• ۱۴۰۳ جمعه ۷ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4991 -
  • ۱۴۰۰ سه شنبه ۱۲ مرداد

در نقد موضع‌گيري

هومن لازمي

يكي از بزرگ‌ترين معضلات جامعه ايراني كه به نظر رفته‌رفته اندكي رو به بهبودي است، موضع‌گيري همه‌جانبه درباره امور گوناگون است. بسياري از افراد در مسائل كوچك تا امور كلان اجتماعي، سياسي، فرهنگي، اقتصادي، تاريخي و ... گويي خود را ملزم به اظهارنظر مي‌دانند. كافي است كه مجالي يابند، بي‌هيچ پيش‌زمينه ذهني يا اندك مطالعه‌اي هر آنچه بلافاصله به ذهن خطور مي‌كند، در ورطه ظاهري استدلال مي‌چينند و بازگو مي‌كنند. البته موضع‌گيري مرحله‌ پيشيني نيز دارد: قضاوت. شايد گاه بسياري از ما در مواجهه با پديده‌هاي گوناگون صرفا به قضاوتي شخصي و دروني راضي شويم و از بازگو كردن آن منصرف شويم. وضعيت خفيف اين نوع از قضاوت آن است كه در پيشگاه ديگران و حين بحث، از بازگو كردن موضع‌مان خودداري كنيم و جز پرداختن به اين موضوع در ذهن و ضمير خود، ضمن احساس فرهيختگي، از بازگو كردنش بپرهيزيم. قضاوت وضعيتي وخيم نيز دارد: آنگاه كه به زبان آيد و ريخت موضع‌گيري به خود بگيرد، قضاوتي كه به موضع‌گيري مي‌انجامد.
موضع‌گيري نيز خود دو گونه خفيف و وخيم دارد. آنگاه كه بي‌هيچ پرسش يا كسب نظري، درباره امري به قضاوت بنشينيم و موضع‌مان را آشكارا فرياد زنيم با شكل وخيم اين آفت روبه‌روييم. گاهي هم ما با پرسش يا كسب نظري مواجه مي‌شويم و در مقام پاسخ، با آنكه مي‌دانيم هيچ دانش يا پيش‌زمينه ذهني‌اي درباره موضوع نداريم، موضع‌مان را بيان مي‌كنيم.
پندار وهم‌آلود آگاهي‌ داشتن بستر همگي اين آفت‌هاست. شرط اوليه آگاهي اين مهم است كه بدانيم چقدر ناآگاهيم، چقدر نمي‌دانيم، دانايي‌مان به چه اندازه ضعيف است. صدالبته كه در برابر درياي بيكران دانش و آگاهي هر آن كس كه داعيه بيش‌فهمي داشته باشد، به يقين كمتر مي‌فهمد و مي‌داند. آنگاه كه انگاشتيم بسيار مي‌دانيم توهم آگاهي در ما پديد مي‌آيد. در واقع، آگاهي دشمن بنيادين موضع‌گيري همه‌جانبه درباره تمام امور است.
بياييد آگاهي را چون يك كاخ در نظر آوريم. «دانايي» به خشت مي‌ماند. گزاره‌هاي علمي را با مطالعه، پيگيري برنامه‌هاي چندرسانه‌اي، آموختن و... مي‌تواند تا حدودي به ‌نيكي فراچنگ خود آورد. وليك براي ساخت بناي آگاهي به ملات نيز نياز است. تامل بيش‌ازپيش، شكاكيت، كلنجار ذهني در باب گزاره‌هاي علمي، حقيقت‌جويي، ديرباوري و اين مهم كه هر گاه بينگاريم به پاسخ قطعي و نهايي رسيده‌ايم و احتمال اشتباه و خطا وجود ندارد ملاتي است كه ميان خشت‌هاي ما جاي مي‌گيرد و كاخ آگاهي را مي‌سازد.
يكي ديگر از معضلات درگير جوامع به اصطلاح كتابخوان و روشنفكر همين توهم آگاهي است. ايشان بيش از هر كس ديگري خود را محق مي‌دانند كه آشكارا درباره هيچ و پوچ موضع‌گيري كنند. وليك دانايي‌شان به علت فقدان ملات به تپه‌اي ويرانه شبيه است، هرچند در ذهن و ضميرشان كاخي رويايي برساخته‌اند. اين وضعيت شخص را به ورطه تباهي سوق مي‌دهد. يعني دانسته‌ها شخص را به اين وهم مي‌گراياند كه او آگاه است و محق در موضع‌گيري و چه سخت و دشوار كه اين شخص را از تاريكي ناآگاهي‌اش به‌ در آورد.
پايان سخن آنكه اميد است صدر تا ذيل اجتماع، همگي و همگي، بدانيم كه ما نه‌تنها حق قضاوت ديگري را نداريم، بلكه صدالبته بدتر از آن، ابدا حق بازگو كردن آن و به ديگر سخن موضع‌گيري نداريم. اوج آگاهي در آن است كه وقتي كسي در پي موضع ما درباره چيزي است، به دنبال پرسش و كسب نظر است و ما اطلاعي از آن نداريم، تنها پاسخ‌مان يك «نمي‌دانم» باشد. «نمي‌دانمي» كه صد افسوس بسيار كم بر زبان ما مي‌آيد. گويي ما همواره مي‌دانيم.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون