي برخوردار است كه جهان نويي بر محتوا مي‌سازد. به ‌ويژه آنكه از ابتدا ذات آييني خود را از بدويت انسان نخستين با همان شاخص‌هاي حيواني، شكارگري، خشونت، رقص، قصه‌گويي و نيايش ارايه داده و همراه دارد. هيچ ميان ما، انسان را در وجوهي از زيست خود و توالي جهان‌هايي پي مي‌ريزد و به پيش مي‌برد كه دوره تاريخي گذشته تا امروز را حياتمند مي‌كند. انسان امروزي كه در شتاب بي‌رويه دوران معاصر نشئه‌وار در اين سيكل از تحرك بي‌وقفه افتاده به طغياني عليه زمانه مي‌رسد. هر چند سرگرداني و پريشاني‌اش پاياني ندارد و در پايان، اجرا به بازي گوسفند وگرگ و چوپان به همدستي و همسازي سياستي ختم مي‌شود كه انساني را مي‌طلبد كه در فضا و هواي مسموم امروز، درهاي نجات و برون‌رفتي تازه بگشايد. 
بازيگران در اجراي‌شان در فراز و فرودهايي هستند كه گاهي از آن شور ديونيزوسي فاصله مي‌گيرند و گاه در آن به خوبي جا مي‌افتند. به‌‌رغم تمرينات زياد اينكه هنوز به نظر مي‌رسد اجرا نيازمند زماني براي پختگي بيشتر است، شاهدي بر اين اصل است كه پرداخت و ايفاي چنين كاراكترها و نقش‌هايي در فضايي كه لزوم حفظ بكريت و جنون‌آسايي ضروري است تا  چه اندازه مي‌تواند حساس، سخت و حسي باشد چراكه تكنيك اجرا قابل قبول است اما در ابراز شور و حس هر بخش افت‌وخيزي قابل مشاهده است. محمد غضنفري طي اين پروسه اجرايي هر بار بيشتر توانسته به وجوه نقش خود وارد شود و در اين روند با مخاطب ارتباط بيشتري بسازد. 
همچنان از نگاه نگارنده كه از تمرين اجراي دوم نيز وجود داشت، نقد طراحي و شمايل لباسي است كه با فضاي اجرا همخواني ندارد و آن را وصله‌اي ناهمگون مي‌بيند. هر چند دلايل انتخاب و تاييد آن توسط كارگردان دلالت‌هاي معنايي خودش را دارد .
در نهايت آنچه بر صحنه سالن استاد انتظامي اجرا مي‌شود، نمايشي قابل‌ توجه و تعمق است. به ويژه با روندي كه طي كرده و درصدد است خارج از برنامه كليشه‌اي ساير نمايش‌ها در روزهاي محدود اما بازه زماني بيشتري بر صحنه باشد. «هيچ ميان ما» اگرچه اجرايي همه‌پسند نيست و ارتباط با آن در افراد متغير است اما همين امتياز درخور او نيز مي‌تواند مخاطباني را گروه هدف قرار دهد كه علاقه‌مند به نمايش‌هاي پرفورمنس و فيزيكال با متني سيال و غيرخطي باشند كه نيازمند واكاوي،كدگشايي نشانه‌ها و تماشاي چندباره است. پوستر اجرا نيز طراحي قابل قبولي دارد. اسكلتي تن‌ريخته و بي‌پوست و گوشت در مجهوليتي زماني و مكاني همچون باقيمانده‌هايي انساني از دوره‌هاي تاريخي تا  امروز بر بستري از تاريكي نافهمي‌ها و تغييرات. كوشش و مساعدت بخش هنري و فرهنگي مجموعه خانه هنرمندان در اجراي رايگان اين اثر با رعايت پروتكل‌هاي بهداشتي و تعداد بسيار محدود تماشاگر و حمايت از تئاتر زنده و صحنه‌اي بدون شك قدم ماندگاري در اين دوره سخت بيماري اپيدمي بوده و قابل ستايش و تقدير است. اميد به تكرار و تداوم چنين حركت‌هاي هنري و حمايتي و حضور زنده تئاتر بر صحنه‌ها.


تمرين- اجرا كيفيتي از جنس تجربه‌اي دارد كه مرز و خطوط قرمز با مخاطب را برمي‌دارد، خطوط همواره تعيين ‌شده و ساحت مقدس صحنه كه اجازه ورود هيچ موجود ديگري را جز كارگردان، بازيگر و متن نمي‌دهد و آن فاصله محافظه‌كارانه هميشگي، مخدوش مي‌شود چنانكه تماشاگر مي‌تواند حين اجرا از سالن بيرون برود يا ورود كند، حرف بزند، سوال بپرسد يا مداخله‌گر در تمرين باشد كه حتي براي اجراگران نيز تجربه‌اي جديد و آموزشي است كه حضور ناب‌تري را مي‌طلبد. اين تجربه بكر و جديد دوسويه گروه اجرايي و تماشاگر پيش از اين سابقه نداشته و همواره تسلط و استبداد قلمروي صحنه و كارگردان را داشته است.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون