• ۱۴۰۳ جمعه ۲۸ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5078 -
  • ۱۴۰۰ يکشنبه ۳۰ آبان

ترس شاهانه

مرتضي ميرحسيني

محمدرضاشاه، زماني كه جيمي كارتر رييس‌جمهور امريكا بود سقوط كرد و از اين‌رو رابطه ميان اين دو، از همان سال‌ها به يكي از موضوعات پرطرفدار در پژوهش‌هاي تاريخي تبديل شد. شاه ايران نه كارتر را درست مي‌شناخت و نه - برخلاف نيكسون -رابطه دوستانه‌اي با او داشت. حتي از شعارهاي او درباره حقوق بشر و آزادي‌هاي سياسي احساس خطر و نگراني مي‌كرد. نخستين‌بار در نوامبر 1977 در امريكا با او روبه‌رو شد و بي‌واسطه صحبت كرد. همان سفري كه اعتراض دانشجويان ايراني مقيم امريكا - و شليك گاز اشك‌آور كه وزش باد آن را به محوطه كاخ سفيد برد - بر آن سايه انداخت. عكسي از آن ديدار به يادگار ماند كه «در آن شاه و كارتر داشتند حداكثر تلاش خود را مي‌كردند تا جلوي اشك‌هاي خود را بگيرند.» به قول خاوير گررو «در ايران، تصوير اين مراسم همه را شگفت‌زده كرد. مردمي كه عادت داشتند تصاوير بي‌احساس و مغرورانه شاه را ببينند، اكنون با تصوير مرد سالخورده‌اي مواجه بودند كه نهايت تلاش خود را مي‌كند تا جلوي سرازير شدن اشك‌هايش را بگيرد.» تظاهرات سي‌ام آبان 1356 در تهران كه به خشونت كشيده و منجر به دستگيري عده‌اي از دانشجويان شد دنباله همين اعتراضات واشنگتن بود. اما شاه در نخستين گفت‌وگو كه در دفتر كارتر و «فضايي سرد» انجام شد از خاورميانه و مشكلات قديمي و اصلي آن صحبت كرد و دانش خود درباره آن منطقه از آسيا را به رخ رييس‌جمهور امريكا و مشاورانش كشيد. سپس از ايران گفت و فهرستي از «پيشرفت‌هاي اقتصادي و اجتماعي» چند سال اخير كشوري كه او بر آن فرمانروايي مي‌كرد را پيش روي حاضران در جلسه گذاشت. گويا سعي مي‌كرد بر كارتر و ديگراني كه آنجا بودند تاثير بگذارد. اما كارتر جذب صحبت‌هاي شاه نشد و حتي واقعيتي را ديد كه بسياري از تحليلگران و روزنامه‌نگاران امريكايي قبل از او ديده بودند و در خاطراتش نوشت: «به نظر مي‌رسد شاه شديدا شيفته ثمرات رهبري خود شده است.» اين نشست كه تمام شد، آن دو باهم به اتاقي كوچك، چسبيده به دفتر كار رييس‌جمهور امريكا رفتند و با صراحت بيشتري صحبت كردند. يا به عبارت درست‌تر، كارتر گفت و شاه شنيد. كارتر به شاه گفت اتهام نقض حقوق بشر در ايران جدي است و بهتر است كه او سياست‌هاي خود را در مواجهه با مخالفان كمي تغيير دهد. البته از دوستي نزديك بين دو كشور و تعهد دولتش در پشتيباني همه‌جانبه از حكومت پهلوي هم حرف زد و به شاه اطمينان داد كه چيزي اين اتحاد دوجانبه را سست نمي‌كند. اما گويا شاه فقط بخش نخست حرف‌هاي كارتر را جدي گرفت. او هم از اينكه دولت جديد امريكا اجازه داده بود معترضان تا اين اندازه به او نزديك شوند آزرده بود و هم صحبت‌هاي كارتر درباره حقوق بشر را نشانه‌اي از تغيير رويه امريكا در رابطه با ايران مي‌پنداشت. ‌گري سيك (از اعضاي شوراي امنيت ملي امريكا) كل ماجرا را در اين جمله خلاصه كرد: «شاه واقعا ترسيده است.» آنچه شرايط را پيچيده‌تر مي‌كرد، سروصداي برخي روزنامه‌هاي امريكايي - و محافل حامي اين روزنامه‌ها - درباره فروش سلاح و جنگ‌افزار به ايران بود. شاه و همسرش چند روز ديگر در امريكا ماندند و به ديدارهاي رسمي خودشان ادامه دادند، البته «با اعتماد به مراتب كمتري نسبت به بازديدهاي‌شان در دو دهه گذشته.» به نوشته گررو «آنها احساس كردند كه به كاخ سفيد ديگري قدم گذاشته و مانند سابق مورد استقبال قرار نگرفته‌اند.»

 

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون