علم و جامعه
رضا گلجاني
در دهه ۸۰ ميلادي، رستوران زنجيرهاي مك دونالد با معرفي برگر با وزن خالص يك چهارم پوند (حدود ۲۰۰ گرم) توانست مشتريان زيادي را به سمت خود جلب كند و سود فراواني فقط به خاطر اينكه برگري با اين وزن به ظاهر زياد و قيمت پايين توليد ميكند، كسب كند.
دهه ۸۰ ميلادي، دهه ظهور و رقابت رستورانهاي زنجيرهاي بود. از اين رو رستوران A&W تصميم گرفت براي رقابت با مك دونالد، ساندويچ برگري با وزن يكسوم پوند (حدود ۲۵۰ گرم) معرفي كند. تبليغات وسيعي براي اين ساندويچ كرد اما نتيجه غيرقابل پيشبيني بود. اين ساندويچ با كمترين استقبال روبهرو شد و آنقدر اين شركت ضرر كرد كه به آستانه ورشكستگي رسيد.
حال علت چه بود؟ اگرچه از لحاظ رياضي 1.3 بزرگتر از 1.4 هست اما در نگاه مشتريان چون ۴ عدد بزرگتري از ۳ هست اكثريت جامعه فكر ميكرد ساندويچ مك دونالد با وزن ۱/۴ پوند سنگينتر از يكسوم هست! بله اين اتفاق در امريكاي دهه هشتاد افتاد.
بعد حدود ۴۰ سال، شركت A&W دوباره تصميم گرفت رقابت وزنها را شروع كند اما با انجام تحقيقات جامعهشناسي به اين نتيجه رسيد كه جامعه آن روز هم كماكان ميتواند 1.4 را بزرگتر از 1.3 ببيند لذا همبرگر خود را همبرگر 3.9 پوندي معرفي كرد! چون در نگاه مردم ۹ از ۴ بزرگتر هست و از ۳ هم بزرگتر هست هر چند 1.3 و 3.9 هم اندازه هستند! اين شركت براساس تحقيقات علمي به اين نتيجه رسيد كه آگاهسازي جامعه در مورد بزرگتر بودن 1.3 از 1.4 نميتواند تضمينكننده عدم شكست دوباره در سال ۲۰۲۱ باشد! لذا تصميم گرفت خود را با جامعه منطبق كند.
آنچه براي دانشمندان و متخصصان مبرهن و واضح است شايد براي ميانگين جامعه نباشد. در حفاظت از حيات وحش چون تمام فعاليتهاي ما بازخورد اجتماعي خواهد داشت شايد بهتر باشد در محدوده علم حيات وحش خودمان را براي گرفتن تصميمات مديريتي محصور نكنيم و ببينيم آيا براي جامعه هم 1.3 بزرگتر از 1.4 هست؟ شايد تلاش براي آموزش و آگاهسازي جامعه براي تغيير تفكر آنها تنها راه عملي نباشد. شايد براي ما نامگذاري يك ماهي به اسم علي دايي يك افتخار هست اما براي جامعه هم همينگونه هست؟