كسب و كارهايي براي توسعه پايدار
ناصر حدادي
چندين بار پيش آمده كه به يك رستوران رفته باشيم، به يك شهربازي، هتل، فروشگاه و... و در ذهنمان محاسبه كرده باشيم مالك آن چقدر در روز و ماه و سال درميآورد! بعد اين ايده در ذهنمان جرقه بزند كه ميتوانيم ما هم كسبوكار مشابهي داشته باشيم! اين ايدهها كه همان ساعت و لحظه در ذهن مشتريان اين كسبوكارها ميگذرد به سرعت هم فراموش ميشوند و جايش را روزمره زندگي، حقوق آخر ماه و ثبات
شغلي ميدهد.
اندك كساني هستند كه از ساحل امني كه در آن هستند قدمي جلوتر ميگذارند، گروهي تا پايشان خيس شد و با اولين ضرر و زيان به سرعت خود را به خشكي ميرسانند و از اين ميان، ميان جمع اندك، برخي باز گامي به جلو و جلوتر ميگذارند تا زندگيشان با تجربههاي بيشتري همراه باشد، به ويژه كساني كه ترجيح ميدهند فارغ از سود اندك يا كلان هر كسبوكار وجهي اجتماعي براي آن در نظر بگيرند. آنها كه از سطح محاسبه سود يك كسب و كار فراتر رفته و به اين ميانديشند چطور ميتوانند با اين فعاليت، منفعتي براي جامعه داشت. مانند اقامتگاهي در روستا كه توسط اهالي زده شده و نيروهاي آن هم همان اهالي هستند و در سود آن شريك، مانند شناسنامهدار كردن زعفران كشاورزهايي كه در خراسان جنوبي كار ميكنند، اينكه مشتري بداند با خريد اين محصول به كشاورزاني سود ميرساند كه آب كمتري در كشت خود مصرف كردهاند. يا خريد از كسبوكاري كه تلاش ميكند محصول عشايري را با يك بستهبندي مناسب عرضه كرده و مشتري باز هم ميداند سود اصلي نصيب توليدكننده
شده است.
صاحبان اين كسب وكارها گرچه مانند گروه اول به يك رشد فردي رسيدهاند اما آنها در سطحي عاليتر توانستهاند در توسعه پايدار يك منطقه نقش موثري را ايفا كنند، آنها كساني هستند كه به سودهاي اندك قانعند، در كسبوكارشان جامعه محلي نقش محوري دارد و در عين حال به دنبال رضايت مشتري براي توسعه بازار و مديريت قيمتشان هستند. اين گفته بدان معنا نيست كه گروه اول نفعي براي جامعه ندارند، مديران كارخانهها، صاحبان هتلهاي چندستاره، صاحبان فروشگاههاي زنجيرهاي قطعا در اشتغالزايي و توليد ملي موثرند، با اين حال صاحبان كسبوكارهاي اجتماعي كساني هستند كه اين توان را دارند كه اعتماد به نفس جامعه محلي را بالا ببرند، آنها را در يك فرآيند اقتصادي شريك كنند و در بلندمدت آنها به مديران كسب وكارهاي مشابه
تبديل شوند. راهاندازندگان چنين استارتآپهايي هم به رشد فردي خود در سطحي بالا ميرسند و هم به رشد فردي شركايشان كمك ميكنند، آنها در نهايت توسعهاي را درجامعه رقم ميزنند كه در آن شكاف طبقاتي كاهش يافته و افراد خود را شريك سود و زيان ميدانند.