• ۱۴۰۳ چهارشنبه ۲۶ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5241 -
  • ۱۴۰۱ يکشنبه ۵ تير

فكت‌هايي از غوغاي برخي مديران در بازار مكاره نقل‌وانتقالات

۱۱ شهروند ساده ميان ۵ مافيا!

هيوا مافي

ليگ بيست‌ويكم از معدود ليگ‌هايي بود كه در آن خريد بازيكن آنچناني و تركاندن بمب‌هاي مختلف كارا نبود. 

همانجا كه پرسپوليسي كه با يك چك ۲۵ ميلياردي راه اسدي لژيونر را به سمت باشگاهش كشاند و خريد‌هاي متعدد ديگري چون ابراهيمي و نعمتي و ... داشت در آخر كورس را به استقلال باخت و نمايش‌هاي تامي از اين تيم نديديم؛ يا سپاهاني كه مغانلو را از دست پرتغالي‌ها چنگ زد و آورد و با هزينه‌اي سنگين نگذاشت آقاي گلش به پرسپوليس برود هم در راه پنچر شد. حتي فولاد و مس و آلومينيوم كه تيم‌هاي صنعتي بودند و چك‌هايي مشتي براي ستاره‌هاي حاضر در پست‌هاي مختلف كشيدند، گواه‌هاي خوبي بر اين ادعا هستند. خلاصه بعد از سال‌ها با قهرماني استقلالِ جوان و لشكر تازه‌نفسش شاهد ليگي بوديم كه در آن بازيكن حرف آخر را نمي‌زد. چرا كه مهم‌تر از هر بازيكني اين مربيان خوش‌نفس و داناي لب خطوط بودند كه ايفاي نقش كردند و به جذابيت ليگ افزودند. 
رفيق ‌نيمه‌راه شدن فرهاد و رخت بربستنش از اردوگاه آبي پس از كاميابي و از آن سو ناكامي پرسپوليس و سپاهان و جري شدن آنها همگي قطعاتي از پازلي هستند كه سبب شد سكانداران باشگاه‌ها زماني كه هنوز مهر اتمام ليگ خشك نشده بود، كمر همت براي به خدمت گرفتن ورزيده‌ترين سربازان و بازيكنان ببندند و خود را گادفادر نقل‌و‌انتقالات كنند تا همچون گذشته به خاطر لغزش بازيكنان ميان‌رده تيم‌شان پشت خط جام نمانند.
القصه ما با فكت‌هايي تكان‌دهنده نشان داديم كه بعضي از مديران چگونه شطرنج‌چيني كردند كه هرجور شده مافياي نقل‌وانتقالات آنها باشند تا مچ شهروندان ساده را بخوابانند.

صياد شاه‌ماهي
شايد بعد از انتصاب رضا درويش در ۲۲ دي‌ماه تمام سكونشينان و سرخ‌دلان در ته چهره‌اش يك ايرج عرب يا محمدحسن انصاري‌فر مي‌ديدند، اما او پس از پايان ليگ و ناكامي لشكرش چنان غوغايي در بازار مكاره نقل‌وانتقالات راه انداخت تا به قلب پرسپوليسي‌ها رسوخ كند. او مانند يك ناجي با خريدهايي نامبروان در پست‌هايي كه پرسپوليس در آنها لاف مي زد، يحيي را از منجلاب اخراج كرد يا حتي از تكرار نتايج فصل گذشته نجات داد و چهار ستون كل ليگ را لرزاند. اگرچه اكثر اين نام‌ها از پرسپوليسان اصيل يا حتي بازيكن سابق اين باشگاه بودند اما بالاخره آوردن گلرِ اول تيم ملي از آن‌سوي آب، برگرداندن مهندسِ سپاهان به تيم قبلي‌اش و قرمزپوش كردن بهترين پيستون راست ليگ كار هركسي نيست و درويش ثابت كرد بر همگان كه چند مرده حلاج است.
او در خفقان خبري و آن‌طور كه حتي گل‌محمدي هم انتظارش نمي‌رفت شاه‌ماهي‌ها را يكي پس از ديگري در تورش انداخت و هنوز هم در پشت ميزش در دفتر پاسداران نشسته و جوري اوضاع را راست و ريس مي‌كند كه تيفوسي‌ها لحظه‌شماري مي‌كنند براي آمدن يك مهاجم هفت‌خط به لشكر تيم‌شان و انگار درويش حتي راه سعيد صادقي يعني لقمه گنده نقل‌و‌انتقالات را هم از سعادت‌آباد به پاسداران كج كرده. او با يك فرماندهي بي‌نقص كاري كرد كه به زعم خيلي‌ها انگار روبان سرخ از الان بر جام ليگ ۲۲ خورده. كسي كه تا بن دندان پرسپوليس را مسلح كرد و مانند يك مافيا حتي نبرد شاخ به شاخ با ديگر مديرعامل‌ها كه شهروندي بيش نبودند را نيز به راحتي آب خوردن برد! و چه قلدرانه...!

كامبك فرمانده
بعد از آن نتيجه خيلي معمولي كه محرم در ليگ قبل آورد و بعد از پايانِ مسابقات كه هر آن زمزمه استعفايش مي‌آمد، انگار شيرازه سپاهان پرادعا از هم پاشيد.
تك‌تيراندازهاي اين سپاه چون دانيال، گوليسياني، شهباز و از همه مهم‌تر مهندس‌شان يعني سروش رفيعي يكي پس از ديگري جدا شدند و فاصله‌اي تا يك دور چند صد كيلومتري از كاميابي و قوي بودن به جا گذاشتند. اما در برج موفقيت سپاهان مهم‌تر از هر سربازي يعني بازيكني، سكانداري كارآزموده حضور دارد كه در مركز فرماندهي اين برج نشسته يعني فرمانده ساكت! او براي اينكه قدرت مديريتي‌اش را نشان دهد و براي مديران شاخ و شانه بكشد، گزينه پرتغالي استقلال كه مديران آن در راه جذبش هزار افاده درآوردند و در آخر كار هم ناكام شدند را طي حدودا ۲ روز به سمت اصفهان كشاند تا تمام برگ‌هاي ليگ بريزد و دل نصف جهاني‌ها با حضور چنين اعجوبه‌اي يعني مورايس در روي نيمكت تيم‌شان گرم‌تر از هر موقعي شود. او هنوز امضاي سرمربيگري‌اش خشك نشده بود كه زكي‌پور كه پرسپوليس با آن ابهتش در گرفتنش زمين خورد را جذب كرد و حالا چنگالش را براي شكارهاي ديگر نقل‌وانتقالاتي تيز مي‌كند.

غول‌افكن‌ساز
كمتر پيش مي‌آيد كه وقتي به باشگاهي مي‌نگريم كه در راسش حميدرضا گرشاسبي است در ذهن‌مان به يقين نرسيم كه قرار است تيمي غول‌افكن ساخته شود.
كسي كه يك تنه در فصل پيش با چند تغيير طلايي و آوردن سوپراستارهاي ليگ به خوزستان معادله را برگرداند و كاملا كشتي غرق شده فولاد را تا دم ساحل كسب سهميه رساند.
وقتي كه فرهاد مجيدي به امارات رفت تمام فوتبالي‌ها بدون هيچ حدس و گماني نكونام را مربي آبي‌ها مي‌دانستند. اما نكونام در سه مرحله با غبغبي بادانداخته جواب منفي را داد و از قرارگيري در راس سكان استقلال و كار در كنار آجورلو به راحتي آب خوردن گذشت؛ ريشه اين يك كلامي و جواب قاطع نكو را بايد آرامشي كه گرشاسبي در تيم برايش ساخته، بدانيم.
او چپ و راست نكونام را حسابي پر كرده و بي‌كلك دستورات سرمربي را انجام داده و مي‌خواهد در اين چند روز بعد از خريد قرباني آذربايجاني، آقايي سانتركش، علياري جوان و پهلوان كار درست ادامه ليست پرطمطراق جواد را تهيه كند تا بدون حاشيه و چراغ خاموش از الان سند يكي از جايگاه‌هاي بالاي جدول را به نام تيمش بزند. او چنان دقيق بوده كه حتي روي مهره‌هاي ميان‌رده تيمش چون رضاوند هم ريسك نكرده و قرار است يك امتيازي هم از قِبل آن ببرد در بده بستان با استقلال!

زوج روياپردازي قلعه
شايد بر خلاف رجل‌هاي حاضر در پشت ميز مديريت باشگاه‌ها محمد اسفنديارپور از نام كم‌شناس‌تري برخوردار باشد، اما علي ايحال هرچه هست با سرمايه و اختيار تامي كه از شركت گرفته از شير مرغ تا جان آدميزاد را براي قلعه‌نويي فراهم مي‌كند. تيمي كه اولين خريدش در بازار امسال هوشمندانه و قلدرانه بوده چرا كه خدابنده‌‌لو را از سرخابي‌ها هايجك زدند و قرار است ليست بلندبالاي ژنرال را هم به زودي بگيرند. آنها تاكنون در مسير تمديد كردن هم خوب پيش رفتند و اجازه دست درازي پايتخت‌نشينان و صنعتي‌ها را به بازيكنان تحت قراردادشان ندادند. نامي كه براي قلعه زوج خوبي ساخته تا او تا هرجايي كه مي‌خواهد تيمش را آماده تاخت كند و چه بسا در ليگ آينده با اين ميل ژنرال و سرپرسوداي گل‌گهر نام قهرمان را آنها مشخص كنند. چه بسا؟!

آينه دق مديران عاجز
دقت كرديد در چند ليگ اخير با وجود اينكه مربيان جوان و با استعدادي آمدند و رفتند اما انگار چشم‌ها روي يك نام بيشتر زوم بوده. از ديدگاه خيلي‌ها او اعجوبه و پديده مربيان كشور است. آن نام محمد ربيعي است.
دليلش چيست؟ تنها سنگلاخ و سرعتگير مربيان جوان نداشتن سلاح و امكانات براي جنگاوري است، درست چيزي كه ربيعي تمام و كمال از آن بهره مي‌برد؛ هرچند او كاركشته زمين‌هاي چمن شده و فوتبال را بو مي‌كشد اما يكي از دلايل تجلي‌اش در ۲ فصل گذشته بي‌شك مديريت مس رفسنجان و شخص مجيد زين‌الديني است. باشگاهي كه در فصل گذشته گرفتن مهره كم نگذاشت و هرچه جنگاور بود به‌ كار گرفت و به خط مقدم تيمش فرستاد.
تيمي كه بمب‌هاي عجيبي چون تيموري، تركمان و منشاي آقاي گل را در فصل گذشته تركاند و در اين فصل هم در يك سكوت خبري و بدون درز اطلاعات يك‌ دفعه از چهار خريد زعفراني يعني شيمبا، منصوري، سليمي و لك رونمايي كرد و قرار است نام‌هاي مشهورتري را هم به رفسنجان بياورد. زين‌الديني چنان اعتمادي به ربيعي دارد كه قدم به قدم با خريدن سلاح و به ارمغان آوردن آرامش و تجهيزات براي سرمربي تيم مي‌خواهد حركتي بزند كه فردا روزي كه آنچنان هم دور نيست، جام شايد در دستان اين مربي هم قرار بگيرد! مديري كه با خريد‌هاي قوي و تمديد‌هاي عجيب‌الوقوعش انگار مي‌خواهد پشت بعضي مديران پرادعاي فوتبالي را كه در گرفتن حتي يك ستاره عاجزند به خاك بمالد! كه البته تاكنون هم مالانده!

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون